در این رمان ماجرای چند نوجوان مطرح می‌شود که شبانه و به طور مخفیانه برای شنا کردن به سمت کانال آبی در خارج شهر می‌روند، اما در اثر ماجرایی به جنگلی می‌رسند که خانه‌ای بزرگ در آن وجود داشته و خانواده‌ای در آن زندگی می‌کنند. یک شب اتفاقی می‌افتد که زندگی این خانواده را متحول می‌کند. آن اتفاق به این صورت است که ناگهان صدای زنگ در خانه به صدا در می‌آید. از پشت در صدای دختری می‌آید که خواهش می‌کند در را به رویش باز کنند. او می‌گوید که پدر و مادرش چند ماه پیش درگذشته‌اند اما اهالی خانواده نمی‌دانند که حرف این دختر دروغ است یا راست...
در قسمتی از کتاب «خانه‌ای در تاریکی» می‌خوانیم: «از لای در، زیر نور کمی که از جایی توی حیاط خلوت افتاده بود، چشمم به کوزه‌های بزرگی افتاد که نزدیک دیوار چیده بودند. دستم را گذاشتم روی شانه دانیال، چون احساس کردم الان است که در را کاملا باز کند و برود تو.
آهسته گفتم: «بیا برگریم. هرجا باشه خودش می‌آد.»
این حرف را زدم چون فکر کردم محال است افشین انجا باشد. فکر کردم دانیال اشتباه کرده. شاید کس دیگری را به جای افشین دیده بود. گفتم: «با توام دانیال! خودش هرگوری رفته، برمی‌گرده.»
سرش را برد نزدیک شکاف در. گفتم «دانیال!»
شانه‌اش را محکم گرفته بودم. بی‌آنکه برگردد، گفت: «می‌شنوی؟»
گوش‌هایم را تیز کردم. صدای دری را شنیدم که داشت خیلی آهسته باز می‌شد. منتظر بودم صدای قدم‌هایی را هم بشنوم، اما هیچ صدایی نیامد. چند لحظه‌ای همان جا بی‌هیچ حرکتی ایستادیم و سراپا گوش بودیم که دیدم دانیال در را خیلی آرام هل داد...»
سیامک گلشیری نویسنده این اثر، پیش از این حدود ۴۰ کتاب منتشر کرده است که بیش از ۱۰ رمان و ۵ مجموعه داستان را در بر می‌گیرد. آثار گلشیری جوایزی از جمله جایزه کتاب سال مهر، لوح تقدیر جشنواره کتاب برتر کودک و نوجوان و لوح تقدیر جایزه یلدا را از آن او کرده‌اند. گلشیری بیش از ۱۰ سال است که در دانشگاه‌ها و موسساتی مانند دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تدریس داستان‌نویسی مشغول است.
واحد کودک و نوجوان انتشارات افق، کتاب «خانه‌ای در تاریکی» را در قالب ۱۷۶ صفحه با شمارگان دو هزار نسخه و قیمت هشت هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما