ردپای ترجمه (از زبانهای اروپایی) در متون دوران قاجار به سلطنت فتحعلیشاه بازمیگردد. جرقهی ترجمه در این دوره، در ابتدا با دریافتِ یک نامه از ناپلئون زده شد.
ردپای ترجمه (از زبانهای اروپایی) در متون دوران قاجار به سلطنت فتحعلیشاه بازمیگردد. جرقه ترجمه در این دوره، در ابتدا با دریافتِ یک نامه از ناپلئون زده شد. در این دوره جریان ترجمه نوشتاری با استفاده از مترجمین هیئتهای نظامی خارجی برای ترجمه نامهها، قراردادها و نوشتارهای دیپلماتیک و در مرحله بعدی درخواست ترجمه کتب و رسالات شکل میگیرد. (25)
پس از پایان جنگ با روسیه، دومین گروه محصلان ایرانی به اروپا اعزام شدند. در میان حضور «میرزا صالح» که برای تحصیل زبان و مترجمی به خارج از ایران رفته بود جالب توجه است. به عبارتی عباس میرزا که متولی این اعزام بود، به این نتیجه رسیده بود که برای گسترش روابط با جهان، فهم و درکِ زبانهای دیگر یکی از نیازهاست، پس در کنارِ محصلانی که برای تحصیل در صنایع نظامی و مهندسی و پزشکی به اروپا اعزام شدند، یکی نیز برای تحصیلِ ترجمه به اروپا رفت.
انتشار «وضع حالیهی ایران» در زمان فتحعلیشاه
گام بعدی فتحعلیشاه برای گسترش روابط با جهان، اعزام سفیر به کشورهای دیگر بود که برخی از آنها با زبانهای خارجی آشنایی داشتند. از جمله ملک شاهنظر شاپوریان (میرداود ضادوریان) که از ارامنه بغداد بود. او بعدها در 1233 ق./ 1817 م. کتاب کوچکی به نام وضع حالیهی ایران به سه زبان فارسی، فرانسه و ارمنی منتشر کرد. مدتی بعد، فتحعلیشاه میرزا ابوالحسن خان شیرازی را به سمت وزارت دول خارجه منصوب کرد و او مامور حل اختلافات در عهدنامه گلستان شد. به همین منظور، میرزا ابوالحسن خان، فردی به نام ویلیامن را که زبان روسی میدانست به عنوان مترجم استخدام کرد.
در دوران فتحعلیشاه سیزده قرارداد دو زبانه منعقد شد. یعنی به طور متوسط در هر دو سال و اندی یک قرار در دوران فتحعلی شاه منعقد شد. وجود مباحث تخصصی در این قراردادها و لزوم ترجمه صحیح از آنها از عمده دلایل توجه به امر ترجمه در این دوران بود. یکی از عمده دلایل انتخاب میرزا ابوالحسن خان شیرازی به عنوان وزارت دول خارجه نیز، همین آشنایی او با زبانهای خارجی بود و همین موضوع لزوم توجه به یادگیری این زبانها را به اهالی دربار و رجال مملکتی گوشزد کرد.
فتحعلی شاه
بهرهگیری شاه و ولیعهد از ارمنیان برای ترجمه
پس از این دوره بود که توجه به زبان آموزی در این اقشار گسترش پیدا کرد. از دیگر دلایل توجه به این مسئله، تردد خارجیان به ایران و لزوم برقراری ارتباط با آنان بود. در این موارد، بهرهگیری از ارمنیان به عنوان مترجم، راه حلی بود که شاه و ولیعهد از آن بهره میبردند. در این دوره خارجیانی که در ایران به امور تجاری مشغول بودند، به آموزش زبان خارجی به ایرانیان همت گماشتند. به عنوان نمونه، در سال 1839 م. / 1254 ق. بنگاهی به نام «دارالعلم شناسایی ملل» در تبریز بر پا شد.
هدف این بنگاه که فردی به نام «موسیو بوره» آن را افتتاح کرده بود آشنایی ایرانیان با اروپا و اولویت آن آموزش زبان فرانسوی به ایرانیان بود. در این دوره در میان شاهزادگان و اشراف کسانی یافت میشدند که آشنایی قابل توجهی با زبان فرانسوی داشتند. اوژن فلاندن در سفرنامهاش مینویسد: «مصاحبه ما با ملکقاسم میرزا به طول انجامید و همگی در حیرت که چطور به این خوبی زبان ما را تکلم مینماید. به ما گفت این زبان را از یک خانم فرانسوی ما دام مارییز که اکنون در طهران است آموخته.» (سفرنامهی اوژن فلاندن به ایران. ص: 71)
حضور واعظان مذهبی مسیحی و آشنایی با زبانهای خارجی
مادام مارییز که به خاطر فوت شوهرش، امکانات لازم برای خروج از ایران را نداشته است، در آن دوره معلم فرانسوی فرزندان شاه و عباس میرزا بوده است. در این دوره حضور واعظان مذهبی مسیحی نیز، از جمله راههای آشنایی ایرانیان با زبانهای خارجی بود.
در این دوره عباس میرزا برای انتقال هر چه سریعتر پیشرفت غرب به مملکت، ایده جلب مهاجر از ممالک اروپایی را هم مدنظر قرار داد. بنابراین از میرزا صالح خواست تا برای جلب مهاجر در روزنامههای لندن آگهی بدهد. موسیو بوره که پیشتر به او اشاره شد نیز در همین روند جلب مهاجر به ایران آمده بود. موسیو بوره که مبلغ مذهبی مسیحی بوده است از شاهزاده ملکقاسم میرزا خواسته بود تا بیست جوان را برای تعلیم در اختیار او قرار دهد اما شاهزاده طفره رفته بود.
عباس میرزا
گسترش صنایع چاپ با همت عباس میرزا در ایران
صنایع چاپ نیز با همت عباس میرزا در ایران گسترش یافت. در اوایل قرن یازدهم هجری قمری، ارامنه جلفای اصفهان این صنعت را وارد ایران کرده بودند اما از آن تنها برای انتشار کتابهای مذهبی خود استفاده میکردند. به دستور عباس میرزا، میرزا زینالعابدین تبریزی مامور فراگیری فن چاپ و تاسیس چاپخانه در تبریز شد. او پس از مدتی دستگاه چاپ را به ایران آورد و تحت حمایت عباس میرزا مطبعهای در تبریز به راه انداخت. او اولین کتاب فارسی را با حروف سربی در سال 1233 ق./ 1818 م. منتشر کرد.
این کتاب رساله جهادیه نام داشت و آن را میرزا عیسی خان قائممقام نوشته بود. اندکی بعد تعداد چاپخانهها افزایش یافت و با ورود میرزا صالح به این عرصه، سیر انتشار کتابهای ترجمه آغاز شد. برخی از کتابهایی که در دوران فتحعلیشاه ترجمه شده است، از این قرار هستند:
«بیانیهی کنوانسیون ملی خطابه به ملت فرانسه» از زبان فرانسوی. «حوادث نامه» از زبان ترکی. «فتوحات اسکندر» از زبان انگلیسی. «شارل دوازدهم» اثر ولتر با ترجمه میرزا رضا مهندس از زبان انگلیسی. «رسالهی آبلهکوبی» اثر دکتر کارمک با ترجمهی عبدالصبور خوئی. «تاریخ تنزل و خرابی دولت روم» اثر ادوارد گیبون با ترجمه میرزا رضا مهندس از زبان انگلیسی. «انوار نعمانیه» اثر سید نعمتالله جزایری با ترجمهی سید زینالعابدین حسن رضوی خوانساری از زبان عربی.
(این نوشته برگرفته از بخش اول مقدمه سعاد پیرا بر کتاب «عشاق پاریس» به ترجمه علیقلی خان سرداراسعد بختیاری است.)
نظر شما