پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۷ - ۱۳:۳۰
اغراق‌گويي‌هاي ظريف فردوسي در شاهنامه

بزرگ‌نمايي، زمينه‌ را براي ايجاد طنز آماده مي‌كند و اين اغراق‌گويي‌ها در شاهنامه فردوسي با ظرافت بيان شده و براي خواننده شاهنامه بسيار لذت‌بخش و آرامش‌بخش است._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، منوچهر احترامي، طنزپرداز، در نشست «طنز در شاهنامه فردوسي» گفت: در طنز بيشتر دنبال لطيفه هستيم و اين مسأله كارهاي نمايشي را دربرمي‌گيرد و مخاطب با غافل‌گيري مواجه مي‌شود.

وي كه در دوازهمين نشست درس‌گفتارهاي فردوسي سخن مي‌گفت، با اشاره به شاهنامه فردوسي افزود: فردوسي در شاهنامه طنزهاي بسياري را مطرح كرده است، ولي اين طنز تفاوت بسياري با طنزهاي حافظ و سعدي دارد. طنز فردوسي برخلاف آن چيزي است كه سعدي و حافظ مطرح كرده‌اند، به نوعي در زندگي مردم سير مي‌كنند.

اين طنزپرداز خاطرنشان كرد: هنگامي كه آثار سعدي را مي‌خوانيد، بيشتر قصه‌هاي مردم و انسان‌هاي معمولي است كه به تصوير كشيده مي‌شود و هر نوع غافل‌گيري و وارونگي در زندگي انسان‌ها ايجاد طنز مي‌كند.

وي افزود: فردوسي از ابتدا ابيات محدودي از زندگي خود مي‌گويد كه واقعي‌تر و غير افسانه‌اي‌تر به نظر مي‌رسد و زندگي معمولي و عادي به‌شمار مي‌آيد و در اينجا فردوسي ديگر آن فردوسي حماسه‌سراي رستم و سهراب و رستم و اسفنديار نيست و بيشتر، گزارشگر است.

اين طنزنويس يادآور شد: 4500 بيت از 60 هزار بيت شاهنامه درباره انوشيروان است و با اينكه بخش افسانه‌اي انوشيروان را مي‌گويد، ولي خواننده مي‌داند كه نوع كار گزارشي است و اگر غلو و بزرگ‌نمايي نداشته باشد، قصه‌هايي به‌شمار مي‌آيد كه اغراق ندارد و تضادهايي است كه بين واقعيت‌هاي موجود و بزرگ‌نمايي ارائه مي‌شود.

وي در ادامه افزود: اگرچه اين بخش واقعيت ندارد، ولي به دل مي‌نشيند و همگان از خواندن آن لذت مي‌برند زيرا همه دوست دارند پهلوان و دانا باشند و بتوانند كاري كنند كه با يك فوت دنيا را باد ببرد و اين مسأله در افسانه‌ها و حماسه‌ها مشاهده مي‌شود.!

اين طنزنويس كودك خاطرنشان كرد: اين بزرگ‌نمايي‌ها، زمينه‌اي براي ايجاد طنز است و همين كه نويسنده آن غلو مي‌كند، نوعي طنزپردازي و فاصله گرفتن از واقعيت به‌شمار مي‌آيد و مي‌توان با آن ارتباط برقرار كرد.

نويسنده كتاب كودكان «حسني نگو يه دسته گل» افزود: شما مي‌توانيد سنگيني كوهي را كه قهرماني آن را بلند مي‌كند، حس كنيد و يك گرز گرانسنگ را لمس كنيد و با خواندن اين بزرگ‌نمايي‌ها بدتان نمي‌آيد كه گرز را بلند كنيد و دور سرتان بچرخانيد!

اين طنزنويس مجله «گل‌آقا» خاطرنشان كرد: شاعر مي‌تواند قابل قبول و پذيرش جلوه دادن حماسه‌ها را به خواننده انتقال دهد و فردوسي با آنكه ظاهري جدي و اخمو دارد، ولي بسيار با ظرافت آن افسانه‌ها را بيان كرده و شوخي‌هاي زيبايي را در شاهنامه به تصوير كشيده است.

نويسنده مقاله «طنز در اشعار عطار» گفت: اگر اشعار فردوسي را در بخش‌هاي حماسي بخوانيد، درمي‌يابيد تا زماني كه رستم در شاهنامه وجود دارد، بركت نيز هست و شوخي‌ها و غلوگويي‌هايي مطرح مي‌شود كه بسيار لذت‌بخش و آرامش‌بخش است.

نويسنده مقاله «طنز و شوخ‌طبعي در شاهنامه» گفت: در طنزهاي شاهنامه، فضايي مطرح مي‌شود كه شوق‌انگيز است و با يك نوع اغراق و شيريني بيان مي‌شود. فضاي داستان و تصوير آن قهرمان، همدل و همراه با مخاطب قرار مي‌گيرد و بسيار لذت‌بخش مطرح مي‌شود.

وي افزود: در بيشتر داستان‌هاي كهن و قصه‌هاي قديمي، عمر انسان‌ها طولاني است و ما در تاريخ، انسان‌هاي پرسن و سال زياد داريم و در شاهنامه فردوسي نيز انسان‌هايي مانند جمشيد، ضحاك و فريدون را داريم كه هر كدام به ترتيب700 ،1000 و 500 سال عمر مي‌كنند، سه انسان كه در 2000 سال پيش از ميلاد مسيح(ع) در دوره‌هاي طولاني تاريخي دنيا را اداره ‌كرده‌اند.

نويسنده مقاله «طنز در اشعار سعدي» يادآور شد: ضحاك، جمشيد را از سر راه برمي‌دارد و دو دختر جمشيد (شهنواز و ارنواز) را به زني مي‌گيرد و 1000 سال اين دو دختر در نكاح ضحاك مي‌مانند و بعد از 1000 سال فريدون مي‌آيد و ضحاك را در چاه مي‌اندازد و يك كوه بزرگ و سنگين را در سر آن چاه مي‌گذارد و دختران جمشيد را به زني مي‌گيرد و از شهنواز، ايرج زاده مي‌شود و از ارنواز نيز سلم و تور كه ريشه‌ ايران و توران نيز در همين واقعه وجود دارد.

وي افزود: فردوسي در شاهنامه ارزشمندش، دشمنان را به اندازه دوستانش به تصوير مي‌كشد و درست و دقيق و بي‌طرف وقايع را مطرح مي‌كند و ما عدالت را در تمام اين حماسه مشاهده مي‌كنيم و قهرمان‌هايش را برابر مي‌بينيم.

نويسنده مقاله «طنز در اشعار ابوسعيد ابوالخير» گفت: هنگامي كه فردوسي مي‌نويسد ضحاك 1000 سال عمر كرد، خودش مي‌داند اغراق مي‌كند و حالت طنز دارد. اين حماسه‌سرا شخصيت‌هاي شاهنامه را آورده و از جواني تكليف آن را با خواننده مشخص كرده و حالت اسطوره‌اي را با ظرافت به ذهن خواننده منتقل كرده است.

وي افزود: فردوسي مي‌داند رستم با عمل سزارين زاده شده، وزن رستم در هنگام تولد چقدر بوده و هنگامي كه راه مي‌رفته، جاي پايش بر زمين مي‌مانده و سنگ‌ها در زير پايش خرد مي‌شده و مي‌توانسته است يك گورخر درسته ببلعد! خواندن اين داستان‌ها براي مخاطب حماسه و شاهنامه، بسيار لذت‌بخش و آرامش‌بخش است.

نويسنده مقاله «طنز در اشعار جامي» گفت: بزرگترين هماورد رستم، افراسياب است و افراسياب نيز مي‌داند رستم پهلوان بزرگي است. سياوش محبوب همه است و مانند گيو، توس و گودرز، جنگجو نيست ولي در تقسيم و كارهاي مانوري آنقدر مهارت داشته كه گورخر را با شمشير از وسط به دو نيم مي‌كرده كه ميزان هم بوده و يك جو بيشتر از قسمت ديگر نبوده است.

وي افزود: در شاهنامه نمي‌بينيم كه رستم چه زماني به دنيا آمده ولي 700 سال عمر كرده و اسبي غير از رخش نداشته است و هنگام مرگ با رخش در چاه مي‌افتد ولذا مي‌بينيم كه اسب‌ها نيز در روزگاران كهن عمر بالايي داشته‌اند!

اين طنزنويس خاطرنشان كرد: فردوسي به زيبايي، ظرافت و لطافت نكاتي را در شاهنامه مطرح مي‌كند و بي‌جهت نيست كه غذا خوردن رستم را به تصوير مي‌كشد و خواننده تمايل دارد كه با قهرمان داستان همزادپنداري كند. فردوسي ضحاك را انسان زشت معرفي مي‌كند كه كارهاي ناپسندي دارد و مارهاي بر سر دوشش مغز انسان‌ها را مي‌خورد.

وي افزود: اين شاعر حماسه‌سرا، حركت پهلوانان و قهرمانانش را به تصوير مي‌كشد و شكل آن را تغيير مي‌دهد. بعضي از اين تغييرات دائمي هستند و اسب‌ها آن‌قدر حركت مي‌كنند تا كوه‌ها ساييده مي‌شوند و به قعر زمين فرو مي‌روند و به دريا تبديل مي‌شوند.

نويسنده مقاله «طنز در اشعار حافظ» يادآور شد: تا زماني كه رستم در شاهنامه وجود دارد، طنز و اغراق‌گويي نيز وجود دارد و طنز زماني به وجود مي‌آيد كه اوضاع و احوال سر جاي خود قرار ندارند و قضايا به شكل وارونه نمايش داده مي‌شوند.

دوازدهمين مجموعه درس‌گفتارهايي درباره‌ فردوسي به موضوع «طنز در شاهنامه فردوسي» اختصاص داشت و منوچهر احترامي عصر ديروز (چهارشنبه) در اين‌باره در شهر كتاب مركزي سخن گفت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط