نقل یک داستان عامیانه ایرانی در «دم پیشی»
وی در ادامه به ارائه توضیحاتی درباره این آثار پرداخت و درباره کتاب «دم پیشی» گفت: این کتاب اولین بار در سال 1372 از سوی نشر مدرسه با شمارگان 22هزار نسخه منتشر و چندین بار تجدید چاپ شد. تا اینکه چندسال پیش در طرح تجمیع آثارم در انتشارات سوره مهر از نشر مدرسه گرفته شد و به دست سوره مهر رسید و بعد از حدود 5 سال این کتاب با تصویرگری، قطع و صفحهآرایی جدید بازنشر شد که تیراژ آن در مجموع به 40هزار نسخه رسید. البته اگر این کتاب به موقع از سوی ناشر اول تجدیدچاپ میشد بیشتر مورد توجه قرار میگرفت و شمارگان آن بیشتر میشد.
سرشار درباره محتوای کتاب توضیح داد: اصل این داستان برگرفته از یک داستان عامیانه ایرانی است که در «دم پیشی» بازپردازی شده است. در اصطلاح ادبیاتی، اینگونه افسانهها را افسانههای توام با تکرار میگویند و معمولا وقتی اتفاقی در داستان رخ میدهد در انتهایش یک جمله وجود دارد که توسط یک یا تعدادی از شخصیتهای داستان تکرار میشود و معمولا موزون و آهنگین است. البته توصیفهای داستان میتواند به نثر معمولی یا موزون باشد. در افسانههای قدیمی توصیفها بهصورت نثر ساده است و فقط جمله ترجیعبند، موزون است.
این نویسنده پیشکسوت ادبیات کودکو نوجوان، افزود: حسن استفاده و بیان افسانههای توام با تکرار این است که مضامین آنها در ذهن مخاطب رسوب میکنند و بچهها بهخوبی متوجه داستان میشوند و موضوع عمیقتر در ذهنشان مینشیند. همچنین از آهنگین بودن داستان خوششان میآید و چهبسا آن را حفظ کنند. اینگونه افسانهها میتوانند بهصورت یک کار جمعی در مراکزی که بچهها حضور دارند اجرا شود و آنها را از حالت انفعال در خواندن بیرون آورد. ما تعداد دیگری از این گونه روایتهای آهنگین در افسانههایمان داریم.
به گفته سرشار، در این داستان تنبلی مزمت میشود و این موضوع مطرح میشود که در چرخه زندگی هرکس باید کاری برعهده بگیرد و نباید انتظار داشته باشد که دیگران کار کنند و او فقط استراحت کند و بخورد.
داستان آهنگین «خروسک و پادشاه»
وی درباره کتاب «خروسک و پادشاه» نیز توضیح داد: این کتاب اولین بار در سال 1370 از سوی انتشارات پیام آزادی چاپ شد. و طی سالهای مختلف قبل از اینکه به انتشارات سوره مهر برسد حداقل 12 بار چاپ شد و در آن سالها در هر بار با تیراژ 10هزار نسخه چاپ میشد و تعداد شمارگان آن در مجموع به 120هزار نسخه رسید.
سرشار درباره محتوای کتاب نیز توضیح داد: داستان این کتاب مانند «دم پیشی» از نوع افسانههای عامیانه، توأم با تکرار نیست. این افسانه بهصورت نثر بوده و من تماما آن را بهصورت آهنگین درآوردهام. چون مضمون این کتاب مبارزه با ظلم است، چندان برای سنین زیر دبستان قابل فهم نیست اما برای سالهای اول، دوم و سوم دبستان مناسب است.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان بیان کرد: داستان این کتاب درباره بچهخروسی است که یتیم بهدنیا میآید و وقتی بزرگتر میشود از مادرش سراغ پدرش را میگیرد و مادر به او میگوید که ارباب ده پدرش را به شاه پیشکش داده و او هم سر پدرش را بریده و گوشتش را خورده است. و بچهخروس هم ناراحت میشود و تصمیم میگیرد انتقام پدرش را بگیرد.
روایت یک تمثیل در «ببارد باران، نبارد باران»
سرشار در ادامه سخنانش به ارائه توضیحاتی درباره کتاب «ببارد باران، نبارد باران» پرداخت و گفت: محتوای این کتاب به معنی مصطلح، داستان نبود و درواقع یک تمثیل در ادبیات گذشته بود و جایی هم مکتوب نبود یا من ندیده بودم. من در کودکی آن را از شخصی شنیده بودم و آن را تبدیل به یک افسانه توام با تکرار کردم. این افسانه به این موضوع میپردازد که چرا بعضی از دعاهای آدمها اجابت نمیشود. بهخصوص در ذهن بچهها این سوال پیش میآید که چرا بعضی از دعاهایشان اجابت نمیشود؟ این افسانه، در قالبی کودک فهم به این پرسش پاسخ میدهد. من بعضی از ماجراها را خودم ساختهام و بعضیها از اصل آن تمثیل بود.
وی افزود: در این کتاب هرکسی بسته به شغل و حرفهای که دارد دعایی میکند و این دعا ممکن است با دعای دیگری تناقض داشته باشد. داستان این کتاب از نگاه یک گنجشک نر بیان شده است. او در مسیری که صبح از خانه بیرون میآید به اصناف مختلفی برخورد میکند که هرکدام بنا بر نظر و خواستهشان برای هوای آن روز دعایی میکنند. گنجشک چون بسیار مهربان است به هر شخصی که میرسد دعای او را تکرار میکند. درنهایت تناقضی در دعاهایش ایجاد میشود که خودش هم متوجه آن نیست. وقتی به خانه برمیگردد همسرش او را متوجه دعاهای متناقضش میکند.
به گفته سرشار، در این کتاب که برای سالهای اول دبستان نوشته شده، داستان در قالب افسانههای توأم با تکرار بیان شده است و قسمت تکراریاش هم موزون است.
این داستان، بهصورت غیرمستقیم به کودک میگوید که در یک زمان واحد ممکن است افراد متعدد با شرایط مختلف دعاهایی متناقض داشته باشند. اما خداوند فقط یکی از دعاها را میتواند طبق حکمتش برآورده میکند.
وی افزود: «ببارد باران، نبارد باران» را همزمان با «دم پیشی» به نشر مدرسه تحویل دادم که در سال 72 چاپ شد و کتابی بود که مخاطبان از آن بسیار استقبال کردند و فقط در یکی از سال ها 70هزار نسخه از آن منتشر شد. در حالی که جذابیت «دم پیشی» هم کمتر از آن نبود اما کمتر مورد استقبال قرار گرفت.
![](http://www.ibna.ir/images/docs/files/000258/nf00258366-1.jpg)
شکست دشمنان با استفاده از هوشمندی
سرشار در ادامه به اثر دیگرش با عنوان «کشاورز پیر و خرس قهوهای» اشاره کرد و گفت: این کتاب اولین بار از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1374 منتشر شد. چاپ اول آن 50 هزار نسخه بود. دومین چاپ آن 5 هزار نسخه و در طرح تجمیع آثارم به سوره مهر منتقل شد. این کتاب جزء افسانههای عامیانه ایرانی است که بین اقوام مختلف فارسی، لر، کرد و ... مشترک است و من بازپردازی آن را انجام دادم و اولین نفری بودم که به شیوه امروزی آن را بازپردازی کردم. در حالی که «دم پیشی» را قبل و بعد از من نویسندگان دیگری بازپردازی یا بازنویسی کرده بودند. اما کتاب «ببارد باران، نبارد باران» و «خروسک و پادشاه» و «کشاورز پیر و خرس قهوهای» را من اولین و آخرین فردی بودم که بازپردازی کردم.
به گفته این منتقد ادبی، در این کتاب ماجرای پیرمرد کشاورزی بیان میشود که 7 دختر دارد و پسری ندارد. او مزرعهای کنار جنگلی دارد که هر سال در آن کشت و کار میکرده اما یکبار برای نخستین بار خرسی از جنگل بیرون میآید و او را استثمار میکند و میگوید جنگل و مزرعه مال من است و اگر میخواهی اجازه دهم روی این زمین کار کنی باید نصف محصولاتت را به من بدهی. کشاورز قبول میکند به شرط اینکه خرس هم در کاشت و برداشت محصول به او کمک کند اما هربار خرس به کشاورز کمک نمیکند و درست موقعی که محصول برداشت شده میآید و سهمخواهی میکند. اما کشاورز با کمک همسر و فرزندانش تدبیری میاندیشد.
وی با بیان اینکه کتاب مورد نظر برای سالهای اول دبستان مناسب است و سراسر به نثر نوشته شده است، گفت: این اثر بعدا از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در قالب یک نمایش صوتی اجرا و ضبط و منتشر شد.
به گفته این نویسنده و منتقد ادبی، پیام این کتاب این است که اگر دشمن قوی بود و نتوانستیم با او رودررو مبارزه کنیم میتوانیم با هوشمندی او را ناکام بگذاریم.
سرشار درباره کتاب «تنبیه کاری» نیز توضیح داد: این کتاب در سال 1375 برای نخستین بار از سوی کانون فکری کودکان و نوجوانان با شمارگان 30هزار نسخه چاپ شد و سه بار بعد از آن تجدید چاپ شد. مخاطب آن سالهای آخر دبستان یعنی چهارم، پنجم و ششم است. این کتاب یک فراز از زندگی امام موسی کاظم (ع) را به تصویر میکشد و قبل از من کسی آن را بهصورت مستقل و به این شکل برای بچه ها بازپردازی نکرده است.
سرشار گفت: این کتاب، حکایت دشمنی یکی از دشمنان اهلبیت با امام موسی کاظم(ع) است که به روشهای مختلف سعی میکرده در مجامع عمومی به امام اهانت کند و ایشان را مورد آزار و اذیت قرار دهد. اطرافیان امام که از این موضوع ناراحت میشوند در پی تنبیه و تادیب او برمیآیند اما هربار امام مانع میشود تا اینکه امام با روشی بزرگوارانه او را از رفتارش شرمنده میکند و بعد از آن، مرد، از مدحگویان این خاندان میشود. این داستان از زبان همان فرد معاند روایت میشود.
نظر شما