دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۸:۳۱
حوزه نقد اندیشمند نیست/ما در حوزه تولید نقد مصرف گرا هستیم

حمیدرضا شعیری گفت: حوزه نقد تهدیدهای بسیاری از جمله، مادی، فکری، اداری سازمانی و ... دارد. به گفته وی حوزه نقد هنوز اندیشمند نشده است و ما در تولید نقد مصرف‌گرا هستیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب‌ایران (ایبنا) نشست «نقد و نظریه پردازی» با حضور عیسی امن خانی، مریم حسینی، ابراهیم خدایار، حمیدرضا شعیری، قدرت الله طاهری و علی اصغر فهمی‌فر امروز (9 اردیبهشت) در غرفه خانه کتاب برگزار شد.

در ابتدای این نشست مریم حسینی گفت: آنچه امروز به عنوان مطالعات فرهنگی تعریف می‌شود، در بسیاری از مفاهیم جای می‌گیرد. طبیعی است که همه‌ شکل‌های نقد به نوعی زیر مجموعه از مطالعات فرهنگی است به خصوص از زمانی که نقد ادبی بین رشته‌ای محسوب شد، در حقیقت نقدهای فمینیستی، رسانه، نژادی و سایر نقدهای دیگر در خود در برمی‌گیرد.

حسینی در ادامه بیان کرد: ما می‌توانیم بگوییم که مطالعات فرهنگی‌ می‌تواند پاسخگوی به همه‌ حوزه‌های بین رشته‌ای علوم انسانی باشد. ادبیات بخشی از فرهنگ است که ما از هر ملتی می‌شناسیم، ادبیات عامه بسیار کمک کرد که فرهنگ هر بخشی شناخته شود. یکی از جذابیت‌های مطالعات فرهنگی هم خانوادگی با مباحث نشانه‌شناسی بود که به مطالعات فرهنگی کمک کرده است. بخشی از مطالعات فرهنگی به مطالعات فمینیستی، زنان، نژاد می‌پردازد.

علی اصغر فهمی‌فر یکی دیگر از سخنرانان حاضر در این نشست گفت: اندیشه نیازمند داشتن مسئله در چهار چوب نظری و روشی است که ما مجهولات خود را معلوم کنیم. اندیشیدن به معنای دقیق کلمه این است که ما یک مجهول را مبتنی بر یک چهار چوب نظری تعریف و بر اساس آن سعی کنیم که روش خاصی که در تناقض با تفکر ما است تبدیل به معلوم کنیم. یکی از علت‌هایی که ما در حوزه هنر بخصوص در ادبیات فاقد نظریه هستیم و نمی‌توانیم نظریه تولید کنیم این است که چهارچوب نظری مشخصی نداریم که نیازمند به منابع دارد.

وی در ادامه تاکید کرد: مبنای هنر بحث هنر و ادبیات احساس و ذوق است که ماهیت آن معرفت شناختی است و بر اساس تجربیات زیبایی شناختی فرد تاکید و فرایندهای صدور حکم زیبایی شناسی را مطرح می‌کند. افرادی که در حوزه ادبیات و هنر کار می‌کنند کار سختی نسبت به کسانی دارند که در دیگر شاخه‌های علوم انسانی کار می‌کنند. چهارچوب نظری زمانی تولید می‌شود که ما بپرسیم جهان چیست؟ انسان چیست؟ این انسان چگونه به این جهان فهم دارد. از نظر من ذات هنر فرم است و عبارت از واقعیت‌های بیانی که محتوا و ایده را تبدیل به زبان زیبایی شناسی به نام فرم می‌کند. فرم صورت ظهور یافته تفکر است. ادبیات ما همیشه کمک کننده و مواظبت کننده در حوزه‌های دیگر بخصوص فرم بوده است. تولید نظریه نیاز به فهم دقیق منابع معرفتی و ایجاد ارتباط بین آنها و صورت زیبایی شناسی دارد.

حمیدرضا شعیری با اشاره به آنچه نقد را تهدید می‌کند گفت: حوزه نقد تهدیدهای بسیاری از جمله، مادی، فکری، اداری سازمانی دارد. تهدید مادی امکانات ناقص و انحرافی هستند که این امکانات عملکرد نادرست دارند. این امکانات نقد را به سمت مهندسی نقد برده‌اند و ما از نقد نتیجه مطلوبی را دریافت نکرده‌ایم. نقد مهندسی شده یعنی نقدی که براساس نقشه و راهکار از پیش تعیین شده‌ای که شرایط نقد را به ما دیکته می‌کند و خلاقیت نمی‌خواهد. در مورد نقد اداری سازمانی آنچه که نقد را تولید می‌کند، سرعت، کمیت و لزوم و ضرورت است. ما نقد مصرف گرا داریم که بازدهی نداریم. همچنین نقد ابزاری منجر به شکست می‌شود. در بحث اندیشه نقد ما  اندیشمند نشده است و در حوزه اندیشه مصرف کننده باقی مانده‌ایم.

ابراهیم خدایار گفت: من این پرسش محوری را می‌خواهم از زاویه خود پاسخ دهم که اگر قرار باشد ما یک دوره بندی علمی را از نقد ادبی را در تاریخ معاصر داشته باشیم وضعیت امروز ما چگونه است. آیا ما در دوره تقلید هستیم؟ یا در چرخش از دوره تقلید به در خود نگری. فکر می‌کنم که در دوره چرخش از در خود نگری هستیم. درست از 148 سال از طرح نخستین اندیشه‌های مدون انتقادی میرزا فتحعلی آخوند‌زاده می‌گذرد که رساله‌ای را نوشت که می‌دانیم آن نقش مستقیمی را در شکل نقد ادبی ما گذاشت. از زمان مشروط 111 سال می‌گذارد که پژوهشگران پیدایش نقدی ادبی را محصول این جنبش می‌داند. توجه به مطالعات نقد در دانشگاه‌های ما از دهه هفتاد تغییر چشمگیری پیدا کرد. 

وی افزود: ما پس از 148 از طرح این موضوع هنوز در فضای آکادمیک و غیر آکادمیک امکان طرح نظریه و نقد ادبی در ایران را می‌بینم که بازار پررونقی دارد. ما در مرحله در خود‌نگری و آغاز رشد هستیم. تجربه‌های پیشین ما در مواجه با دانش‌های ادبی و نقد ادبی در جهان غرب و اسلامی این را به من می‌گوید که اگر می‌خواهیم به مراحل بالای رشد برسیم دست کم پنجاه سال زمان می‌برد که این راه طولانی است.

قدرت الله طاهری در خصوص مغالطه بومی‌سازی نظریه‌های ادبی گفت: بحث من مغالطه است و نتبجه مستقیم  آن جامعه و مخاطب را به وادی  وهم می‌کشاند. من معتقدم که بحث بومی‌سازی نظریه‌ها ادبی مغالطه  و علم مرز ندارد و هر آنچه که به صورت علم تولید می‌شود متعلق به بشریت است. زمانی که ما در علم پزشکی و مهندسی بومی‌سازی نمی‌کنیم پس می‌توانیم در این حوزه هم بومی ساز را انجام ندهیم. ما می‌توانیم جهانی فکر کنیم و بخشی از جهان باشیم.

عیسی امن خانی هم در پایان نشست گفت: در بحث نظریه می‌توانیم نگاه بهتری داشته باشیم. ما  می‌توانیم از دریچه جدیدی به روش نگاه کنیم به عنوان مثال در گذشته شعرها باید قافیه و ردیف می‌داشتند اما در دوره معاصر عناصر زیبایی شناختی تغییر کرد و اشعار بی قافیه هنجار محسوب می‌شود.
 
 
 
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها