به مناسبت سالگرد درگذشت محمدعلی فروغی، ادیب و سیاستمدار
تمجیدی که فروغی از فردوسی و سعدی میکند/ اهمیت تاریخ و سیاست از دیدگاه ذکاءالملک دوم
«قوم ايرانی در هر رشته از علم و حكمت و ادب و هنرهای ديگر فرزندان نامی بسيار پرورانده و ليكن اگر هم به جز شيخ سعدی كسی ديگر نپرورده بود، تنها اين يكی برای جاويد كردن نام ايرانيان بس بود.» این توصیفی است که محمدعلی فروغی، یکی از سیاستمداران تاریخ معاصر از سعدی میکند.
محمدعلی فروغی، مترجم، ادیب، سخنشناس، فلسفهنگار، روزنامهنگار، سیاستمدار، دیپلمات، نماینده مجلس، وزیر و نخستوزیر ایران بود که تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دارالفنون آغاز کرد اما بعد به ادبیات روی آورد و فرهنگستان ایران را تاسیس کرد. وی چند بار وزیر، دو بار نماینده مجلس شورای ملی و یک بار رئیس دیوان عالی تمیز (دیوان کشور) شد. در سال ۱۳۰۴ پس از تصویب انقراض دودمان قاجار، که خود در آن نقش داشت، کفیل نخستوزیری شد. او نخستین و آخرین نخستوزیر ایران در دوره رضاشاه بود و عضویت و ریاست هیات اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس (۱۹۱۹) و جامعه ملل را برعهده داشته است.
فروغی برای رسیدن به مناصب و امتیازات دسیسهکاری نکرد
چنانکه پیداست فروغی در طول دوران زندگی خود به سمتها و مشاغل مهمی منصوب شده است. خود وی درباره تعدد مشاغل و مسئولیتهایی که به او سپرده شده مینویسد: «... و تو میدانی که از اول عمر تا کنون نه شارلاتانی کردهام و نه خودستانی، نه هوچی بودهام و نه انتریک باز برای رسیدن به مناصب و امتیازات و تحصیل شهرت و نام و اسبابچینی، دسیسهکاری نکردهام. تاکنون هر مقامی را دارا شدهام اعم از وکالت و ریاست و وزارت بدون استثنا آن مقام دنبال من آمده است من از پی آن نرفتهام. شاه و روسای وزرا و دوستان من همه بر این امر شاهدند و هیچکس نمیتواند از روی حقیقت مدعی شود که من برای رسیدن به مقامی از او تقاضایی کرده باشم... نیز ادعا ندارم که شخصی فوقالعاده هنرمندم.»
شیفتگی ذکاءالملک دوم به سعدی و فردوسی
فروغی علاقه وافری به شاهنامه فردوسی و كليات سعدی داشت. بدين ترتيب، شگفتآور نيست كه در قلم فروغی درباره فردوسی و سعدی چنين بخوانيم: «قوم ايرانی در هر رشته از علم و حكمت و ادب و هنرهای ديگر فرزندان نامی بسيار پرورانده و ليكن اگر هم به جز شيخ سعدی كسی ديگر نپرورده بود، تنها اين يكی برای جاويد كردن نام ايرانيان بس بود. مداحی از شيخ سعدی را زبانی و بيانی مانند زبان و بيان خود او بايد، اما هيهات كه چشم روزگار ديگر مانند او ببيند» (مقالات فروغی، به كوشش حبيب يغمايی، ص 257)
وی در جایی دیگر مینویسد: «فردوسی، شخصا، نمونه و فرد كامل ايرانی و جامعِ كليه خصايل ايرانيت است. يعني طبع فردوسي را، چنانكه از گفتههای او برميآيد، از احوال و اخلاق و عقايد و احساسات چون بسنجي، چنان است كه احوال ملت ايران را سنجيده باشی و من در ميان رجال ايراني جز شيخ سعدی كسي را نمیشناسم كه از اين حيث قابل مقايسه با فردوسی باشد» (نمونههايی از نثر فصيح فارسی معاصر، به كوشش جلال متيني، ص 94).
همچنین فروغی درباره علاقه و دلبستگیاش به زبان پارسی مینویسد که «فارغ از آنکه زبان خودم است و ادای مراد خویش را به این زبان میکنم، همچنین از لطایف آثار آن خوشیهای فراوان دیدهام. نظر دارم به اینکه زبان، آئینه فرهنگ هر قوم است و فرهنگ براستی مایه ارجمندی و یکی از عوامل نیرومندی ملتها است. هر قومی که فرهنگی شایسته اعتنا داشته باشد، زنده و جاویدان است و اگر نداشته باشد، نه سزاوار زندگانی و بقاست و نه میتواند باقی بماند.» (زندگی و زمانه محمدعلی فروغی، ص 48)
فروغی تاریخ را اصل و مبنای علم سیاست میدانست
فروغیها (ذکاءالملک اول و دوم) در آن زمان سخت تلاش کردند که دانشجویان را با تاریخ و ارتباط آن با درک درست اوضاع سیاسی کشور آشنا کنند. چنانکه محمدعلی فروغی معتقد بود: «تاریخ را اصل و مبنای علم سیاست میدانم و عقیده دارم که بدون این علم سیاست مملکت معطل خواهد بود. پیشرفت کار صنایع و حرف و اصلاح و فساد اخلاق ملل از ضعف و قوت دولتها و تجاربی که از آنها حاصل میشود، در تاریخ و از تاریخ است. بنابراین برای عمل آوردن عقل انسان و تکمیل رتبه اولویت و مقام بشری، تاریخ از ملزومات است. از این جهت در فرنگ و آمریکا یکی از علومی محسوب میشود که معلمین مدارس و شاگردان را از تحصیل آن گریزی نیست و ناچار باید بخوانند و کسیکه تاریخ نداند، پولیتیک (علوم سیاسی) ندارد و کسی که پولیتیک نداند خطاست که دخل و تصرفی در کارهای مملکتی و دولتی نمایند و از آن سخن بگویند.»
فریدون آدمیت نیز در کتاب «ایدئولوژی نهضت مشروطیت» تاکید میکند که فکر دموکراسی در ایران را نخست باید لابهلای آثار روشنفکران و نویسندگان عصر مشروطه جستجو کرد و این نویسندگان شامل ترقیخواهان و منورالفکرهای جدیدی بودند که اغلب به استادی مدرسه علوم سیاسی، دادستانی، کارمندی دولت یا وکالت مجلس اشتغال داشتند. آنها از فیلسوفان بزرگ فرانسه الهام میگرفتند و رویای پیشرفت ایران را در سر میپروراندند؛ همچون میرزا حسن خان مشیرالدوله پیرنیا، محمدحسن خان ذکاءالملک اول و میرزا محمدعلی ذکاءالملک دوم.»
کتابها و آثار محمدعلی فروغی
اهمیت محمدعلی فروغی در تاریخ معاصر ایران محدود به مشاغل حساس و مسئولیتهای سیاسی وی، صدارتش در عهد قاجاریه و پهلوی و ماجراهای شهریور 22 نیست؛ بلکه ذکاءالملک دوم را باید دارای شخصیتی چند وجهی دانست؛ اگرچه عمری در سیاستورزی صرف کرد اما فلسفه میدانست؛ به ادبیات کهن ایران عشق میورزید؛ آئین سخنوری برایش مهم بود؛ ترجمه میکرد؛ بر علوم طبیعی به ویژه فیزیک بسیار آگاه بود و درباره تمام این موارد همواره مینوشت و تدریس میکرد.
از این رو، دایره آثار بهجا مانده از فروغی، گستره وسیعی از مطالب و موضوعات را در برمیگیرد:
• آئین سخنوری
• اصول علم ثروت ملل
• اندیشههای دور و دراز
• سیر حکمت در اروپا
• تاریخ مختصر ایران
• دوره مختصر از علم فیزیک
• پیام به فرهنگستان
• حکمت سقراط و افلاطون (دو جلد)
• حقوق اساسی یا آداب مشروطیت دول
• ترجمه تاریخ ملل قدیمه مشرق اثر سینوبو
• ترجمه تاریخ مختصر دولت قدیم روم اثر پل بوگارد
• تصحیح رباعیات خیام
• تصحیح کلیات سعدی
• خلاصه شاهنامه
• سخنرانی ایراد شده در چهاردهمین کنفرانس اجلاس عمومی مجمع انجمن ملی
• ترجمه فن سماع طبیعی: آسمان و جهان از کتاب شفا اثر ابن سینا
• تصحیح منطقالطیر عطار نیشابوری
• گزیده دیوان حافظ
• کمالالملک هنرمند همیشه زنده
• گلچین صائب
• مواعظ سعدی
• مقالات فروغی درباره شاهنامه و فردوسی به کوشش حبیب یغمایی
• ترجمه کشف الاسرار یا بوسه عذرا اثر جورج دینولدز
نظر شما