فروزنده طبیب میگوید: هم کشش داستان و هم سبک نگارش نویسنده، هر دو از دلایل موفقیت این رمان هستند، گرچه، گمان میکنم گیرایی داستان نقش پررنگتری در این موفقیت داشته است.
وی درباره نویسنده و چگونگی آشنایی خود با این اثر، اظهار کرد: نویسنده داستان، خانم «هانا کنت» اهل استرالیا هستند و این کتاب نخستین اثر ایشان است که در سال 2013 به چاپ رسیده. من بسیار اتفاقی با این کتاب آشنا شدم. در یکی از سفرهایم در کتابخانهای روبهروی قفسهی رمانها ایستاده بودم و آنها را بررسی میکردم که ناخودآگاه دستم به سوی این کتاب کشیده شد. مانند همیشه نخست به سراغ یادداشت نویسنده رفتم. آنجا در پایان توضیحاتی که درباره کتاب نوشته شده بود، این جمله را خواندم: «این رمان بدین روی نوشته شده تا شناختی مبهمتر از این زن در دسترس همگان قرار دهد.» من از صداقت نویسنده خوشم آمد؛ تردید نکردم وکتاب را خریدم.
او ادامه داد: پس از اینکه داستان را خواندم احساس کردم دوست دارم به همه پدر و مادرها بگویم محبتشان را از بچههایشان دریغ نکنند، آنها را بیشتر در آغوش بگیرند و به نقش با ارزششان در زندگی آنان باور داشته باشند. دوست داشتم از همه دختران سختیکشیدهای که سخنان امیدبخش مردان را به سادگی باور میکنند، بخواهم این همه زودباور نباشند؛ دوست داشتم به همه بگویم که زندگی چقدر ارزشمند است، حتی برای زنی مانند آگنس که در همه عمرش با سختی دست و پنجه نرم کرده و هیچ خیری از این دنیا ندیده و به گفته خودش زخم خورده سرنوشت است؛ دوست داشتم همه به یاد داشته باشند که «سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گرفتن به پیل»، ... و بسیاری چیزهای دیگر، که یکباره به ذهنم رسید که این کتاب را ترجمه کنم.
طبیب در پاسخ به سوال درباره دلایل مطرح شدن این داستان و موفقیت او در کسب جوایز، بیان کرد: هم کشش داستان و هم سبک نگارش نویسنده، هر دو از دلایل موفقیت این رمان هستند، گرچه، گمان میکنم گیرایی داستان نقش پررنگتری در این موفقیت داشته است. از همزاد پنداریای که این داستان در خواننده، به ویژه زنان، به وجود میآورد نیز نمیشود سرسری گذشت. خود من که شدیداً درگیر داستان شده بودم و تا هفتهها پس از خواندن کتاب احساس میکردم، دارم با آگنس زندگی میکنم. میتوانم بگویم آن روزها به عشق خواندن این کتاب از خواب بیدار میشدم. چندبار هم خوراک را سوزاندم! شاید خندهدار به نظر بیاید، ولی به آخرهای کتاب که رسیده بودم، همه تنم میلرزید. انگار یک جورهایی چشم به راه این بودم که یکی پیدا شود و...، بگذریم. امیدوارم برگردان فارسی کتاب هم بتواند همان هیجان دلپذیر را در خواننده به وجود بیاورد.
این مترجم درباره دیگر آثار نویسنده و اینکه آیا قصد ترجمه آنها را دارد یا خیر، گفت: تازگیها دومین اثر هانا کنت به نام« The Good People» یا «مردم خوب» چاپ شده است. کتاب را که خریداری کردهام، با این همه هنوز برای ترجمه آن برنامهای ندارم. گمان نمیکنم بدم بیاید آثار نویسندههای دیگر را هم به فارسی برگردانم، البته آنهایی که تاکنون ترجمه نشدهاند.
طبیب در پایان و درمورد برنامه آینده خود برای ترجمه، بیان کرد: به تازگی خواندن کتابی را به پایان رساندهام که گمانم ارزش ترجمه و چاپ داشته باشد و باید ببینم چه پیش میآید.
نظر شما