ابراهیمی دینانی در غرفه موسسه خانه کتاب بیان کرد:
ماجرای اجازهنامهای که امام خمینی (ره) درباره فلسفه ارائه دادند چه بود؟
غلامحسین ابراهیمی دینانی چهره ماندگار فلسفه با حضور در موسسه خانه کتاب سی و یکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب به نقل خاطراتی از زمان تحصیل خود نزد امام خمینی (ره) پرداخت. وی در این خاطرات به اجازهنامهای که امام خمینی(ره) درباره فلسفه داده اشاره کرد.
وی با اشاره به اینکه جدیدترین کتابش «اختیار در ضرورت هستی» نام دارد، گفت: این اثر پس از کتاب «فراز و فرود فکر فلسفی» منتشر شده است و اکنون هر دو کتاب در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران قابل دسترس است.
این استاد فلسفه از انتشار کتاب دیگر خود که اکنون مراحل اداری کسب مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را طی میکند خبر داد و افزود: این کتاب «اندیشیدن باور یا باور به یک اندیشه؟» نام دارد و به این موضوع میپردازد که باورهایمان را بیاندیشیم یا هر اندیشه را باور کنیم؟
به گفته ابراهیمیدینانی، قرار است این کتاب توسط نشر نور سخن منتشر شود.
این چهره ماندگار فلسفه در بخش دیگری از سخنانش خاطراتی را از دوران تحصیل خود نزد امام خمینی (ره) بیان کرد و گفت: من یازده سال شاگرد امام خمینی (ره) بودم. درس امام نیز در مدرسه سلماسی قم دایر بود که در واقع شلوغترین کلاس درس بود. بنابراین من از سن 18 سالگی وارد قم شدم. سطح را خواندم و پس از آن درس خارج طلبگی را سپری کردم. امام صبحها فقه درس میداد و عصرها اصول. من نیز یازده سال نزد ایشان فقه و اصول را با افرادی چون آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیتالله جنتی درس خواندم.
ابراهیمیدینانی با بیان اینکه امام خمینی (ره) فلسفه درس نمیداد، افزود: ایشان در جوانی فلسفه درس میداد اما در زمان ما به هیچ وجه فلسفه درس نداد. ما اعیاد را پیش امام میرفتیم و مساله فلسفی از ایشان میپرسیدیم اما پاسخ نمیدادند. این در حالی بود که اگر درباره فقه و اصولی سوالی بود، پاسخ میدادند و وارد بحث میشدند.
وی تاکید کرد: امام خمینی (ره) از فلسفه و عرفان لب فرو بسته بود. البته در جوانی به فلسفه مشغول بوده اما چون ضربه خورده بود و مورد هجمه واقع شده بود از فلسفه دست کشید چراکه در حوزه فقهایی بودند که فلسفه و عرفان را تکفیر میکردند. اکنون بعد از انقلاب کمی رویهها تغییر کرده است. بعد از انقلاب بحث فلسفه و عرفان باز شد. این در حالی است که در طول تاریخ فلسفه قدغن بوده و افرادی چون شیخ سهروردی شهید شدند، عین القشات را آتش زدند و ملاصدرا دربه در شده است.
به گفته این استاد فلسفه، حوزه نجف هم به همین شکل بوده و فلسفه و عرفان ممنوع بوده است. بنابراین امام خمینی (ره) قبل از انقلاب فلسفه درس نمیداد چون تکفیر میشد اما اکنون فقها روشنفکر شدند و درباره این موضوع سخن میگویند.
ابراهیمی دینانی با اشاره به اینکه در فلسفه بزرگ مرد تاریخ علامه طباطبایی خود را فدا کرد عنوان کرد: اگرچه فقه ایشان از دیگران کمتر نبود ولی چون مرجع تقلید نمیخواست بشود و سهم امام بگیرد خود را فدا کرد و فلسفه و فقه را درس میداد.
وی درباره اجازهنامهای که امام خمینی(ره) درباره فلسفه داده نیز خاطرهای از سالهای دور نقل کرد و گفت: امام خمینی (ره) همواره روز آخر درس نصیحت میکرد و بعد میرفت. 45 سال پیش روزی در نصیحتهایش قصهای را بیان کرد که من هم در آن جلسه حضور داشتم. ایشان گفتند: «من در جوانی اسفار اربعه درس میدادم. آن زمان دو برادر همدانی بودند که استعداد فوق العادهای داشتند و پیش من اسفار میخوانند. روزی یکی این دو برادر از من پرسیدند که آیا همانطور که در فقه و اصول اجتهاد اجازه میدهند آیا در فلسفه چنین رسمی وجود ندارد؟ گفتم نه در فلسفه اجازه اجتهاد نیست. امام خمینی (ره) فرمودند: من یک هفته بعدش با اینکه خالی الذهن بودم یک اجازه نامهای نوشتم و به آنها دادم.»
وی ادامه داد: امام خمینی (ره) فرمودند: «سالها گذشت و من از این دو برادر خبری نداشتم تا اینکه یک روز شخص مستفرنگی دیدم دست مرا بوسید و دیدم یکی از آن دو برادر است. حال و احوال کردیم و دیدم در شر الادارات رئیس گمرک است.»
ابراهیمی دینانی با بیان اینکه این قضیه سالها گوشهای ذهن من بود ادامه داد: من بعد از رها کردن طلبگی استاد دانشگاه شدم. روزی در دانشکده الهیات دختری باهوش و باذکاوت دیدم و خلاصه متوجه شدم که این دختر یکی از این دو برادر است. این دختر به من گفت که عمویش فوت شده اما پدرش زنده است. از او خواستم که برای من ملاقاتی با پدرش ترتیب دهد. نام خانوادگی این دو برادر حجت بود. خلاصه این ملاقات ترتیب داده نشد.
وی بیان کرد: دو سال گذشت تا من بار دیگر این خانم را در دانشگاه قم دیدم و باز هم درخواستم را مطرح کردم. این بار ایشان هماهنگی کردند و من به دیدار پدرش رفتم که در بستر بیماری بود. به ایشان گفتم: من سالها پیش این قضیه را درباره شما شنیدم آیا صادق است؟ ایشان گفتند: بله برادرم جواد فوت کرده اما من هستم. گفتم: میتوانم این اجازهنامه را ببینم؟ گفتند: بله و هماهنگی کردند که این اجازه نامه توسط دختر ایشان به دست من رسید.
ابراهیمی دینانی با بیان اینکه من فکر میکردم این اجازه نامه یک برگ است اما دیدم یک کتاب 80 صفحه است عنوان کرد: آن جمله امام خمینی (ره) که گفت با آنکه خالی الذهن بودم... را اینجا درک کردم. من این اجازه نامه را خواندم و بعد با مطالعه تاریخ متوجه شدم امام 25 سالش بوده که به این برادران درس اسفار اربعه میداده است. در این کتاب از ابتدا تا انتهایش به این برادران توصیه شده که مبادا طلبگی را رها کرده و به سوی کار اداری بروند.
وی در پایان گفت: امام تمام سلولهایش ضد غرب بود و من کسی در این زمینه مانند ایشان ندیدم.
نظر شما