اختتامیه نخستین دوره آموزشی طرح بادبادک با هدف آموزش داستاننویسی به کودکان و نوجوانان، در قم برگزار شد.
حمید اباذری در ابتدای این جلسه، کتاب «فِرغولی و از ما بهترون» را برای بچهها خواند. سپس بچهها نظر خود را درباره این داستان مطرح کردند.
آنها یکی از علتهایی که کتاب را دوست داشتند، آنجایی میدانستند که به دماغ فرغولی ضربه میزنند تا بچرخد. همچنین گفتند: وقتی فرغولی را در ماشین میگذارند و یا در نهایت فرغولی ژنراتور غولها را راه میاندازد، برایشان جذاب بوده است.
بعضی از نوجوانان حاضر در جلسه نیز معتقد بودند داستان باید با مقدمه شروع میشد تا فرغولی را بهتر بشناسند. مثلا غولها کجا زندگی میکنند و یا چطوری از دنیای غولها به دنیای آدمها میآیند.
آنها تصویرگری کتاب را دوست داشتند و میگفتند: تصاویر اطلاعاتی به ما میدهد که در داستان نیست. برای همین دلمان میخواست تصاویر را دنبال کنیم.
«هوشا در جستوجوی زیست گنبد» اثر دومی بود که بچهها درباره آن صحبت کردند. برای آنها جالب بود که شخصیت اول یک گوسفند است اما به نظرشان مقدمه داستان برخلاف فرغولی خیلی طولانی بوده. از جمله انتقادهایشان این بود که ماجرای داستان خیلی دیر شروع و خیلی زود تمام میشود!
اثر آخر اباذری که در این جلسه کودکان و نوجوانان داستان خوان قمی از آن صحبت کردند، «انجمن یوزهای شریف» بود. از نظر آنها پرداختن به مسأله محیط زیست و یوزها موضوع خوبی بود اما برخی معتقد بودند که ای کاش نویسنده به سراغ حیواناتی که خیلی معروف نیستند، میرفت. چند نفر نیز به مقدمه طولانی داستان اشاره کردند. همچنین گفتند: فضای روستا و زندگی روستایی داستان جذاب بوده اما از اینکه پسر(شخصیت اول) چقدر زود صاحب گوشی لمسی شده، تعجب کرده بودند!
در آخر جلسه نیز به شرکت کنندگان در این طرح گواهی پایان دوره اعطا شد.
نظر شما