یکصد و بیست و پنجمین شماره از ماهنامه «خیمه» با دهها عنوان گزارش، گفتوگو و مقاله خواندنی در حوزه دین و فرهنگ، منتشر شد.
مطالبی که در این شماره از «خیمه» میخوانیم: ما هم وابستهایم، بهروز باشیم، سازش یا سازگاری فرهنگی؟، دیندار کیست، نردههای خیانتکار، سال اعتراض، کلیاتی درباره مداحی و روضهخوانی؛ هنر مدیحه، کدام درآمد؟ کدام شغل، وقتی طلبه شدی میخواهی چه کاره شوی؟، از مشاوره جنسی تا ماساژ طلبگی، زندگی در عیش مردن در خوشی، حاج آقا شما هم؟، شغل دوم لازم نیست، چند برخورد نزدیک از نوع عمومی، کار کنید و ببخشید، طریقت روحانیت عاشقی یا کاسبی؟، لباس روحانیت تابلوی تبلیغاتی است، علمای شیعه شغل داشتند، باید معمم شوید، نجف و طلابی که طلبگی میکنند، زندگی در تأخر تاریخی، ایستاده در غبار، پول نگیرید، دین اسلام مبتنی بر کلمه است، تربیت فرزند دیندار در زندگی مهاجرها، اولین هنری که حسین (ع) با آن بیعت کرد، سمفونی آخوندی.
«کدام درآمد؟ کدام شغل»، «از مشاوره جنسی تا ماساژ طلبگی»، «شغل دوم لازم نیست»، «کار کنید و ببخشید»، «لباس روحانیت تابلوی تبلیغاتی است» و «علمای شیعه شغل داشتند» مطالب ویژه پرونده «اشتغال روحانیت» است. در مقدمه این پرونده آمده است: «منبع درآمد و معیشت روحانیون همیشه جزو ابهامات مردم بوده است. اما دو دلیل باعث شده است که پاسخ این سوال مهمتر شود و سوال کننده هم سمجتر. دلیل اول اینکه هرگاه عموم مردم در وضع اقتصادی نابسامان زندگی کنند، مشکلات اقتصادی باعث میشود تا به زندگی هم سرک بکشند و از درآمد و کسبوکار دیگران اطلاعاتی کسب کنند و نسبت به درآمدهای کلان و غیرشفاف حساس شوند. درآمد ورحانیون عموما کلان نیست، اما کمی پیچیده و غیرشفاف است. غیرشفاف از این منظر که چیزی خرید و فروش یا خدمات ظاهری ارائه نمیشود اما درآمدی هرچند ناچیز وجود دارد. مردم میپرسند چرا یک طلبه یا روحانی در ازای درس خواندن در حوزه باید پول (شهریه) بگیرد، اما هیچوقت به مبلغ ناچیز این شهریهها دقت نمیکنند. دلیل دوم هم شبهاتی است که در فضای مجازی ایجاد میشود که گاه سیاسی است و گاه تنها یک پرسش ساده است؛ کار و شغل روحانیت چیست؟ درس خواندن و نماز خواندن و سخنرانی کردن که شغل نیست. اینها در قبال چه کاری حقوق میگیرند؟ و...».
«سمفونی آخوندی» به قلم سید احمد بطحائی، پایانبخش مطالب این نشریه است که در بخشی از آن میخوانیم: «ما طلبهها عادت نداریم مهمانی بگیریم یا به ضیافتی برویم. یعنی اصلا بهانهای برای بساطمان یافت نمیشود. نه اهل شبنشینیهای مرسوم هستیم و نه شب یلدا و نوروز و این قرتیبازیها. به گمانم از عطف این دو مناسبت با «قرتیبازی» تمام مطلب روشن شود و دیگر نیازی به توضیح واضحات نباشد. آنها هم که کمی اهل حال هستند مجبورند به خاطر خانواده یک اندرونی و بیرونی برای خانهشان بجورند که با توجه به بیوت پنجاه شصت متری، عمده طلاب این امکان هم غالبا مفقود و لذا مهمانی هم تعطیل است. اما مسافرت تبلیغی داستانش با همه اینها توفیر دارد؛ خصوصا در رمضان. موسم تبلیغی ماه رمضان که میرسد خیلی از طلاب و روحانیون عازم سفری به شهرها و روستاها برای شناساندن مردم با معارف دینی میشوند که اصطلاحا «تبلیغ» گفته میشود. پس از همینجا بگوییم داستانِ این تبلیغ با پیامهای بازرگانی وسط سریالها و تراکتها و برچسبهای لولهبازکنی روی دیوار و بنرهای قدی نصب روی معابر و کنار خیابانها متفاوت و علی حده است...»
شماره 125 ماهنامه «خیمه» ویژه بهمن و اسفند 96، در 80 صفحه به بهای 6 هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما