جمعه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۱
کزازی: خرد خاستگاه تمام اندیشه‌های شاهنامه است

میرجلال کزازی در نشست «فردوسی‌شناسی و شاهنامه‌پژوهی» اظهار کرد: اگر ما بخواهیم نام دیگری برای شاهنامه برگزینیم بدون شک مناسب‌ترین نام «خردنامه» است، چرا که اندیشه‌ها و خردهای فراوانی در ابیات شاهنامه یافت می‌شود. بنابراین می‌توان گفت که خرد خاستگاه تمام اندیشه‌های شاهنامه است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «فردوسی‌شناسی و شاهنامه‌پژوهی» عصر امروز (۲۴ اردیبهشت‌ماه) با حضور میرجلال‌الدین کزازی، قدمعلی سرامی، محمود صادقی‌زاده، کیخسرو دهقانی، پریسا سیمین‌مهر و علاقه‌مندان ادبیات کلاسیک در سرای اهل قلم نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد.

میرجلال‌الدین کزازی که نخستین سخنران این نشست بود اظهار کرد: کتاب گنجینه‌ای ارزشمند است که می‌توان جواهرات گرانبهایی را از دل آن بیرون کشید. انسان امروز در بهارآفرین جاودانه‌ای زندگی می‌کند و باید بداند که کسی که پایه بهارآفرینی را در ایران کاشته است، خداوندگار توس، ابوالقاسم فردوسی است. هر وقت از من می‌خواهند که درباره شاهنامه سخن بگویم درمی‌مانم، زیرا نمی‌دانم از چه سخن بگویم. کسی که به شاهنامه می‌اندیشد مانند انسانی است که در دریایی از اندیشه فرو افتاده است.

وی ادامه داد: باور من این است که هرچه بر ما در طول شبانه‌روز رخ می‌دهد بی‌راه نیست و برخی انسان‌ها که درک درستی از جهان آفرینش ندارند از واژه‌های بیهوده «بخت» و «تصادف» استفاده می‌کنند. این در حالی است که چنین چیزی درست ندارد و جهان بر نظم در حال حرکت است.

این شاهنامه‌پژوه در توضیح شاهنامه گفت: اگر ما بخواهیم نام دیگری برای شاهنامه برگزینیم بدون شک مناسب‌ترین نام «خردنامه» است؛ چرا که اندیشه‌ها و خردهای فراوانی در ابیات شاهنامه یافت می‌شود. می‌توان گفت که خرد خاستگاه تمام اندیشه‌های شاهنامه است.

وی افزود: شاهنامه با سخن از خرد آغاز می‌شود، استاد، شاهنامه را با ستایش و نیایش آغاز می‌کند و آفریدگار خویش را بزرگ می‌شمارد.

کزازی با اشاره به درون‌مایه شاهنامه فردوسی اظهار کرد: «جان» و «خرد» دو بنیان اساسی است که هستی برپایه آن استوار شده است. «جان» زندگی تنی ما را پایه می‌ریزد و «خرد» برای زندگی درونی ماست. همه موجودات جان دارند اما تنها انسان است که از خرد بهره برده و خود را به وسیله آن از سایر موجودات متمایز ساخته است.

وی ادامه داد: نه تنها در ابیات ابتدایی شاهنامه بلکه در ابیات دیگر نیز استاد بارها از کلمه «خرد» استفاده کرده است و به همین دلیل است که شاهنامه را می‌توان خردنامه خواند.

این شاهنامه‌پژوه در بخش پایانی صحبت‌هایش اظهار کرد: شاید برخی انسان‌ها «روشن‌روان» را با «خردمند» یکی بدانند اما چنین چیزی حقیقت ندارد چراکه انسان‌های ساده روشن‌روان هستند و به همین دلیل می‌توانند به بهشت بروند، اما این انسان‌ها خردمند نیستند. فردوسی شیفته خرد است و به همین دلیل شاهنامه سرشار از خرد و پند است. امیدوارم شاهنامه که خردنامه آدمی است در زندگی ما انسان‌ها استفاده شود تا بتوانیم به سمت رشد حرکت کنیم.

در ادامه این نشست، محمود صادقی‌زاده با اشاره به قدرت هنری شاهنامه گفت: فردوسی هنر را به پای دستگاه قدرت نریخته است بلکه هنر را صرف آزادی، دانش و خرد کرده است. به نظرم شعرهای فردوسی با روح انسان همخوانی دارد و می‌تواند آدمی را به سمت مدینه فاضله هدایت کند.

وی ادامه داد: فردوسی از اتفاقاتی سخن می‌گوید و آدمی را به سمتی هدایت می‌کند که فرهیختگان و بزرگان همیشه به دنبال آن بودند. او شعر را نه برای دریافت جایزه بلکه برای تجلی و پیشرفت انسانی می‌سراید.

قدمعلی سرامی که آخرین سخنران این نشست بود با اشاره به ذات آدمی گفت: طبق تعریف ارسطو، انسان حیوان ناطق است. به نظر من کلمه حیوان همیشه همراه انسان است و صفت آن تغییر می‌کند. برای مثال من می‌گویم که انسان حیوان خرافه‌پرست است و برخی افراد اعتقاد دارند که انسان حیوانی خنده‌روست. شاهنامه یکی از شاهکارهای بشر است که صفت خنده‌رو بودن انسان را کشف کرده و در قرن چهارم از سوی حکیم ابوالقاسم فردوسی آفریده شده است.

وی افزود: «سروش» نام فرشته‌ای است که از انسان برای «اهورامزدا» و از «اهورامزدا» برای انسان پیام می‌آورد و به نوعی شبیه جبرئیل در دین ماست. کلمه سرودن، اختصاص به آفرینش شعر و موسیقی دارد و وقتی ما شعر یا موسیقی را می‌سراییم در واقع به کمک سروش این کار را انجام می‌دهیم چراکه به تنهایی نمی‌توانیم از پس آن برآییم.

این شاهنامه‌پژوه با اشاره به درون‌مایه شاهنامه فردوسی اظهار کرد: فردوسی و رودکی هر دو مردم را به شادی دعوت می‌کنند چرا که شادی ما را به خدا نزدیک می‌کند و توصیه این دو شاعر به مردم است. به نظر من انسان‌ها خدا را می‌توانند در حالت شادی پیدا کنند. شاهنامه به ما یاد می‌دهد که همواره پیامبری به اسم خردمندی همراه ماست و به ما می‌فهماند که راهی جز امیدواری وجود ندارد.

وی افزود: شاهنامه به ما می‌آموزد که نه شب ماندنی است و نه روز، بنابراین نباید مغرور یا ناامید شویم. همان‌طور که دنیا شب و روز دارد انسان هم روزهای خوب و بدی را سپری می‌کند اما همیشه باید به خاطر داشته باشد که هیچ‌کدام ماندگار نیستند.

سرامی در پایان گفت: شاهنامه داستان ۲۰۰ جنگ است اما همواره فردوسی آشتی را به مردم توصیه می‌کند. شاهنامه غم و اندوه زیادی دارد اما توصیه آن شاد بودن است و این موارد است که شاهنامه را ماندگار کرده است. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها