فعال حقوق بشر، نویسنده و ناشر انگلیسی درباره شرایط لازم برای نوشتن حرف میزند. او اعتقاد دارد نویسندگان جوان برای نوشتن باید فکر کنند کسی مطالب آنها را نمیخواند.
برای اولین سوال بهتر است مستقیم وارد موضوع نوشتن شویم. چه ساعاتی از روز مینویسید؟
هر موقع که وقت داشته باشم. مهم نیست کی باشد. البته کارهای مجله هم مشکلی هست برای خودش ولی سعی میکنم هر موقع از روز چند ساعتی برای نوشتن کنار بگذارم.
در یکی از شمارههای مجله گرانتا درباره مانع نویسنده صحبت کرده بودید. یعنی چه؟
این واژه البته اختراع خودم است. خود نویسنده میتواند مانع اصلی نوشتن و خلق یک اثر جدید و عالی باشد. یعنی اگر نویسنده خودش قبل از نوشتن احساس خجالت کند یا نظر مخاطبان را در ذهن داشته باشد همین موضوع باعث میشود از نوشتن بازبماند. پس به نویسندگان جوان توصیه میکنم فکر کنید نوشتههای شما خوانده نمیشود. پس بدون توجه به مخاطب با بهترین کلمات و جملات هرچیزی که در ذهنتان میگذرد را روی کاغذ بیاورید.
اگر بخواهید یک کتاب را چندین بار بخوانید، کدامها هستند؟
خب فکر کنم کارهای جین آستن مثل منسفیلد پارک، غرور و تعصب و رمان ترغیب را بارها بخوانم. از جزئیات تاریخی استفاده شده در رمانهای آستن لذت میبرم. آثار ویریجینا ولف با آن جملات بلند و قوی و البته صریح نیز خیلی الهام بخش هستند. به طور کلی بیشتر از نوشتن عاشق خواندن داستانهای دیگران هستم. خواندن داستان شبیه ملاقات دوستان قدیمی است.
بخشهای غیر ادبی فرهنگ یک جامعه چه قدر در نوشتن تاثیر دارند. یعنی اصولاً فرهنگ و اجزای آن با هم ارتباط دارند؟
بله حتماً. تصور اینکه در موزه و گالری نقاشی نباشم غیرممکن است. اجزای فرهنگ مثل موسیقی، نقاشی، سینما و ... همگی به صورت تنگاتنگی با هم ارتباط دارند. یک نویسنده مثل من نصف وقتش در موزه و کنسرتها میگذرد. تصور نبودن در این مکانها برای سخت است.
بهترین توصیهای که درباره نوشتن از شخصی گرفتید؟
کاش کسی چنین توصیههایی به من میکرد. کاش یک نفر میآمد و میگفت فلان جای نوشتهات اشکال دارد ولی متاسفانه یا خوشبختانه همه چیزهایی که درباره نویسندگی یاد گرفتم از کتاب و رمانها بوده است.
نظر شما