بهنام ناصح در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
«خاطرات خانهی ابری»، خاطرات زادگاهم است/ اینستاگرام ندارم و جای آن کتاب میخوانم
بهنام ناصح، نویسنده با اعلام خبر انتشار کتاب جدیدش به نام «خاطرات خانهی ابری» گفت: کتاب جدیدم نسبت به دو رمان قبلی قصهگوتر است و در واقع این کتاب ادای دینی است به خاطراتی که در زادگاهم، رشت شنیدهام؛ چراکه هسته اولیه و ایده این رمان از خاطرات مختلف دوستان، فامیل و اقوام میآید.
بهنام ناصح در توضیح این اثر به ایبنا گفت: با توجه به اینکه رمان «خاطرات خانهی ابری» داستانی خطی ندارد شرح خلاصه آن کمی سخت است اما بهطور خلاصه میتوان گفت که داستان «خاطرات خانهی ابری» در دو زمان روایت میشود. نخست در زمان حال اتفاق میافتد و داستان پسری به اسم سامان است که به خانه پدری خود در شهر رشت رفته است در دل همین روایت، فلشبکهایی داریم که به زمان جنگ جهانی دوم در رشت برمیگردد. به عبارتی سامان که در زمان حال زندگی میکند، داستان اجداد خود را به صورت برشی از گذشته و حال روایت میکند.
وی ادامه داد: البته داستان خیلی تاریخی نیست و به موضوع جنگ جهانی دوم ربطی ندارد و از نظر زمانی تنها به آن دوره فلشبکهایی میزند. این کتاب به روابط بین انسانها شامل عشقها، خیانتها و همه مشکلاتی که بشر در طول تاریخ با آن مواجه بوده میپردازد و از آن دست کتابهایی است که با توضیح داستان، اطلاعات چندانی نصیب شنونده نمیشود؛ بنابراین مخاطب باید کتاب را بخواند تا به دغدغه کتاب پی ببرد.
ناصح با بیان تفاوتهای این اثر با دو رمان قبلی خود اظهار کرد: این کتاب با دو رمان قبلی کاملا متفاوت است؛ چراکه «ایراندخت» یک رمان تاریخی و «پروانهای روی شانه» یک رمان اجتماعی-روانشناختی بود اما این کتاب کمی قصهگوتر است. در این کتاب مخاطب با خردهروایتهای متفاوتی روبهرو است که اگر با آن ارتباط برقرار کند، درگیر موضوعات و چالشهای اثر خواهد شد.
وی ادامه داد: هسته اولیه و ایده این رمان از خاطرات مختلف دوستان، فامیل و اقوام میآید. این رمان تجربه شخصی خود من نیست اما در زادگاهم رشت اتفاق میافتد. البته جغرافیا چندان در این رمان تاثیرگذار نبوده؛ اما طبیعتا من رشت را بهتر از شهرهای دیگر میشناسم؛ بنابراین تصمیم گرفتم تا رشت را به عنوان بستر جغرافیایی داستانم انتخاب کنم.
این نویسنده و روزنامهنگار در توضیح نحوه نقل خاطرات گفت: خاطرات در این رمان بیان شده اما در راستای داستان و نه به همان شکلی که شنیدم. چه بسا در خاطرهای فردی مثبت بوده اما در رمان، به عنوان شخصیتی منفی به مخاطب معرفی شده است. درواقع من در این کتاب به خاطراتی که شنیدم انسجام بخشیدم و اینها درهم تنیده شدند تا داستان شکل گرفت. این خاطرات به گونهای آمده که اگر الان فرد راوی، خاطره خود را بخواند، متوجه نمیشود که این قسمت رمان متعلق به خاطره اوست.
وی افزود: این کتاب ادای دینی به خاطراتی است که شنیدهام به همین دلیل رمان را به پدر و مادرم تقدیم کردم؛ چراکه این کتاب مجموعهای از خاطراتی است که در کودکی به شکل مستقیم و غیرمستقیم از پدرومادر شنیدهام. البته باز هم تاکید میکنم که همه این موارد در دل داستان رخ میدهد. در این داستان شخصیت اصلی (سامان) نمیداند که به چه دلیل به زادگاهش برگشته است و انگار یک نیروی نامرئی او را به سمت زادگاهش کشانده تا این خاطرات برای او بیان شود؛ گویی سامان یک رسالت تاریخی دارد تا برگردد و یک سری معماهای گذشته را حل کند.
ناصح در پاسخ به این سوال که «چرا از فضای مجازی استفاده نمیکند و این قهر با تکنولوژی به آینده آثارش لطمه نمیزند؟» گفت: من اهل شبکههای مجازی مثل اینستاگرام و تبلیغ در آن نیستم و درگیر فضای مجازی نمیشوم. حتی از روی عمد گوشی تلفن سادهای دارم؛ چراکه این فضا دامنگیر است و اگر درگیرش شویم، رهایی کار بسیار سختی است. به نظر من فضای مجازی بسیار وسوسهانگیز و سهلالوصول است. البته مقاومت کردن در برابر این فضا کار بسیار سختی است؛ بهخصوص برای من و امثال من که شغلشان هم روزنامهنگاری است و شغلشان ایجاب میکند که از این نرمافزارها استفاده کنند.
وی ادامه داد: این فضا از این جهت وسوسهانگیز است که در روز وقت زیادی را صرف آن میکنیم اما وقتی شب دریافتیهایمان را الک میکنیم؛ متوجه میشویم که اطلاعات مهمی دستگیرمان نشده است. به هر حال نمیشود این تکنولوژی را انکار کرد و این صحبتها تصمیمی است که من برای زندگی شخصی خودم گرفتهام؛ چراکه این فضا در عین سادگی بسیار جذاب است و آدم را به سمت خود میکشد. ترجیح من این است که وقت خالیام را با کتاب بگذرانم تا اینکه سرگرم اتفاقات دنبالهدار و بینتیجه فضای مجازی شوم. با این حال من فواید این فضای رسانهای را انکار نمیکنم.
این نویسنده در پایان با اشاره به فواید و مضرات فضای مجازی برای اهل قلم اظهار کرد: این فضا هم به نویسندگان کمک کرده و هم ضربه زده است. آنجایی که این فضا وقت نویسنده را میگیرد و او را درگیر حاشیه میکند، جایی است که دارد به او ضربه میزند و به نظر من آنجایی مثبت است که توانسته عدالتی در حوزه ادبیات ایجاد کند. تا پیش از این فضا اگر کسی میخواست یک داستان کوتاه منتشر کند، باید میرفت و این نشریه و آن نشریه درخواست میداد که در بیشتر این مواقع به دلیل باندبازیهای موجود به نتیجهای نمیرسید؛ در برخی مواقع حتی یک توهمی برای نویسنده ایجاد میشد و پیش خودش میگفت که من یک شاهکار خلق کردهام اما کسی ندیده و به آن بیاعتنا شده است. در چنین وضعیتی فضای مجازی این بهانه را از فرد گرفته است و هر کسی میتواند یک رسانه داشته باشد و در آن محیط مخاطباش را پیدا کند.
رمان «خاطرات خانهی ابری»، اثر بهنام ناصح در 192 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهبهای 20 هزارتومان از سوی نشر آموت منتشر شده است.
نظرات