الیزابت مک کراکن هم اکنون در دانشگاه تگزاس مشغول تدریس نویسندگی خلاقانه است و در گفتگو با روزنامه گاردین اعتقاد دارد نویسندگی شبیه آشپزی نیست.
رمان جدید شما اسمی عجیب دارد که ظاهراً از ورزش بولینگ گرفته شده است. (Bowlaway) شخصیت اصلی این رمان به نام برتا یک باشگاه بولینگ تاسیس میکند. چرا بولینگ؟
من از دوران کودکی عاشق این ورزش بودم. البته باید بگویم بازی. در ماساچوست خیلیها بولینگ بازی میکنند و عاشق آن هستند.
معمولاً کتابهای شما با عناوین عجیب دارای محتوای عجیب و غریب نیز هستند. چرا؟
بله خب خانواده من کلاً آدمهای عجیبی هستند. خوم هم عجیب هستم. والدین آنها نیز عجیب بودند.
در رمان بولینگ خیلی به علم شجرهشناسی علاقه نشان دادید. دلیل خاصی دارد؟
پدربزرگ من در رشته دیرینه شناسی و ژنتیک کار میکرد و تقریباً همیشه در قبرستانها مشغول کار بود. بیشتر شخصیتهای داستان جدید نیز از تحقیقات پدربزرگ گرفته شده است.
برگردیم به شغل اصلی شما. در کارنامه ادبی شما هم رمان وجود دارد هم داستان کوتاه. ویژگی هر کدام چیست؟
چیزی که باید در مورد نوشتن رمان بگویم این است که آنها دارای فرم و قالبی هستند که میتوان واژه مهربان را برای آن انتخاب کرد. ولی در مقابل داستانهای کوتاه خیلی خشن و سنگدل هستند. نوشتن یک داستان کوتاه خیلی سخت است چون خیلی وقت ندارید یک داستان بگویید ولی در رمانها با شخصیتها زندگی میکنید و با خیال راحت درباره آنها داستان میگویید.
چه نوع کتابهایی در میز تحریر شما پیدا میشوند؟
آخرین کتابی که خواندم یکی از آثار مک پورتر به نام «لنی» بود. خیلی کتاب تحسین برانگیزی بود. اخیراً مجموعه داستانی نیز از نفسیه تامسون به نام ذهنهای آدمهای رنگی خواندم.
در کودکی چه نوع کتابهایی میخواندید؟
خیلی کتاب میخواندم. بیشتر از همه داستانهای کاتلین هیل را میخواندم.
در زمان فعلی کدام نویسنده را میپسندید؟
ادوارد پی.جونز یکی از نویسندههای مورد علاقه این روزهای من است. خیلی کارهای رز ترمینن را دوست دارم. ترمین از نویسندگانی همچون ویلیام گلدینگ خالق اثرسالار مگسها و گابریل گارسیا مارکز نگارنده مشهور اثر صد سال تنهایی و سبک واقعگرایی جادویی تأثیر گرفته است. او یک رماننویس تاریخی است که تمرکز نوشتارهای او بر روی زوایا و حوادث غیر منتظره و مسحور کننده یک رویداد است.
شنیدیم خیلی رابطه ادبی صمیمی با «آن پچت» (نویسنده آمریکایی) دارید؟
بله ما دوستان صمیمی هستیم. پاچت در آوریل ۲۰۱۲ به عنوان یکی از ۱۰۰ چهره تاثیرگذار دنیا از سوی مجله تایم انتخاب شد. «بدو»، «تافت»، «دستیار شعبده باز» و «کشور عجایب» از آثار اوست. «کشور عجایب» ششمین رمان آن پچت است.
به عنوان آخرین سوال اجازه دهید درباره شغل کنونیتان صحبت کنیم. فکر میکنید نویسندگی خلاقانه قابل تدریس باشد؟
خب من در حال حاضر در رشته نویسندگی خلاقانه تدریس میکنم ولی اعتقاد دارم نویسندگی شبیه دستور آشپزی نیست. هیچ مرحلهای در نویسندگی وجود ندارد که بتوانید به بقیه آموزش دهید و در اصل نمیتوان مثل چیزهای دیگر به مردم یاد داد چگونه بنویسند. آنها باید یاد بگیرند و ببینند که چه نوشتهای مورد تحسین دیگران است. وقتی نوشتهای از سوی دیگران تحسین میشود میتواند الگویی برای دیگران باشد ولی رسیدن به این تحسین راههای مختلفی دارد که بستگی به اشخاص دارد.
نظر شما