خلیل نعیمی، نویسنده سوری و برنده جایزه محمود درویش در سال 2018، جوایز ادبی کشورهای حاشیه خلیج فارس را باعث عقیم شدن اندیشه جهان عرب و ابتذال ادبیات عرب دانسته است.
نعیمی درباره مهاجرتش از سوریه به فرانسه گفته است «مجبور به ترک سرزمینی شدم که دوستش میداشتم و در آن بزرگ شده بودم. نوشتن را در دمشق شروع کردم و رماننویس شدم و در پاریس «مرگ شعر» را نوشتم. در این کتاب از مهاجرت انسان به عنوان یکی از دلایل اصلی پیشرفت در زندگی نوشتهام و همچنین از اشتیاقم به مکانها.»
او میگوید «مکانها مانند انسانها قابل جایگزینی نیستند؛ همانطور که نمیتوانیم وجودی را جانشین وجود دیگری کنیم. هر انسانی عطر و بوی خود، تاریخ شخصی خود و آداب و سلوک مخصوص به خودش را دارد. در سفر است که میتوانیم به معنای انسان بودنمان پی ببریم.»
خلیل نعیمی، نویسنده سوری، در شام متولد شد و دوران کودکی و نوجوانی را همراه خانودهاش در دشتهای صحرای سوریه سپری کرد. او در دمشق طب و فلسفه خواند و تخصص خود را در پاریس در رشته جراحی اخذ کرد و همزمان به تحصیل در رشته فلسفه نیز ادامه داد.
نعیمی اکنون در پاریس اقامت دارد و عضو انجمن جراحان فرانسوی است و به عنوان پزشک جراح در پاریس مشغول به کار است. او توانست در ماه مارس سال جاری میلادی جایزه ادبی محمود درویش را از سوی موسسه محمود درویش برای مجموعه رمانهایش به دست آورد که درباره اهمیت سرزمین مادری، دگرگونیهای اجتماعی و تاثیر سیاست بر انسان است. از مهمترین آثار ادبی او میتوان به رمانهایی چون «خالی کردن موجود»، « مردی که خودش را میخورد»، «دمشق 76»، «گسیختگی»، «در ستایش فرار» و «عزلشدگان» اشاره کرد.
برنده جایزه محمود درویش در گفتوگوی خود درباره تأثیر این جایزه بر زندگی شخصیاش گفته است «برنده شدن این جایزه اتفاق مهمی در زندگی و به طور خاص در مسیر ادبی من بود. همیشه علیه جوایز عربی نوشتهام و مینویسم؛ اما این جایزه به سبب جایگاه محمود درویش و مقام رفیعش در ادبیات و شعر تاثیر خاص و ویژهای دارد. من او را شاعری میدانم که با شعر و نثر خود و سلوک خود توانسته نقش مهمی در مقاومت فلسطین در راه رسیدن به آزادی و برخورداریشان از حقوق ملی و میهنی ایفا کند. محمود درویش یکی از مهمترین شعرای عرب در عصر جدید است و همواره خواهد بود.»
او درباره دیدارش از فلسطین نیز گفته است «زیباییهای طبیعت در درههای فلسطین مرا به حیرت واداشت و به خصوص آنکه ادیان سهگانه در خاورمیانه نشو و نما یافتهاند و میتوان بُعد اسطورهای را به وضوح در این سرزمین دید.»
نعیمی در ادامه گفته است «این جزئی از میراث شخصی من و در واقع میراث انسانی است. چیزی که بیش از همه باعث شگفتی من هنگام دیدارم از فلسطین شد استقبال شدید مردم بود، خصوصا زمانی که فهمیدند سوری هستم.»
او گفته است «به اعتقاد من همه ادبای عرب باید بدون ترس از اینکه انگی به آنها زده شود به سوریه بروند چرا که همه حاکمان عرب اغلبشان به شمایل اسرائیل درآمدهاند.»
او درباره جوایزه ادبی که اینروزها در جهان عرب اهدا میشوند نیز گفته است: «هنرمند زمانی هنرمند است که بتواند اعتراض کند و دیدگاه و عقیده خود را به صراحت و آزادی و بدون واهمه بیان کند. سیطره سیاستهای حاکمان حاشیه خلیج (فارس) بر این جوایز و هجوم نویسندگان عرب به آن به خصوص به خاطر جایزههای نقدی گران به عقیم شدن اندیشه عرب و ابتذال محتوا و شکل ادبیات عرب منجر شده است.»
نعیمی گفته است «من به عنوان یک روشنفکر خودم را مسئول فکر و کلامم میدانم و زمانی که با شرایطی مواجه میشوم که به نظرم مناسب و مطلوب نیست انتقاد میکنم. حتی اگر شرایط دشواری برایم پیش بیاید. آزادی در جهان عرب تقریبا وجود ندارد. وظیفه ادبیات این است که به طرح سوالهایی بپردازد که مشکلات اخلاقی، اجتماعی و دینی در آن مطرح شود. برای آفرینش ادبی نباید هیچ چارچوب یا معیاری تعیین کرد.»
پزشک و رماننویس سوری درباره وطن خود میگوید: «سوریه همه چیزِ من، تاریخ شخصی، ملی و خانوادگی من است. به دلیل مسائل سیاسی مجبور شدم از سوریه بیرون بیایم. اما هرگز از آن رها نمیشوم و همه رمانهای که تا به امروز نوشتهام به نوعی از سوریه حرف میزنند. خیلی متاسف و غمگینم که این کشور زیبا فنا شد اما همیشه این آرزو را دارم که در آینده به سوریه برگردم و این رویای بزرگی است.»
نظر شما