شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۴
اداره‌کنندگان کاخ سفید دچار فروپاشی عصبی هستند

وودوارد می‌گوید: تصمیم‌گیری در کاخ سفید بیشتر از زمان لازم برای پوشیدن یک شلوار طول نمی‌کشد. مراحل قانونی تصمیم‌گیری رعایت نمی‌شود و تصمیم‌گیران از محدودیت‌های قانونی فراری هستند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- روزنامه گاردین پس از انتشار کتاب تازه باب وودوارد، روزنامه‌نگار مطرح آمریکایی که با افشای جاسوسی تیم انتخاباتی نیکسون رئیس‌جمهور اسبق آمریکا، رسوایی واترگیت را رقم زد، گفت‌وگویی با او انجام داده است که در ادامه آن را می‌خوانید. کتاب وودوارد با نام «ترس؛ ترامپ در کاخ سفید» در ماه‌‎های اخیر چند باری به فارسی ترجمه شده و اخیراً نشر اختران ترجمه‌ای دیگر از آن را به اهتمام میلاد فشتمی ارائه داده است.

باب وودوارد لحظه‌ای را به یاد می‌آورد که در مصاحبه‌ای در مارس 2016 همراه همکارانش در واشنگتن پست با دونالد ترامپ داشت، از او پرسید قدرت را چگونه تعریف می‌کند. پاسخ ترامپ گویی از نمایشنامه‌های شکسپیر سر برآورده بود: «قدرت واقعی-حتی نمی‌خواهم این کلمه را به زبان بیاورم- ترس است.»

در خاطر وودوارد آنچه ترامپ گفته است به کلام هملت شباهت دارد. آنجا که رو به تماشاگران می‌گوید: «این امری است که واقعاً رخ می‌دهد. این چیزی است که به واقعیت مربوط می‌شود. من می‌خواهم این چیز شناخته شود و من نمی‌خواهم این چیز شناخته شود. این سردرگمی بزرگ سیاستمداران است که از یک حقیقت خطرناک سخن می‌گوید.»

دو سال و نیم پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و هزاران ساعت پس از آن گفت‌وگو، کلمه‌ای که در مصاحبه‌ مارس 2016 به روی زبان ترامپ آمد، انتخاب طبیعی وودوارد برای نام آخرین کتابش بود. کتاب وودوارد تابلویی تک‌افتاده است که کاخ سفید را در لبه صخره تصویر کرده است. تصویری که وودوارد ارائه داده است ربطی به سریال‌های آبکی تلویزیونی ندارد. این تصویر ریاست‌جمهوری به مثابه یک تراژدی شکسپیری به نمایش گذاشته است.
 
از سال 1975 تا کنون وودوارد درباره 9 رئیس‌جمهور ایالات متحده کتاب نوشته است. مشهورترین آن‌ها ریچارد نیکسون است. گزارش شناخته شده‌‌ای که وودوارد به همراه همکار سابقش کارل برنستاین درباره رسوایی واترگیت و پنهان‌کاری‌ها، جاسوسی‌های سیاسی و ترفندهای کثیف نیکسون نوشت، نقش مهمی در استعفای او داشت. نیکسون تنها رئیس‌جمهور آمریکاست که تاکنون مجبور به استعفا شده و تاثیر وودوارد بر این موضوع در چند فیلم روزنامه‌نگارانه  و از جمله «همه مردان رئیس‌جمهور» با بازی رابرت ردفورد و داستین هافمن جاودانه شده است.

وودوارد از عصر دود سیگار و چاپ سربی و مطبوعاتی که مانند رعدوبرق عمل می‌کردند آمده است. او هنوز هم قهرمان نوعی از روزنامه‌نگاری است که پاشنه کفش را ور می‌کشد و در نیمه‌های شب درها را به صدا درمی‌آورد. کار او به  تکه‌پرانی‌های توئیتری شباهتی ندارد.
وودوارد خبرنگاری برآمده از مکتب قدیم روزنامه‌نگاری است که ظاهراً هنوز هم دوست دارد گزارش‌هایش را گفت‌وگومحور تهیه کند. در زمانه‌ای که فاصله بین خبر و ابراز عقیده بیش از پیش مبهم شده است و حتی همکار قدیمی وودوارد، کارل برنستاین در شبکه تلویزیونی CNN در مقام کارشناس ظاهر می‌شود، وودوارد زیستگاه طبیعی خود یعنی روزنامه‌نگاری را به تلویزیون، رادیو و رسانه‌هایی از این دست ترجیح می‌دهد و صدای جدل‌برانگیز خود را که به بمبی صوتی با قابلیت‌ بالا برای فراگیر شدن شبیه است حفظ کرده است.

در کتاب تازه خود، «ترس؛ ترامپ در کاخ سفید»، او پرونده‌ای علیه آمادگی ترامپ در اداره امور تهیه می‌کند. البته آنچه که او در کتابش بیان می‌کند حقایقی عریان به نظر می‌رسند و وودوارد برای بیان این حقایق نیازی به فریاد کشیدن در بالای بام ندارد. به واقع مدارکی که او درباره چگونگی اتخاد تصمیم‌های عجیب و ناکارآمد در کاخ سفید ارائه می‌دهد برای آنان که در فضای مجازی به مقابله با ترامپ برخاسته‌اند خوشایند است و به کار شایعه‌‎پراکنان و معتقدان به تئوری توطئه هم می‌آید.
 
گفت‌وگوهایی که وودوارد برای نوشتن این کتاب انجام داده است در نسخه اولیه 820 صفحه بوده‌اند و در یک مورد، او 9 بار با یکی از سوژه‌هایش مصاحبه کرده است. در حالی که دوران نه چندان طولانی ریاست‌جمهوری ترامپ در طول همین مدت، صفحات کتاب‌های مرتبط با تاریخ را پر کرده است، می‌توان گفت کتاب وودوارد به نسبت کتاب‌های دیگر در این موضوع، نظیر «آتش و خشم» نوشته مایکل ولف یا افشاگری‌ها اوماروسا مانیگو نیومن در کتاب «روانی» ارزش و اعتبار بیشتری دارد.
 
وودوارد درباره کار خود چنین می‌گوید: «نگاه من به کاری که انجام می‌دهم این است که باید شاهدی محکم درباره آنچه رخ داده است فراهم سازم. مدارکی هست، یادداشت‌هایی هست. این‌ها فقط کلمه و عبارت نیستند. آنها برآمده از نشست‌ها و ملاقات‌هایی هستند که به وقوع پیوسته‌اند. بگذارید سیستم سیاسی پاسخگو شود.»


 
او اضافه می‌کند: «من فقط به مردمان بسیاری که چشم‌انداز خود را از دست داده‌اند و از منظر احساسی فریفته ترامپ شده‌اند فکر می‌کنم. من می‌دانم که رسانه‌ها باید در این زمینه احساس مسئولیت کنند. ولی مسئله فقط احساس مسئولیت نیست. مسئله پاسخگویی رسانه‌ها بر مبنای انعکاس رخدادهای واقعی است.»
 
وودوارد نسبت به انرژی فراوانی که بسیاری از روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی برای روشن کردن چهره ترامپ صرف می‌کنند احساس رضایت دارد اما اذعان می‌کند که تمام آنچه درباره او ثبت شده است به پس از شکل‌گیری کمپین انتخاباتی‌اش در سال 2016 بازمی‌گردد. وودوارد می‌گوید: «آیا ما پیش از انتخابات ترامپ را به خوبی می‌شناختیم؟ نه. آیا ما فرارهای مالیاتی او را پیگیری کرده بودیم؟ نه. آیا ما باید فرارهای مالیاتی او را پیگیری می‌کردیم؟ بله. باید به شدت پیگیری می‌کردیم. در آن زمان امتیازی که رسانه‌ها به ترامپ می‌دانند بسیار بالا و خوب بود و می‌توان گفت این امتیاز بالا به این دلیل بود که این وسط چیزی ناکامل باقی مانده بود.»
 
وودوارد که در دفتری با دیوارهای شیشه‌ای در ساختمان نشر «سیمون و شوستر» در منهتن با گاردین گفت‌وگو می‌کرد، با دقت فراوانی که در انتخاب کلمات و در انتخاب لحظات سکوت داشت، نسبت به دیگر وقایع‌نویسانی که به ترامپ پرداخته‌اند در ابراز نظراتش احتیاط بیشتری بروز می‌داد تا دچار مبالغه‌گویی نشود و به این شکل اعتبار حرف‌هایش را مخدوش نسازد.


 
او درباره کتابش گفت: «تصویری که این اثر از نحوه اداره کاخ سفید ارائه می‌دهد، فروپاشی عصبی مدیران را به نمایش می‌گذارد و تا آنجا که ما آگاهی داریم، فروپاشی عصبی چیز خوبی نیست و در نتیجه ما در لحظات پرچالشی به سر می‌بریم... به گمان من هواداران ترامپ با خواندن این اثر احساس آسودگی نخواهند کرد.»
 
آنچه نگران‌کننده است این است که آیا یک خودشیفته پیش‌بینی‌ناپذیر با درکی کودکانه از وقایع جهان می‌تواند در جایگاهی قرار بگیرد که بتواند فرمان حمله اتمی را صادر کند؟ آیا او دکمه حمله اتمی را فشار خواهد داد؟ وودوارد می‌گوید: «ما پاسخ این سوال را نمی‌دانیم. خاطره‌ای از جان کلی رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید در ذهنم است که می‌گفت تصمیم‌گیری در کاخ سفید بیشتر از زمان لازم برای پوشیدن یک شلوار طول نمی‌کشد. مراحل قانونی تصمیم‌گیری رعایت نمی‌شود و تصمیم‌گیران از محدودیت‌های قانونی فراری هستند.»
 
نیکسون و ترامپ به عنوان دو شخصیت غیرعادی برای هر فعالیت روزنامه‌نگارانه‌ای سوژه‌هایی جذاب محسوب می‌شوند و کفش‌های وودوارد قصد فرسوده شدن ندارند. او انرژی لازم برای تداوم کار خود را از یادآوری سال‌های آغازین کار خود در واشنگتن در ابتدای دهه هفتاد میلادی می‌گیرد. از خدمت در نیروی دریایی و زندگی در یک آپارتمان تک اتاق خوابه و سپس پیوستن به روزنامه واشنگتن پست. پس از چهار دهه او هنوز درها را به صدا درمی‌آورد و هنوز به دنبال سوژه‌های جنجال‌برانگیز و آگاهی‌بخش است تا ماجرایی مانند رسوایی واترگیت را دوباره رقم بزند.
 
آیا واترگیت بعدی در حوالی ترامپ یافته می‌شود؟ پاسخ وودوارد این است: «احتمالش فراوان است. ما جستجو می‌کنیم و هرگز متوقف نخواهیم شد.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها