مجموعه «نقد حال» برگرفته از برنامهای رادیویی با همین عنوان است که در حدود 380 برنامه آن از تیر 1391 تا اواخر خرداد 1393 از شبکه رادیویی فرهنگ پخش شده است. در برنامهای که در حال حاضر به این کتاب تبدیل شده است، احمد خالصی به عنوان مجری و کاظم محمدی ــ مؤلف کتاب ــ حضور داشتهاند.
در این کتاب که قالب گفتوگو دارد، نوع مواجهه مولانا با میراث فکری و فرهنگی خودش و سپس زندگی و نقد آثار و اندیشههای این شاعر مورد بررسی قرار گرفته است.
12 بخش این کتاب به برنامههایی با موضوع عرفان و تصوف مولانا اختصاص دارند.
پیشینه عرفان و تصوف مولانا؛ اصالت تفکر در عرفان اسلامی؛ تاریخ عرفان اسلامی؛ شخصیتهای عرفان اسلامی: رابعه عدویه، بایزید بسطامی، شیخ احمد خضرویه، جنید بغدادی، حلاج، نجمالدین کبری، فخر رازی، سه سهروردی، نجمالدین رازی؛ خواجه ابوالقاسم قشیری، محمد غزالی، احمد غزالی، عینالقضات همدانی، خواجه عبدالله انصاری، شیخ روزبهان بقلی شیرازی، شیخ سعدالدین حموی، شیخ سیفالدین باخرزی، شیخ محمود شبستری، فرق فیلسوف و عارف در دیدار ابوعلی سینا و ابوسعید، شناخت عرفان از دیدگاه عرفای اسلامی و تعریف عرفان از دیدگاه عرفا موضوع بخشهای این کتاب را تشکیل میدهند.
برای آشنایی بیشتر خوانندگان با نوع و قالب کتاب، گزیده نمونهای از پرسش و پاسخ آن را میآوریم:
«در حوزه اسلام در کنار سایر دانشها، دانشی هم پدیدار شد تحت عنوان دانش عرفان و تصوف. وقتی هم که شما بگویید که خوب ما میخواهیم منابع این دانش را بدانیم چیست؟ خوب یک سری کتاب داریم مثل سایر رشتهها، کسانی معرفی میکنند که در این زمینه نوشته شده. آن چه که به نگارش درآمده و حوزه نظری یا نقش دانش را عهدهدار است، میشود دانش عرفان، اما با خواندن این کتابها کسی عارف نمیشود.
ــ پس ما دانش عرفان داریم و میتوانیم عرفان بیاموزیم از طریق خواندن آثار عرفا، اما لزوماً عارف نخواهیم بود.
... امام محمد غزالی ... [در] «المنقذُ من الضلال» ... میگفت: من به تمامی رشتهها ورود پیدا کردم، سرآمدشان شدم، یکی از آنها شدم و بلکه بالاتر از آنها شدم. تا این که رسیدم به علم تصوف و عرفان که دیدم حقیقت در اینجاست، منتها برخلاف سایر رشتهها که ورود پیدا کردم دیدم اینجا در حقیقت ورود من دشوار است. چون عرفان با عمل عجین است، مرد عمل میخواهد و من هم مرد تئوری و نظرم و در حقیقت اهل مطالعه هستم و مرد عمل نیستم. ...
ابوسعید را نگاه کنید! ابوسعیدکتابهایش را دفن کرد، شیخ نجمالدین کبری که فقیه بسیار برجستهای بود، به قول خودش: من داشتم صفحات آخر کتاب «مصابیح السنه» اثر بغوی را که یک کتاب مهم در علم حدیث هست مرور میکردم. شیخی آنجا ظاهر میشود و برق نگاه او من را بهنوعی به حیرت میبرد که مجبور میشوم این را رها کنم و فردای آن، که در حالت طبیعی خودم بودم، آمدم درس را مرور کنم این شیخ دوباره ظاهر شد که: دیروز از مراحلی از سلوک عبور کردی، باز برگشتی به نقطه اول، باز از کتاب شروع کردی؟
در ماجرای افسانهوار شمس تبریزی و مولانا هم شما میدانید که شمس کتاب مولانا را میگیرد و پرت میکند در آب. یعنی اینکه اساساً نخوان! ...
ــ این کثیرالتألیف بودن ... عرفا در کنار این که میگویند: نباید کتاب بخوانید و فایدهای به حالتان ندارد، این علم قال و علم حال را باید داشته باشید این در ظاهر پارادوکسی است. ...
... ببینید طبق یک روایت نبوی که عرفا از این روایت بسیار بهره میگیرند برای چلهنشینیشان، که حضرت ختمی مرتبت (ص) میفرمایند که: «من أخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی أو الی لسانه». هرکس چهل شبانهروز خودش را برای خداوند خالص کند نتیجه این خواهد بود که چشمههای حکمت در قلبش رشد میکند و بر زبان جاری میشود. آن چه که عارف طلب میکند همین است، یعنی علمی که از بالا و در درون بجوشد نه از راه استماع، نه از راه رؤیت متن، نه از راه دیالوگ و گفتوگو ...
در حوزه عرفان هم البته برخی از مشایخ ما دستبهقلم بودند. رساله قشیریه یکی از اینهاست. کتاب اللمع، کتاب التعرّف، مثنوی مولانا یکی از همینهاست، منتهی خود اینها هم باورشان این است که آنچه را که مینویسند برای این است که دیگرانی که ورودی به عالم تصوف ندارند تصور غلط بودن یا خطا بودن یا بیرون از دین را نداشته باشند که ما هم بر مبنای آیات و روایات نکتههایی داریم که هیچ چیزی را خلاف سنت عمل نمیکنیم.
ــ پس یعنی متن فقط برای دیگران و اغیار هست در حالی که ما در این متون دیدیم که به دوستان خطاب میکند و بعضا تعلیم را هم داریم در اینها. یعنی همیشه پاسخگویی نیست یا دفع شبهه؟!
نه! عموم این مسائل یعنی در حقیقت نگارشهای صوفیانه یا نگارشهای عرفانی بهندرت پیدا میشود که شما خودتان چیزی را ثبت کنید، انتقال بدهید به کس دیگر، مگر این که در ازای یک پرسش واقع شده باشید. ...» (صص 124 ــ 129)
جلد نخست کتاب 158 صفحهای «نقد حال: پیشینه عرفان و تصوف مولانا» نوشته کاظم محمدی، با شمارگان هزار نسخه به بهای 16 هزار تومان توسط انتشارات «نجم کبری» در سال 1393 به چاپ رسیده است.
نظر شما