غلامرضا مستعلیپارسا در نشست درس گفتارهایی درباره سنایی گفت: سنایی در قصاید خودهمه طبقات جامعه را باتازیانه میزند و انتقاد میکند، چرا که سنایی میخواهد راه کمال را به انسان و اجتماع بیاموزد و در این راه بی رحم است، یعنی ملاحظه شخصیت، پست و مقام هیچکس را نکرده و از این نظر سنایی در تاریخ ادب فارسی بینظیر است.
سنایی بنیانگذار شعر عرفانی
غلامرضا مستعلی پارسا در شروع بحث گفت: سنایی یک ویژگی دارد که درباره آن داستانها ساختهاند و آن این است که سنایی از اول جوانی تا آخر عمر هم مدح گفته، هم شعر عرفانی، زهد و پند و هم هجویات دارد و ما این هجویات را کمتر میشناسیم. شخصیت سنایی ذو ابعاد است، او آدمی است که هم بنیانگذار یک نهله بزرگ در ادب فارسی که همان شعر عرفانی باشد، است، هم شعر زهد و پند دارد، هم شعر انتقادی و هم شعر عرفانی شامل غزلیات و قصاید دارد که اینها سرمشق مولانا در غزلیات شمس و مثنوی است. حدیقه سنایی سرمشق شاعران بزرگی چون عطار، مولانا و نظامی شده است و به طور کلی سنایی آدم فوقالعاده ای است که قدر او هنوز هم چندان شناخته نشده است
وی با اشاره به اینکه موضوع بحث «انتقاد اجتماعی در اشعار سنایی» است، ادامه داد: با توجه به آن چیزی که من در دیوان سنایی برشمردم، در خلال اشعارش بیشتر از 25 قصیده از صد و چند قصیده آن که حدود 20 درصد آثار او را شامل میشود، در زمینه مسائل اجتماعی و انتقاد از سوء رفتارها و کارهای نادرست طبقههای مختلف اجتماع است. بیشتر از 20 قصیده در مورد پند، اخلاق و موعظه و حدود 30 قصیده در مسائل توحیدی و بیان امهات مسائل عرفانی دارد، البته همه این آمارها مربوط به قصاید سنایی است که بررسی کردهام و این غیر از مثنوی حدیقه است که بیش از 10 هزار بیت درمورد مسائل اخلاقی و عرفانی دارد.
سخنران نشست در ادامه گفت: اشعار زهد و پند سنایی در حقیقت به شیوه ایرانی پیش از اسلام است، چون از ایران قبل از اسلام یک سری پندنامه باقی مانده که مهمترین آن پندنامهای منصوب به بزرگمهر و انوشیروان است که فردوسی در شاهنامه آورده است. پندنامهها که جنبه تک گویی دارد بیشتر برای واعظان خوب است، شیوه پند و نصیحت گویی در آثار ایران بعد اسلام هم بیشتر به صورت تک گویی است که واعظی بر منبر بوده و مردم را نصیحت میکند، قصاید سنایی هم همین ساخت را دارد، به این صورت که گوینده مطالب اخلاقی در لباس دانای کل ظاهر میشود و به شنوندگان امر و نهی میکند که چه کاری کنند و چه کاری نکنند.
شعر انتقادی به شیوه سنایی در ادبیات پیش از او بیسابقه است
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی ضمن تشریح ساختار قصاید، ساختار قصاید و منبر را به همان شیوه پندنامه خواند و اضافه کرد: قصاید سنایی هم مانند منبرها ابتدا با حمد و ثنای خداوند شروع میشود، بعد وارد موضوع اصلی میشود و در پایان هم دعا میکند اما شعر انتقادی به این شیوه که سنایی مطرح کرده، در ادبیات فارسی پیش از او بیسابقه است؛ البته در شاهنامه فردوسی اشارههایی شده اما به این شیوهای که سنایی ریز افراد و طبقات مختلف جامعه را مورد انتقاد قرار میدهد، دیده نمیشود؛ بیپروایی سنایی در انتقاد را حتی در جوامع امروز و به خصوص در جوامع شرقی نمیتوان دید.
مستعلیپارسا ضمن تعریف سه من فردی، اجتماعی و متعالی از دیدگاه تحلیل شخصیتی، بیان کرد: بسیاری از شاعرها در آثار خود در من فردی باقی ماندهاند اما سنایی من فردی ندارد، اصلا به سود و زیان، ملاحظات شخصی و حفظ جایگاه اجتماعیاش نمیاندیشد و بیپروا انتقاد میکند، او حتی از من اجتماعی هم فراتر رفته و به من متعالی که پیوستن به حق است، رسید.
او ادامه داد: انتقاد سنایی فقط متوجه پادشاهان نبود، او از علمای سوء، قاضیان بدرفتار، فرمانروایان، بازاریان و هر کسی که ادعای مقامی داشت و کار ناشایستی میکرد، انتقاد میکرد. از نظر سنایی یکی از مهمترین علل فساد اجتماعی، نصب افراد نالایق برای کارهای مهم بود که سنایی اینها را طبقهبندی کرده و از آنها بسیار انتقاد میکند که اولین انتقاد متوجه قاضی نالایق است. یکی دیگر از نشانههای فسادی که سنایی در قصاید خود برشمرده، واژگون شدن رسمهای خبط است که در چندین قصیده اشاره کرده است و به همه مقامات اجتماعی عصر خود حمله میکند که این آزادانه حرف زدن نشانه بیتوجهی به موقعیت دنیایی خود است.
شعر سنایی بدون تاریخ است
این استاد دانشگاه در ادامه نفاق افراد، دوگانگی ظاهر و باطن کارگزاران حکومتی و فساد، مالدوستی و بخل ثروتمندان و خواجهگان را از دیگر عوامل فساد اجتماعی از نگاه سنایی دانست و افزود: سنایی در این شیوه سرمشق حافظ است، بهطور کلی انتقاد دو صورت میتواند داشته باشد، یکی اینکه موارد کلی را بگوید که در همه زمانها صادق است، این است انتقادهای شعر حافظ بهگونهای گفته شده که انگار در هر زمانی مصداقهای عینی زیادی دارد، شعر سنایی هم همینطور است، یعنی انتقادش به ظلم حاکم خاص در دوره خاصی نیست که اگر اینطور باشد، شعر تبدیل به روزنامه و تاریخدار میشود و آن ارزش والا و تاثیر همیشگی خود را از دست میدهد.
وی ضمن خواندن مثالهای متعدد از انتقادات سنایی در قصاید او و تشریح آنها، اظهار کرد: از انتقادهایی که سنایی به آن توجه داشت، حکومت بیخردان است. بخش دیگر از انتقادهای سنایی، انتقاد از اصحاب دین و ضعیف شدن مبانی اعتقادی در بین مردم است، همچنین یکی از سختترین انتقادات سنایی به فساد فقها، علما، زاهدان و صوفیان است و در آثار خود زیاد به آن پرداخته و سعدی هم همین مضمون را در خود ادامه داده است که در این مورد سنایی در قصاید خود، تندترین حملهها را دارد.
مستعلیپارسا در پایان گفت: در مجموع سنایی همه طبقات جامعه را باتازیانه میزند و انتقاد میکند، چرا که سنایی میخواهد راه کمال را به انسان و اجتماع بیاموزد و در این راه بی رحم است، یعنی ملاحظه شخصیت، پست و مقام هیچکس را نکرده و از این نظر سنایی در تاریخ ادب فارسی بینظیر است.
نظر شما