زیبا اشراقی گفت: زبان روان و موسیقی نرم کلام او در کنار ارزشهای اخلاقی رایج و احساسات عاشقانه متناسب با ذوق و اعتقادات مشترک و به سرعت قابل درک، سعدی را به مردمیترین شاعر همه ادوار شعر فارسی از نظر گستردگی مخاطبان بدل کرده است.
این دیدار روز دوشنبه، ششم اسفند ماه، به همت دفتر شعر جوان و انجمن شاعران ایران و با حضور مهین زورقی، بهروز یاسمی، فاطمه راکعی، رسول مرادی، مهدی علمی، مصطفی سلیمی (شهردار منطقه 3)، ساعد باقری، غزل تاجبخش، حمید عجمی، بیوک ملکی و شاعران و اهالی ادبیات و با اجرای سهیل محمودی برگزار شد.
در این برنامه، اسماعیل امینی با اشاره به نگاههای متفاوت نسبت به ادبیات گذشته گفت: برخی معتقدند که ادبیات و اساطیر ما گنجهایی ارزشمندند که دیگر قابل تکرار نیستند یا میراثی قابل افتخار اما غیرقابل استفاده هستند. این نگاهها فاقد دیدگاه علمی است و معمولا از افرادی برمیآید که حرف تازهای در ادبیات ندارند.
او به شیوه نسل اول دانشگاهی اشاره کرد و ادامه داد: کار ارزشمندی که بزرگان نسل اول دانشگاهی انجام دادند این بود که دیدگاه اسطورهای را کنار گذاشتند و نگاهی منتقدانه، علمی و تحلیلگر را نسبت به آثار گذشتگان در پیش گرفتند.
امینی با اشاره به فعالیتهای نسل اول دانشگاهی گفت: اولین هدف این بود که نسخههای معتبری که به کار پژوهش بیاید، داشته باشیم. بنابراین نسل اول دانشگاهی بخش عمده وقت خود را در مسیر تصحیح نسخههای موجود آثار بزرگان ادبیات صرف کرد. تا آن زمان حتی درباره آثار بزرگانی همچون سعدی، حافظ، مولانا و... نسخه تصحیح شده عملی وجود نداشت، البته برخی در نسل جدید دانشگاهی معتقدند که نسخهشناسی و تهیه نسخ انتقادی از متون کهن کار بیهودهای بوده است در حالی که بنیان کارهای پژوهشی، داشتن نسخههای قابلاتکاست.
اسماعیل امینی با اشاره به رویکرد مقالات علمی- پژوهشی و پایاننامهها که اخیرا در دانشگاهها انجام میشود، گفت: دستکم دو رویکرد نسبت به متون کهن داریم، یکی؛ تطبیق متکلفانه متون کهن با نظریاتی است که با شتاب ترجمه شدهاند، مثلا مثنوی معنوی را با رویکرد نقد روانشناسانه رایج در میان منتقدان فرانسوی تحلیل میکنند در حالی که بنیانهای فکری آنها کاملا با هم متفاوت است. رویکرد دیگر، پژوهشهای شتابزده ادبیات تطبیقی است. به عنوان مثال، مبانی فکری شاهنامه را با مبانی فکری آثار حماسی دیگر کشورها تطبیق میدهند، نتیجه این کار ذکر تعدادی فاکتور موازی و در عین حال بیاهمیت است و حاصل دیگری ندارد.
او ادامه داد: برخلاف آنچه به نظر میرسد، کمتر شاهد نگاه علمی و دقیق نسبت به آثار و به خصوص غزلیات سعدی بودهایم. در غزلیات سعدی، زیباییهایی وجود دارد که پیشتر شناختهایم و بیشتر متکی بر فنون بلاغیای است که میشناسیم اما بخشی از آن که کاملا ناشناخته است، کاری است که او در نحو انجام داده و به گفته دکترشفیعیکدکنی، پژوهش در این زمینه، بسیار گسترده است و باید پژوهشگرانی به صورت موازی آن را انجام دهند. زیباییهای نحوی در آثار سعدی بسیار پنهان و یافتن و تحلیل کردن آن بسیار سخت است. این، بخش اصلی هنروری سعدی است.
امینی با تاکید بر اینکه بنیان تمام زیباییهای بیرونی شعر بر تکرار است، گفت: تصورمان از تکرار ممکن است در ابتدا بسیار ساده باشد مثل تکرار واحدهای زبانی اما ردیف، قافیه، وزن و تمام آنچه که به عنوان بدایع لفظی میشناسیم، حاصل تکرار است. همچنین بخش عمدهای از بدایع معنوی نیز در نتیجه تکرار است یعنی تکرار مفاهیم، معانی و مجموعه کلماتی که به دلایلی غیر از دلایل دستوری به هم مرتبط هستند. بخش دیگر، تکرار ساختهای نحوی است که در آن امکانات زبانی مختلف ایجاد میشود و شاید اگر بگوییم بخش عمده آنچه به شعر نظام شعری و زیبایی میدهد، مبتنی بر تکرار است، اغراق نیست.
او در پایان سخنان خود گفت: اینکه خانم اشراقی موضوع زیباییشناسی تکرار در شعر سعدی را انجام دادهاند، درواقع ابتدای راه چنین پژوهشهایی است. کل تاریخ شعر از گذشته تا امروز را میتوان با این نگاه مطالعه و براساس رویکرد آشکار و پنهانتر، انگارههای زیبایی تکرار را تدوین کرد. این بررسی میتواند برای منتقدان و شاعران بسیار جاذبه داشته باشد و در عین حال مفید هم باشد زیرا از طریق آن میتوان شعرهای خوب را برای مخاطبهای معمولی تحلیل کرد و مهمتر اینکه شعرهای تقلبی و برساخته و مجعول راحتتر شناخته میشوند.
در پایان، زیبا اشراقی در سخنانی، ضمن تشکر از دکترپورنامداران به عنوان استاد راهنما و همراهی دکترمحمدرضا شفیعیکدکنی، از استادان دیگری که در نوشتن پایاننامه او را یاری کردهاند تقدیر و بخشهایی از رساله «زیباییشناسی تکرار در غزل سعدی» را قرائت کرد: سعدی، شاعر بیرقیب شعر فارسی در غزل عاشقانه و زبان سهل و ممتنع است. زبان روان و موسیقی نرم کلام او در کنار ارزشهای اخلاقی رایج و احساسات عاشقانه متناسب با ذوق و اعتقادات مشترک و به سرعت قابل درک، سعدی را به مردمیترین شاعر همه ادوار شعر فارسی از نظر گستردگی مخاطبان بدل کرده است.
وی ادامه داد: درباره سعدی و شعر او تاکنون بسیار سخن رفته است، اما اغلب به مضامین آثار و جوانب دانش شاعر در اخلاق و عرفان و لغت و ادب عربی و فارسی و... پرداختهاند و از منظر فرم، کمتر در باب شعر او پژوهش شده است. البته سخن گفتن از سبک سعدی و بررسی ابعاد هنر او نیز کاری «سهل و ممتنع» است. از سویی، ساختارهای نحوی شعر او، بیشترین نزدیکی را با جملههای معیار و هنجار زبان فارسی دارند و از سوی دیگر، تمام برجستهسازیها و هنجارگریزیهای شعری او، در همین بافت و ساخت طبیعی و سهل و ساده اتفاق میافتد.
همسر زندهیاد قیصر امینپور با اشاره به ویژگیهای شعر سعدی گفت: سعدی غالبا با زبان ساده و طبیعی و «عاری از استعاره» و با حداقل جابهجایی در ارکان جملههای خبری و انشایی سخن میگوید. تکرار، همواره دلپذیر نیست و به تعبیر دکترشفیعیکدکنی؛ «تکرار از دیدگاه روانشناسی، مهمترین عامل القای فکر است. اما از دیدگاه ادبی و مسائل ساخت و صورت، زشت است». اعجاز سعدی در همین است که از عامل روانشناسیک تکرار بیشترین بهره را میبرد ولی نقطه ضعف تکرار را که مربوط به ساخت و صورت شعر است، پنهان میکند.
وی ادامه داد: تولید زیبایی از طرق مختلف در شعر ایجاد میشود اما وقتی یکی از این راههای تولید زیبایی در نتیجه تکرار عادی میشود و توان لذتبخشی خود را از دست میدهد، به وسیله شاعران بزرگ تغییر میکند و به قول فرمالیستها سبکها و شیوههای تازه بیان برای این ایجاد نمیشوند که معانی و تصویرهای جدید را بیان کنند بلکه برای این میآیند تا حس زیباییشناختی ما را که در نتیجه عادت خنثی شده است، با شیوهای تازه، دوباره حساس کنند.
این پژوهشگر حوزه ادبیات در توضیح زیباییهای شعر سعدی گفت: شگفتی حاصل از تحقق امر خلاف عادت، سبب حساس شدن حس زیباییشناسی مخاطب و لذت بردن او از شعر میشود. طبیعی است که ایجاد این امر خلاف عادت، طرز و شیوهاش تا حد زیادی مرهون مخاطبانی است که شاعر برای خود فرض میکند و توانایی شاعر در تحقق این امر خلاف عادت، در ارتباط با سطح درک مخاطبان خود است. سعدی مخاطبان خود را در گستره وسیع عوام و خواص جست و جو میکند و از این جهت از نظر لذتبخشی به مخاطبان، میتوان او را مردمیترین شاعر زبان فارسی دانست زیرا از شعر او مخاطبان خاص و عام لذت میبرند.
وی افزود: تکرارهای سعدی در سطح تکواژی/ واژگانی از پنج گروه عمده تشکیل شده است:
1. گروه اسم، صفت، قید
2. گروه ضمایر شخصی و ضمایر مبهم، اشاره و پرسش
3. گروه فعلی (بن ماضی، بن مضارع، فعل کمکی/ همکرد، فعل تام، مرکب و...)
4. گروه حروف (ربط، نشانه مفعول، اضافه) و ادات تشبیه (مانند چو/ چون)
5. وندهای تصریفی و اشتقاقی فعلی (پیشوندهای می، ب، ن/ نه، ب و پسوندهای شناسه و شخص: َم، ِی، َد، ایم، اید، اند و پیشوندهای سر، در، بر در ساخت فعلهای پیشوندی) و نیز وندهای تصریفی و اشتقاقی اسمی (پیشوندها و پسوندهای اسمساز و صفساز، علامت جمع و نکره و نون مصدری و کسره اضافه).
اشراقی در پایان گفت: ناگفته پیداست که این دستهبندی را با توجه به تفاوتهای جزئیتر یا برای به دست دادن نتایجی متفاوت، میتوان تغییر داد و به تعداد بیشتری گسترش یا از زاویهای دیگر به اقسام کمتری تقلیل داد.
نظر شما