سهگانه ایتالو کالوینو، نویسنده ایتالیایی با ترجمه رمان «بارون درختنشین» به قلم پرویز شهدی کامل شد.
دوم اینکه ناشر «ویکنت دو نیم شده» و «شوالیه ناموجود» از من خواست با ترجمه دیگری از «بارون درختنشین» همه را یکدست کنم. من ابتدا نپذیرفتم، چون ترجمه شادروان سحابی هیچ عیب و نقصی نداشت و پس از گذشت چند سال تجدید چاپ هم شده بود. ولی، خب ناشرها هم در این راه پر رنج و مشقت نشر کتاب، در این دوره زمانه، حق و حقوقی دارند. وقتی ناشری میخواهد سه کتاب از یک نویسنده را با یک قلم و یک طرح جلد منتشر کند و در اختیار خواننده بگذارد (به ویژه که بنا به اظهار خودش این را بسیاری از خریداران دو ترجمه او خواستهاند)، شرط انصاف نیست من به خواستش تن ندهم.
سوم، اسامی خاص کتاب با تلفظ ایتالیایی آمدهاند.
چهارم در مورد کتاب؛ در ایتالیایی عنوان آن هست «II BARONE RAMPANTE» یعنی بارون خزنده یا بالارونده. اما در ترجمه فرانسوی آن، که مورد استفاده من و زندهیاد سحابی قرار گرفته آمده است «LE BARON PERCHE» یعنی همان بارون درختنشین، چون «PERCHER» در زبان فرانسه، یعنی روی چوب یا شاخهای نشستن؛ درست مانند پرندهها که توی قفس روی چوب و بالای درختها روی شاخه مینشینند. من هم به احترام زندهیاد سحابی، که جا دارد همینجا از خدمات بزرگی که با ترجمههای بسیار ارزندهاش به فارسیزبانان کرده، قدردانی کنم، همان عنوان فرانسوی را انتخاب کردم، به ویژه که این عنوان با متن کتاب و ماجراهای آن بیشتر از عنوان اصلی همخوانی دارد.»
داستان «بارون درختنشین» نیز مانند «ویکنت دونیمشده» و «شوالیه ناموجود» داستانی فانتزی است. این رمان هم مانند دو اثر دیگر نویسنده، خوشخوان و همراه با طنزی جاندار و پرمایه است. طنز زبانی است که برای بازگو کردن حقیقتهایی که خیلی وقتها نمیتوان به زبان آورد. زبانی که هرگز کهنه نمیشود و تر و تازگی و شادابیاش را حفظ میکند. درست مثل همزادش کاریکاتور. کالوینو در به کار گرفتن این زبان استاد مسلم است. همه آثارش به ویژه سهگانه «نیاکان ما» سرشار از بدیهگوییها، ظرافتها، لودگیها و بیان حقایق تلخ دنیای امروزی از زبان گذشتگان دور و نزدیک است. «شوالیه ناموجود»، «ویکنت دو نیمشده» و «بارون درختنشین» که سهگانه «نیاکان ما» را تشکیل میدهند، جزو شاهکارهای مسلم و فناناپذیر ادبیات جهاناند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «15 ژوئن 1767 بود که برادرم کوزیمو پیوواسکو دی روندو آخرین بار سر میر غذا میان ما نشست. خوب یادم هست، انگار همین دیروز بود. در اتاق ناهارخوریمان، در ویلای اومبروزا بودیم. شاخههای انبوه بلوط غولپیکری توی باغ از پنجره دیده میشدند. ظهر بود؛ یعنی ساعتی که خانواده ما، به پیروی از سنتی قدیمی، برای خوردن ناهار پشت میز مینشستند. خوردن ناهار در بعداز ظهر، روشی که از دربار فرانسه تقلید شده بود و همه خانواده اشرافی از آن پیروی میکردند، در خانواده ما رسم نبود. یادم میآید باد میوزید؛ بادی که از سمت دریا میآمد و برگها را تکان میداد.
کوزیمو بشقابش را که پر از حلزون بود پس زد و گفت: «گفتم نمیخواهم، یعنی نمیخواهم.»
چنین سرپیچی خیرهسرانهای در خانواده ما سابقه نداشت.
پدرمان، بارون آرمینوس پیوواسکو دی روندو، با کلاهگیسی به سبک لویی چهاردهم که تا گوشهایش میرسید و مانند همه چیزهای دیگرش کهنه و از مد افتاده بود، بالای میز نشسته بود؛ جایی که به بزرگتر خانواده اختصاص داشت. کشیش فوش لافور، کشیش و آموزگار خانواده، میان من و برادرم نشسته بود روبهروی ما، مادرمان ژنرال کورادینا دی روندو و خواهرمان باتیستا، راهبه خانواده بودند. آن سر میز عموی ناتنیمان، انئا سیلویو کارگا که مانند ترکها لباس میپوشید و هم وکیل بود، هم کارشناس آبیاری هم سرپرست داره املاکمان.»
رمان «بارون درختنشین» در 326 صفحه با شمارگان هزار نسخه به قیمت 22 هزار تومان از سوی نشر چشمه راهی بازار کتاب شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:
نظر شما