کارولین کین در کتاب «معمای رئیس سیرک» از مجموعه «نانسی درو» که به تازگی از سوی انتشارات ویدا منتشر شده است، داستانی ماجراجویانه را برای نوجوانان علاقهمند به داستانهای کارآگاهی و پلیسی بیان میکند و پرده از یک راز عجیب برمیدارد.
عنوانهای برخی از بخشهای این کتاب عبارتند از: «آویزهای طلایی، اسب بان مشکوک، رئیس بیرحم، بندباز حیرتانگیز، حمله عجیب، سوارکاری خیره کننده، خبرهای غافلگیرکننده، حل مشکل، جابهجایی تند و تیز، ترفند نانسی نتیجه میدهد، سر نخی در آلبوم، اقراری متفاوت و تحقیقات سری.»
«معمای رئیس سیرک» ماجرای کارآگاه جوانی به نام «نانسی درو» را بیان میکند. در این کتاب نانسی دستبند عتیقهای را هدیه میگیرد. دستبندی عتیقه با یک آویز گمشده. در پس این آویز داستانی اسرارآمیز نهفته است و نانسی تصمیم میگیرد پرده از این راز بردارد.
در بخشی از «اسببان مشکوک» میخوانیم: «کمی دورتر از محوطه، سینیور روبرتو بیمناک و نگران شاهد این حاثه بود. سراسیمه به سوی نانسی دوید. دختر جوان بیحرکت روی زمین افتاده بود. وقتی به او رسید پلکهای دختر لرزید و کنار رفت.
استاد فریاد کشید: «دوشیزه درو!»
کنار او روی زانوانش نشست. امیدوار بود استخوانش نشکسته و سرش ضربه نخورده باشد. چندین بار تکانش داد: «دوشیزه درو!»
نانسی سرش را به آرامی چرخاند و با تلاش و به سختی نشست. بعد با یاری سینیور روبرتو ایستاد و با اولین کلماتش او را مبهوت کرد: «ستاره بلژیکی خوبه؟» عادت نداشت ابتدا، به خودش فکر کند. هنگام رمزگشایی اسرار گوناگون، موقعیتهای ناگهانی و دشوار بسیاری برایش پیش آمده بود. اما هرگاه پای سلامتی بیگناهی به میان میآمد، بزرگترین دلواپسیاش حال او میشد. با ماجرای «راز ساعت قدیمی» آغاز کرده و به خود نشان داده بود مهارت مهارکردن وضعیتهای سخت و تحویل خلافکاران متعدد به قانون را دارد. این موضوع درباره پرونده اخیرش معروف به «سرنخی از کلاه ارغوانی» هم صحت داشت...»
در بخشی از «آویزهای طلایی» نیز میخوانیم: «هنگامی که صحبت روبرتو تمام شد، هیچ هم مادیان نانسی را به محوطه آورده بود. اسب زیبای خاکستری پوزه مخملینش را به دستان نانسی سایید. نانسی نوازشش کرد و زیر لب گفت: «ستاره بلژیکی! تو همیشه واسه من عزیز بودی. قراره امروز کلاس خوبی داشته باشیم.»
روی زین پرید و چندین بار اسبش را خلاف چرخش عقربههای ساعت در محوطه گرداند. سینیور روبرتو فریاد زد: «یورتمه!»
نانسی ناخودآگاه چند قدم اول را بیحرکت نشست، سپس نشست و برخاست را همراه با یورتمه اسب آغاز کرد. یادش افتاد وقتی پای چپ مادیان جلوست باید این حرکت را انجام دهد تا جهت صحیحی بگیرد. طرز حرکت و ریتم او لبخندی از رضایت بر لبان استادش نشاند.
سپس چهار نعل تاخت. یک ساعت و نیز بعد برای یک سوارکاری پرخطر آماده بود. برای اولین بار زین اسب برداشته شد. نگاه هیچ، هنگام حمل زین خشمآلود بود.
نانسی بار دیگر روی اسب پرید. این بار میان او و مادیان فقط یک پتو بود. نانسی با دستان باز ضربهای آرام به پهلوی مادیان زد و اسب یورتمه آرامی را آغاز کرد. چون پیشتر ستاره بلژیکی اسب سیرک بود، ملاحظه سوارش را میکرد...»
بالاخره داستان ادامه پیدا میکند تا اینکه سرنخها نانسی درو را به سیرک سیمز و دختری بندباز میرساند. بندبازی قهار اما نه چندان شاد که آویز گمشده را نزد خود دارد. کارآگاه جوان برای کند و کاو بیشتر و کمک به دختر بندباز به سیرک میپیوندد و قدم به قدم به مقصودش نزدیکتر میشود.
«سرنخ در دیوار»، «راز خانه ویلایی»، «راز ساعت قدیمی» و «پلکان مخفی» برخی از عناوین جلدهای دیگر این مجموعه است.
انتشارات ویدا، کتاب «معمای رئیس سیرک» را در قالب 176 صفحه با شمارگان هزار و 100 نسخه منتشر کرده است. علاقهمندان میتوانند این کتاب را با قیمت 85 هزار ریال خریداری کنند.
نظر شما