داستانی عجیب را درباره پسر نوجوانی که گاهی «ابر» می شود، در رمان «جناب آقای شاهپور گرایلی همراه خانواده» نوشته فرهاد بابایی می خوانیم. این کتاب از سوی نشر چشمه به چاپ رسیده است.
این کتاب داستانی عجیب دارد و درباره پسر 16 ساله ای است که گاهی به شکل «ابر» در میآید.
در قسمتی از رمان میخوانیم:
«از این بالا دوباره سروکله گرازها که اومدن بیرون معلومه. گراز ابرام پسر روحی خانوم همسایه روبرویی و اون یکی گراز سامان پسر خانوم جمالی رئیس صندوق وام محله. دارن دعوا میکنن. سر آبجی نیلوفر من. یکی شون میخواد شوهرش بشه...»
در بخشی دیگری از این کتاب آمده است: «فرزین یادته یه بار هوس کرده بودی زمان ده سال بره جلو؟ هیچ کس نفهمه جز خودت؟ اونم فایده نداره، معنی نداره پسر! بعضی وقتا هست که آدم هر روز به خودش میگه بازم تکرار دیروزه که! حالا چه کار کنم فرزین؟ اگه یه دوربین برداری و دورترین جاها رو تماشا کنی میبینی همه چی تکرار دیروزه و کسی هم عین خیالش نیست باید چکار کنه. جمعیت کل ایران هیپتونیزم کارای تکراری خودشونن. نه اینکه اون دور دورها همه مشکل تو رو داشته باشند یا مثل تو توی یه مصیبت گیر کرده باشند، نه فرزین. فقط کافیه متوجه بشی همه بالاخره لنگ یه چیزی هستن، یا یه نفری توی زندگیشون هست که دایم میلنگه. اونکه بلنگه، بقیه هم به خاطر اون میلنگن. یهو میبینی یه ملت دارن میلنگن.»
رمان «جناب آقای شاهپور گرایلی همراه خانواده» نوشته فرهاد بابایی، در 316 صفحه، به قیمت 19 هزار تومان از سوی نشر چشمه منتشر شده است.
نظر شما