بعد از انتشار این اثر و باخبر شدن گلستان از این موضوع او در یادداشتی که در اختیار روزنامه شرق قرار داد از این موضوع ابراز بیاطلاعی کرد. او در بخشی از این یادداشت آورده است: «کتابی را که با عنوان «مسیو ابراهیم و گلهای قرآن» با اسم مترجم حسین منصوری در بنگاه نشر کلمه در ایران درآمده است نه با تصحیح و ویرایش من برای کتاب و چاپ بوده است و نه ذکر چنین تصحیح و ویرایشی برای کتاب با اطلاع یا به اجازه من، نه بنگاه «نشر حکمت کلمه» و نه حسین منصوری پیش یا پس از این نشر به من از چنین قصدشان یا از چنین کارشان خبری داده بودند و نه من از چنین قصد و چنین کارشان کلمهای در رد یا قبول نه به آنها به کس دیگر گفته بودم یا میتوانستم با چنین بیخبری کامل گفته باشم. من از این همه مطلقا و کلا بی خبر بودهام...»
در همین راستا به سراغ نشر حکمت کلمه رفتیم و موضوع را پیگیری کردیم که این نشر در جواب اتفاقات رخ داده، یادداشت کوتاهی را در اختیار ایبنا قرار داد که در ادامه میخوانید:
«بعد از انتشار نامهی آقای گلستان در روزنامهی شرق و پیگیریهای نشر از مترجم کتاب چند نکته بایسته است که روشن شود:
نخست اینکه نشر به دلیل اعتماد به آقای حسین منصوری و تایید و تاکید ایشان، نام آقای ابراهیم گلستان را بهعنوان مصحح و ویراستار در کتاب آورده است.
دوم آقای منصوری قبول دارند که در گرفتن تایید نهایی برای آوردن نام آقای گلستان در کتاب سهلانگاری کردهاند.
سوم ناشر میپذیرد به دلیل رعایت یک امری اخلاقی –اعتماد به قول و سخن مترجم و روابطشان با آقای گلستان- مرتکب یک اشتباه حقوقی و اخلاقی دیگر شده است و از همینجا از آقای گلستان عذرخواهی میکند.»
با این حال در یادداشتی که در انتهای کتاب آمده است حسین منصوری به ویرایش کتاب از سوی گلستان اشاره کرده است؛ در این یادداشت میخوانیم:
«توضيح يک نکته را در مورد ترجمهی «مسيو ابراهيم و ...» ضروری میدانم: در بخشی که راوی در متن زبان اصلی داستان که زبان فرانسوی است با مسيو عبدالله روبرو میشود و به معرفی او میپردازد همچنين متذکر میگردد که: « ... مسيو عبدالله بيشتر اوقات سخنانی از رومی بر زبان میراند ... »
اين جمله اما در متن فارسی به شکل زير ترجمه شده است:
«مسيو عبدالله بيشتر اوقات سخنانی از شمس بر زبان میراند ...»
نويسنده کتاب، آقای اشميت، به دلايل نامعلوم عباراتی را به جلالالدين رومی نسبت داده است که در اصل از جلالالدین مولوی نيست. او اين عبارات را به زبان نثر آورده است و منبع آن را نيز ذکر نکرده است. من هفتههای متوالی کليهی آثار مولوی را در جستجوی متن اصلی گذراندم ولی هيچ کجا شعری يا نقل قولی با مضمونی که مورد نظر نويسنده بوده نيافتم. کار ترجمهی کتاب از اين رو تا مدتها با اين گره دست به گريبان بود تا اين که آقای ابراهيم گلستان که ترجمه را يک بار خوانده بودند و با مشکل مورد نظر آشنايی داشتند مرا به آقای دکتر محمدعلی موحد رجوع دادند و ايشان بلافاصله پس از دريافت نامهی من در فاکسی که به آلمان مخابره فرمودند گرهِ ترجمه را گشودند. ايشان در اين فاکس خاطر نشان ساختند که:
«آنچه از کتاب اشميت نقل کردهايد از سطر دوم به بعد سخن شمس تبريزی است...اصل آن را در صفحهی ۷۹۰ از کتاب مقالات شمس که من آن را چاپ کردهام خواهيد يافت...»
من از آقای دکتر موحد که گره ترجمه را گشودند تشکر میکنم و همچنین از آقای ابراهيم گلستان که متن ترجمه را مطالعه فرمودند و مرا متوجه پارهای نارسايیها کردند.
حسين منصوری
تابستان ۱۳۸۳، مونيخ»
با توجه به نامه نشر حکمت کلمه انتظار میرود که این مشکل در چاپهای بعدی این اثر برطرف شود؛ اما نکته حائز اهمیت این است که در چنین موارد نادری، ناشران برای آوردن نام این افراد استعلامهای لازم را از نویسنده، مترجم و مصحح دریافت و بعد از آن اقدام به انتشار اثر کنند.
نظرات