کتاب «نیمه راه بهشت» روایت زندگی جانبازان 70 درصد شهرستان خمینی شهر توسط انتشارات ستارگان درخشان اصفهان منتشر و روانه بازار کتاب شد.
«نیمه راه بهشت» روایتی واقعی ولی دردناک از زبان جانبازان 70 درصد شهرستان خمینیشهر در دوران دفاع مقدس است. این مجموعه روایت حاصل تلاش 18 ماهه نویسنده در مصاحبه فعال با جانبازان عزیز قطع نخاع و عضو، اعصاب و روان و شیمیایی است. جزیینگری، توجه به رویدادها و نقاط عطف زندگی، رعایت ترتیب تاریخی و خط زمان زندگی جانباز مهمترین ویژگیهای این اثر است.
کتاب روایتی ناب از روند زندگی و نائل شدن به درجه جانبازی و حاصل مصاحبه با جانبازان سرافراز 70 درصد شهرستان خمینی شهر است. راویان ایثارگر این مجموعه در سه دسته مصدومین شیمیایی، قطع نخاع و عضو و جانبازان اعصاب و روان، هرکدام به یکی از محلات خمینی شهر تعلق دارند؛ زندگی آنان از تولد تا نقطه جانبازی داستانی شنیدنی و عبرتآموز است که در این اثر روایت شده است.
در این کتاب، نوع پاسخ به پرسش و تنوع و تعدد پرسش سبب شده تا سبک خاصی از داستان و روایت خلق شود که شاید کمتر بتوان در جایی دیگر سراغ گرفت. همچنین میتوان گفت کوتاهترین و بلندترین روایت به جانبازان اعصاب و روان و به دلیل کمحرفی، پرحرفی، صبور بودن یا بیحوصلگی اینگونه افراد اختصاص دارد که خود نشان از وضعیت روحی و روانی این دسته از جانبازان است.
کتاب «نیمه راه بهشت» شامل دو بخش است که در بخش اول مقدمه کنگره ملی 2300 شهید شهرستان خمینی شهر و مقدمه نویسنده اثر را آورده و در بخش دوم با عنوان کلی «روایتها» 44 روایت از 44 جانباز شهرستان خمینی شهر آورده شده است که در هر روایت پیشینه خانوادگی، میزان تحصیلات، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر یک از جانبازان که در نحوه نگرش، بازخوانی تاریخ و نوع نگاه به مسایل و رویدادهای گذشته و حال خود و میهن تاثیر داشته، قابل مشاهده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «در بیمارستان آزادی تهران دوبار بر روی پای من عمل انجام دادند. فیزیوتراپی نیز انجام میدادند مفاصل من سفت شده بود از این رو هرگاه مرا تکان میدادند فریادم به آسمان برمیخاست. دست و پاهای من سفت و سخت و خشک شده بودند چون ماهها بود تکانی نخورده بود. پدرم نماز شبش را همانجا در کنار تخت من و هنگامی که مرا تر و خشک میکرد میخواند.
سرانجام به اصفهان آمدیم و در بیمارستان قائمیه دو هفته بستری شدم، پزشک بیمارستان همین که زخم بستر مرا دید گفت پسرت قطع نخاعی شده! تا این حرف را شنیدم دنیا روی سرم خراب شد و گریه را سر دادم. چون میدانستم قطع نخاعی یعنی چی. پس از مدتی که پرونده پزشکی مرا مطالعه و بررسی و معاینات دقیق کردند گفتند دو طرف مغزش آسیب دیده و دست و پاهایش از کار افتاده است ولی قطع نخاع نشده است. در بیمارستان صدوقی به من اعلام کردند که باید به آسایشگاه مطهری رفته بستری شوی. از آن زمان من میهمان دائمی آسایشگاه شهید مطهری در خیابان کمال اسماعیل اصفهان شدم.»
کتاب «نیمه راه بهشت» در 375 صفحه با شمارگان 2 هزار نسخه و بهای 12 هزار تومان توسط انتشارات ستارگان درخشان اصفهان چاپ و منتشر شده است.
نظر شما