هشتمین نشست «ایران پیش از اسلام» برگزار شد
اكبر ثبوت: «تاریخ طبری» و «ایران در زمان ساسانیان» وضعیت زرتشتیها و نومسلمانان را تشریح میکنند
هشتمین نشست از سلسله نشستهای «ایران پیش از اسلام» با سخنرانی استاد اكبر ثبوت، کتابشناس، مصحح و نسخهشناس دوشنبه 24 آذرماه در اندیشگاه کتابخانه ملی برگزار شد. در این نشست ثبوت با تکیه بر کتاب «تاریخ طبری»، «ایران در زمان ساسانیان» نوشته آرتور کریستین سن، «مجموعه مقالههای مجتبی مینوی» و «تاریخ بخارا» سخن گفت.
حمایت هرمزچهارم از روستائیان
وی افزود: رعایا در جامعه دوره ساسانیان نخست از هیچ مالکیتی برخوردار نبودند، دیگر اینکه از نعمت تعلیم و تربیت بیبهره بودند و همچنین مجبور به سکونت همیشگی در دهی و کار بر زمینی بودند که هیچ تملکی بر آن نداشتند و متعلق به دیگران بود. در عوض اشرافی که بر رعایا نظارت میکردند خود را مالک جان و مال آنها میدانستند. رعایا در این عصر در ایران دارای نظام اجتماعی بودند که پشتوانه آن دین زرتشتی بود و در این نظام محرومیت کامل را لمس میکردند.
مشاور گروه فلسفه بنیاد دائرهالمعارف اسلامی با اشاره به برخی منابع درباره وضعیت ایرانیان در زمان ورود اسلام اظهار کرد: زندهیاد مینوی سخنرانیای در سال 1349 در دانشگاه فردوسی مشهد ایراد کرده که این سخنرانی در کتاب مجموعه مقالههای وی آمده است. مینوی درباره پیشرفت ایرانیان پس از ورود اسلام میگوید: «بر اثر ضربتی که از دست عرب بر شاهنشاه ایران وارد آمد، دولت از پا افتاد. اما قوم ایرانی منقرض نشد که سهل است که ارج و منزلتی جدید یافت. ملت ایران بر سرپای خود ایستاد و دیگر قیام او به دولت و دربار نبود. هر کس تن به اسلام در داده بود خود را با شریفترین مردم برابر میدانست و به جز منصب خلافت، مقامی نبود که یک نفر از عوام ایران وصول آن را برای خود محال بداند.»
ثبوت عنوان کرد: پس از ورود اسلام به ایران تعلیم و تربیت که ویژه دو گروه اهل دین و دیوانیان بود، برای همگان رایج شد و هر کس بر حسب لیاقتی که داشت میتوانست به هر مقامی که میخواهد دست یابد. ایرانیها شاید داعیه خلافت نداشتند اما میتوانستند مقامی را کسب کنند که خلیفهتراش باشد، ایرانیان در یک برهه امویان را کنار زدند و خلافت عباسیان را پیریزی کردند.
دو بیتی که عبدالله خرکچی را تکان داد!
وی با اشاره به داستانی درباره تغییر شرایط ایرانیان پس از ورود اسلام گفت: در کتاب «چهار مقاله عروضی» اثر عروضی سمرقندی حکایتی درباره شخصی به نام احمد بن عبدالله خجستانی و تغییر وضعیت وی آمده است: «عبدالله یک خربنده(مهتر چارپایان) و به اصطلاح امروز «خرکچی» بود. وی یکدفعه ترقی کرد، به طوری که تبدیل به یکی از امرای بزرگ سلسله طاهریان و سپس صفاریان و بعدها حاکم یکی از نواحی خراسان شد و به ثروت و منزلت بسیاری دست یافت. از وی پرسیدند چگونه از آن وضعیت به این منصب و مکنت رسیدی؟ گفت: روزی دیوان «حنظله بادغیسی» (شاعر قرن سوم) را میخواندم به این دو بیت رسیدم: «مهتری اگر به کام شیر دّر است/ شو خطر کن ز کام شیر بجوی/ یا بزرگی و عزت و نعمت و رفاه/ یا چو مردانت مرگ رویاروی»
خواندن این ابیات مرا بیدار کرد و در من حس ارتقا و پیشرفت بیدار شد. به همین دلیل به سراغ نظامیگری رفتم و آن قدر در مشاغل نظامی رتبه گرفتم تا به منصب امروز دست یافتم.»
این نسخهشناس گفت: داستانها و روایات حاکی از این است که شرایط رعایای ایران در دوره ساسانی و ایران اسلامی تفاوت بسیاری پیدا کرده بود. رعایا امتیازات مسلمانی را با امتیازات نظام ساسانی مقایسه میکردند و درمییافتند که اگر چه هر دو حاکم جبار و ظالم هستند اما امتیازاتی که با مسلمانی نصیب آنها میشود بهتر از ماندن در دین زرتشتی است. بنابراین روی آوردن ایرانیان صرفا به دلیل رهایی از پرداخت مبلغ ناچیز جزیه نبود.
ثبوت ادامه داد: کار جمعآوری جزیه در دوره خلفا در بسیاری از موارد به وسیله کارگزاران غیرمسلمان از جمله کارگزاران زرتشتی انجام میگرفت و این کارگزاران خوش انصاف از یک طرف نهایت ستم را در حق نومسلمانی که در قلمرو آنها بودند، انجام میدادند و از طرفی جزیهای که قرار بود از غیرمسلمانان بگیرند به گردن مسلمانها میانداختند.
وی با اشاره به منابعی که از رفتار زرتشتیها با نومسلمانها حکایت دارد، اظهار کرد: در تاریخ طبری روایت شده است که «یکی از کارگزاران زرتشتی (بهرام سیس) مامور وصول مالیات بود. وی از 30 هزار نومسلمان جزیه گرفت و 80 هزار زرتشتی را از جزیه معاف کرد. این موقع زمانی است که در بیشتر نواحی که نومسلمان ایرانی سکونت داشتند، ماموران وصول مالیات غیرمسلمانان بودند و به نفع همکیشان خود بر نومسلمانها سختگیری میکردند.»
خشونت کارگزاران زرتشتی با نومسلمانهای ایرانی
این مصحح ادامه داد: در «تاریخ بخارا» نیز از خشونت زرتشتیها با نومسلمانان مطالبی گنجانده شده و در این کتاب آمده است: «جمعآوری مالیات به عهده کارگزاران زرتشتی بود، این کارگزاران با خشونت بسیار از مسلمان شدن عامه مردم جلوگیری میکردند. همان طورکه ملک بخارا (کارگزار زرتشتی) که عامل اداره بخارا از سوی اسد بن عبدالله، حاکم وقت ایران بود دستور میدهد 400 مسلمان را در اواخر خلافت بنیامیه گردن بزنند و این اقدام را برای زهرچشم گرفتن از کسانی انجام میدهد که قصد داشتند مسلمان شوند.»
ثبوت گفت: در جلد دوم کتاب «تاریخ طبری» درباره نفوذ و اقتدار زرتشتیان در برابر نومسلمانها میخوانیم: «در زمان هشام بن عبدالملک خلیفه اموی، اشعث حاکم خراسان خبر داد که نومسلمانها در ماوراءالنهر از دادن جزیه معاف میشوند. اما دهقانان زرتشتی به این تصمیم وی اعتراض کردند و از خلیفه خواستند تا مالیاتهای نومسلمانان به قوت خود باقی بماند. به همین دلیل اشعث مجبور شد دوباره جزیه را برای نومسلمانها برقرار کند. اعلام این تصمیم موجب شکلگیری شورشهایی در سغد و سمرقند شد.»
وی با اشاره به برخی رفتارهای خشونتآمیز مسلمانان با زرتشتیها در دوره صفویه اظهار کرد: هر چه اسلام در ایران طرفداران بیشتری را به خود جذب میکرد رواج برخی افکار باعث شد که روحیه تسامح و تساهل آنها با سایر اقلیتهای ساکن در ایران کاهش یابد و به ویژه در دوره صفویه تسویه حسابهای وحشتناکی با اقلیتها در ایران صورت گرفت که متاسفانه منجر به مهاجرت آنها از ایران شد.
در پایان این نشست حاضران در جلسه پرسشهایی مطرح کردند که اکبر ثبوت به آنها پاسخ گفت. همچنین جلسه بعدی این سلسله نشستها شنبه (6 دی ماه) ساعت 14 و 30 در اندیشگاه کتابخانه ملی برگزار خواهد شد.
نظر شما