چاپ هفدهم جلد نخست «تاریخ مردم ایران(ایران قبل از اسلام)»
زرینکوب تاریخ اساطیری را به تاریخ واقعی آن پیوند داد
جلد نخست «تاریخ مردم ایران(ایران قبل از اسلام)» نوشته عبدالحسین زرینکوب از سوی موسسه انتشارات امیرکبیر به چاپ هفدهم رسید. در این کتاب مولف کوشیده تا تاریخ اساطیری ایران را به تاریخ واقعی آن پیوند دهد.
این کتاب در 10 فصل طبقهبندی شده است. پس از مقدمه که به قلم زرینکوب نوشته شده است، دنیای اساطیری، افقهای دور، نیزههای پارسی، اسلحه طلایی، آتش در کاخ، کشمکش میراثخوارگان، جنگ و گریز، خدنگ پهلوانی، میعاد با گذشته و وداع با دنیای باستانی آمده است. یادداشتها و فهرست اعلام نیز پایانبخش کتاب را تشکیل میدهند.
زرینکوب در مقدمه مفصلی که بر این کتاب نوشته آورده است: «تاریخ مردم ایران در آنچه بهدوران قبل از اسلام آن مربوط میشود ماجرای تلاش مستمر و بیوقفهای است که قوم ایرانی از آغاز ورود به فلات ایران در راه ایجاد و توسعه فرهنگ به این غایت را برای وی دایم با دشواریهای سخت و گونهگون مواجه میکرده برعهده داشته است و اینکه پایان آن دوران در آغاز عهد اسلام منجر بهبسط و توسعه بیشتر در ابعاد انسانی این فرهنگ شده است نشان میدهد که گذشته باستانی قوم بر رغم پندار کوتهبینان بیحاصل نبوده است اگر دستاورد آن در ساخت دین و دانش با آنچه در عهد اسلام عاید وی شد قابل مقایسه نیست این معنی که مولود قدرت معنوی آیین تازه است از اهمیت آن دوران ـ که گویی دوران آمادگی وی محسوب است ـ چیزی نمیکاهد و پیداست که بدون توجه به آن دوران طولانی تاریخ مردم ایران در عهد اسلام را هم نمیتوان در تمام ابعاد آن به درستی ارزیابی کرد.
بهعلاوه در تمام این دوران طولانی که از اسطوره کاوه آهنگر تا داستان آسیابان مرو ماجرای برخورد مردم ایران را با بیدادی و نالایقی فرمانروایان مستبد تصویر میکند، و از ماجرای هووخشتره ماد تا قصه رستم فرخ هرمزد تلاش نستوه قوم را در مقابله با هجوم بیگانه نشان میدهد تاریخ مردم ایران در کشمکش با قدرتهای اهریمنی و ویرانگر داخل و خارج خلاصه میشود و شک نیست که توالی سلسلههای متجاوز فرمانروا و تتابع مهاجمات مخرب بیگانه همواره نیروی حیات و قدرت خلاقه را در وجود قوم در حد امکانهای محدود و فرصتهای کوتاه متوقف داشته است و بههرحال دگرگونی فرهنگ و تمدن قوم ایرانی را در طی این قرنها بدون توجه به نقشی که این کشمکش با قدرتها در تشدید یا تخفیف آن داشته است نمیتوان به شایستگی تقریر و توجیه کرد.
تصویر دنیای باستانی مردم ایران که قسمتی از آن در ابهام اساطیر قومی محو میشود و از دیگر قسمتهای آن بهندرت اطلاعات محدودی ورای آنچه از روایات یونانی و رومی که عمده کشمکش خارجی مردم ایران با آنها بوده است به دست میآید بیتردید برای مورخ امروز خیلی بیش از آنچه در نیم قرن قبل ممکن بود میسر میشود چراکه بخش عمده اسناد این دوران در حال حاضر بیش از گذشته مورد تدقیق و تفسیر انتقادی محققان واقع شده است و کشف اسناد مهم و تازه هم در طی نیم قرن اخیر بر بسیاری از مجهولات گذشته روشنیهای بیشتر افکنده است ولیکن در تفسیر واقعیات تاریخ امروز دستیابی به قضاوت عاری از شائبه برای مورخ آسانتر از گذشته نیست.
با این همه تا وقتی ضرورت نیل به یک تفسیر علمی دور از شائبه، مورخ را از تسلیم به پیشداوریهایی که شاید بعضی نظریههای عامپسند بر ذهن وی تحمیل میکند برحذر میدارد هنوز وی تا حد زیادی میتواند در ضمن یک تاریخ ترکیبی که عناصر مختلف تمدن را با ماجرای کشمکشهای قوم با قدرتهای مزاحم در نسج واحدی بههم در میپیوندد توالی سلسلهها و تتابع منازعات مستمر را وسیله نیل به تفسیری مطمئن، از واقعیات تاریخ مردم ایران بیابد و حقیقت آن است که در حال حاضر جز با این شیوه ترکیبی نمیتوان از قضاوتهای افراطآمیز که آفت هر تاریخ واقعی در معنی علمی آنست بر کنار ماند.
در کتاب حاضر که دنباله آن میبایست تاریخ مردم ایران را در عهد اسلام تا عصر ما ادامه دهد سعی کردهام در چهارچوب این واقعیتها آنچه را از تاریخ واقعی مردم و از طرز معیشت و تفکر و آداب و اخلاق آنها از منابع موثق به دست میآید بیهیچ شور و احساس قومی به بیان آورم و اگر با اینحال مواردی هست که احیاناً با آنچه برخی شرقشناسان غربی در این بابها اظهار کردهاند به توافق نرسیدهام و از آنروست که نتوانستهام مثل آنها تجاوز روم و بیزانس را با دیده تحسین بنگرم و واکنش مردم ایران را در مقابل جاذبه یونانگیری و رومپرستی گرایش به ارتجاع و تسلیم به استبداد تلقی کنم.
مورخان غربی هم که در عصر حاضر هنوز گهگاه درباره گذشته باستانی مردم ایران با چشم یونانیهای عهد اسخولیس و ارسطو مینگرند نادانسته خود را میراث خواره کینههای دیرپای دوران خشایارشا و اسکندر میسازند و وحشت بیمارگونهای که از مفهوم یونانی «شعارگونه» بربریت و استبداد شرقی در خاطر دارند ازین میراث وهمی ناشی است و شک نیست که دید علمی امروز این طرز تلقی را محکوم میدارد.
در باب مآخذ و اسناد این دوران از تاریخ مردم ایران، غیر از آنچه در یادداشتهای پایان کتاب هست در برخی فصول تاریخ در ترازو هم به تفصیل سخن گفتهام و خواننده که درین باب و در باب بسیاری جزئیات حوادث که اینجا از خوض در آنها خودداری کردهام تفصیل بیشتری را طالب باشد تاریخ ایران باستان اثر پرارج مشیرالدوله حسن پیرنیا را متضمن فواید بسیار خواهد یافت.
درباره ضبط نامهای تاریخی و جغرافیایی هم که در بعضی موارد عمداً صورتهای مختلف ـ نزدیک به تلفظ یونانی، لاتینی، فرانسوی یا انگلیسی ـ از اسم واحد ـ را در جای جای کتاب گونهگون آوردهام عذرم آنست که همه این صورتها در آنچه قبل از کتاب حاضر در باب این دوره از تاریخ نشر شده است آمده است و اکتفا به یک صورت واحد از آنها ممکن است ذهن خواننده را با ابهام و اشکال بیشتری مواجه کند و دشواریهایی دیگر را برای فهم مطلب پیش آورد. به علاوه وقتی در استعمال امروزینه ما اصفهان و صفاهان و آذربایجان و آذرآبادگان و کوروس و سیروس یکسان مفهوم یا مقبول واقع میشود چه اصراری است که فیالمثل در ضبط نامهایی چون لودیه و ولاش و بوزنطیه و یوستینیانوس از صورتهای دیگر آنها که لیدیه و بلاش و بیزانس و ژوستی نیان است پرهیز شود؟
در کتابنامه گزیده که در پایان کتاب آوردهام در کنار تحقیقات شرقشناسان غربی از پاره تتبعات دانشمندان ایرانی نیز یاد کردهام. این نمونهها نشان میدهد که امروز دیگر تاریخ مردم ایران را ـ خواه به قبل از اسلام مربوط باشد یا بهعهد اسلام ـ بدون آنچه خود مردم ایران درین باب درمییابند نمیتوان بهدرستی درک و تفسیر کرد.
بعد از هفتسال که بالاخره فرصت و امکانی برای طبع این کتاب حاصل آمد ترجیح دادم مقدمه و متن را به همان صورت که بود بیهیچ تغییری برجای گذارم. چراکه «لحظه»یی از عمر و تجربهیی از «وقت» بود و که میتواند عمر رفته را باز آرد و «وقتی» را که بهدست گذشته سپرده شده است به دیگر صورت جلوه دهد؟ در هر حال، آیندهیی نیز فراسوی گذشتهها هست که خطاها را اصلاح میکند و ناهنجاریها را بههنجار میآورد. عمر کوتاه بیسرانجام ما هم برای تاریخ نه آغاز دنیاست و نه انجام آن. تاریخ مردم ایران نامهای طولانی و پایانی ناپذیرست که گذشته دور، آن را انشاء میکند و آینده دور آن را خواهد خواند و شک نیست که در عمر تاریخ ـ برین نامه بر سالها بگذرد...»
چاپ هفدهم جلد نخست «تاریخ مردم ایران(ایران قبل از اسلام)» تالیف دکتر عبدالحسین زرینکوب با شمارگان 1000 نسخه به بهای 90 هزار تومان (دوره دو جلدی) از سوی موسسه انتشارات امیرکبیر راهی بازار نشر شد.
نظر شما