به گزارش خبرگزاری کتاب ايران (ایبنا) سمینار بزرگداشت ۵۴۰ سال روابط دیپلماتیک بین ایران و لهستان در مرکز آموزش و پژوهشهای بینالمللی وزارت خارجه برگزار شد.
در نشست نخست این سمینار با عنوان «تاریخ روابط ایران و لهستان» پس از دکتر سید عباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (متن کامل را اینجا بخوانید) دکتر میروسلاو میهالاک، عضو بخش مطالعات ایران دانشگاه ورشو، پروفسور آنا کراسنو ولسکا، رئیس بخش مطالعات ایران دانشگاه یاگولنیا، علیرضا دولتشاهی، رئیس انجمن دوستی ایران و لهستان، دکتر رناتا روسک کوفالسکا، عضو بخش مطالعات ایران دانشگاه یاگولنیا و رضا نیکپور، مدیر اجرایی انجمن دوستی ایران و لهستان سخنرانی کردند.
اشتراکات فرهنگی ایران و لهستان در بنمایه یک نمایشنامه فولکلور
در ادامه کراسنو ولسکا با اشاره به اشتراکات فرهنگی ایران و لهستان گفت: کسانی که در رشته زبانشناسی به دانشگاه ورشو میآیند تا زبان فارسی بخوانند معتقدند ایران کشوری است که فرهنگ آن با لهستان بسیار متفاوت است. اما من درصددم که به آنها بگویم اینطور نیست و لهستان و ایران دارای اشتراکات فرهنگی زیادی هستند. لهستانیها از اقوام اسلاوی هستند که در یک منطقه شرقی زندگی میکردند و اقتباسهایی از زبان فارسی در زبان آنها راهیافته است. این مدعا را تحقیقات و تألیفات در مورد اشتراکات هر دو زبان ثابت میکنند.
وی بیان کرد: در بخشی از اعیاد فصلی که در لهستان برگزار میشود به نکاتی برمیخوریم که جالبتوجه است نکاتی که در کتاب یک پژوهشگر فرانسوی به نام ژرژ دومزیل به فرهنگ عامیانه و گزارشهای شفاهی در کتابی بانام «کنتراستها در اساطیر یونانی» توجه کرده است. این کتاب درباره مراسم فولکلوری است که در نزدیکی عید کریسمس در روستاهای لهستان برگزار میشود.
رئیس بخش مطالعات ایران دانشگاه یاگولنیا عنوان کرد: به نظر نویسنده ریشههای این مراسم به قبل از مسیحیت برمیگردد و با اقوام هندواروپایی مرتبط است همچنین مشابه برخی مراسم در ایران است. البته وقتی دومزیل به سراغ این پژوهش میرود که هنوز ابوالقاسم انجوی و صادق هدایت بر آداب فولکلور ایران پژوهشی انجام نداده بودند. دومزیل هنوز از وجود تحقیقات دانشمندی مانند ابوریحان بیرونی باخبر نبود واصلا به وجود آنها آشنایی نداشت.
کراسنو ولسکا اظهار کرد: در این مراسم دستههایی بالباس مبدل خانه به خانه میرفتند و نمایشهایی برپا میکردند؛ نمایشهایی که با خواندن ترانههای قدیمی همراه بود و لباس یکی از افراد شرکتکننده در این نمایش لباسی متشکل از دو نیمه انسانی - حیوانی داشت. نیمه حیوانی آن چیزی شبیه بز، گاو و اسب بود. این گروه بالباس مبدل میرفتند و طی اجرای نمایش آواز میخواندند و در پایان شخص انسانی ـ حیوانی میمرد و دوباره احیا میشد و در پایان صاحبخانه که مراسم برای او انجام میشد به گروه نمایش پول یا مواد غذایی میداد و عید را تبریک میگفت. آنها نیز برای صاحبخانه آرزوی سلامتی میکردند.
وی با اشاره به شباهتهای این نمایش به آیینهای ایران باستان بیان کرد: دومزیل برطبق پژوهشهایی که انجام داده، معتقد است این نمایش از کشورهای شرقی ریشه گرفته و مراسمی است که در مرز بین دو فصل، یعنی چند روز قبل از آغاز سال نو برگزار میشود. از سوی دیگر پژوهشگر فرانسوی به دنبال یک متن جایگزین شرقی است که بسیار شباهت به داستان فریدون و ضحاک دارد. وی میخواهد اشخاص حاضر در نمایشنامه لهستانی را با اسطورههای ایرانی تطبیق دهد که یک کار کاملاً فرضی و البته ممکن است ازلحاظ علمی یک نوع خیالبافی باشد اما بههرحال یک نوع بازسازی است.
عضو دانشگاه یاگولنیا اظهار کرد: البته باید گفت پس از تحقیقاتی که انجوی درباره فولکلور ایران انجام داد باید گفت که فرضیههای دومزیل چندان هم خیالبافی نیست. اگر متون ترانههای قدیمی را باهم مقایسه کنیم خواهید دید که رفتار بازیگران با میزبانها آنقدر شبیه است که باید از ریشه مشترکی برخوردار باشد. اگرچه اثبات این فرضیهها نیازمند تحقیقات بیشتری است.
نامه اوزون حسن، واقعیت یا تاریخسازی
در آغاز نشست میهالاک با اشاره به نامه اوزون حسن گفت: به نظر میرسد خشت نخست بنای رابطه بین دو کشور را نامه اوزون حسن بنا نهاد. من زمانی که وارد کرسی ایرانشناسی دانشگاه ورشو شدم مطالب زیادی درباره این نامه شنیدم به همین دلیل کنجکاو شدم که به سراغ مطالب این نامه بروم اما متأسفانه این نامه را نه در آرشیو لهستان و نه در آرشیو ایران پیدا نکردم.
وی افزود: در این جستوجو به کتاب یان لاگوش، تاریخنویس ایران همعصر اوزون حسن دستیافتم. کتابی باارزش و نفیس با عنوان «تاریخ لهستان» که مطالب زیادی درباره لهستان و کشورهای همسایه در آن زمان ارائه میداد. لاگوش از سه مأموریت در تاریخ ۱۴۷۲، ۱۴۷۴ و ۱۴۷۵ میلادی خبر میدهد که در این سه مأموریت یک هیأت از طرف پادشاه آققویونلوها به شهر کراکوف گسیل میشود هیاتی که حاوی نامهای برای پادشاه لهستان بود.
عضو بخش مطالعات ایرانشناسی دانشگاه ورشو عنوان کرد: بررسی جزئیات این سه مأموریت که از سوی اوزون حسن به پادشاه لهستان فرستادهشده جزء مطالب متناقض چیزی عاید من نکرد. همچنین نتوانستم به اصل نامهای که کتاب نیز به آن اشاره ضمنی دارد دسترسی پیدا کنم اگرچه نویسنده در بررسی این سه مأموریت به خلاصهای از نامه موردنظر اشاره میکند.
ایران و لهستان قربانی وصیتنامه پترکبیر
علیرضا دولتشاهی با اشاره به پیشینه روابط ایران و لهستان گفت: بعد از درگیریهای ایران عهد قاجار با روسیه زمانی که از کمک دولت انگلیس ناامید میشوند بهسوی دولت فرانسه به رهبری ناپلئون بناپارت متمایل میشوند این درزمانی است که عهدنامه فینکناشتاین بین دو کشور منعقد میشود. فینکناشتاینی که در شمال لهستان قرار دارد و بازهم دو ملت ایران و لهستان را در بطن تاریخ به هم نزدیک میکند. قرارداد ایران و روسیه زمانی منعقد میشود که لهستان نیز از فشار روسیه به فرانسه تمایل پیداکرده است اما در این میان فرانسه به دو کشور خیانت میکند.
وی ادامه داد: خیانتی که در قبال دو کشور لهستان و ایران رخ داد سبب نزدیکی این دو کشور پس از سرخوردگی به فرانسه غیرقابلاعتماد شد. در اثر دکترین سیاست خارجی روسیه، فرانسه بهسوی آنها میرود. سیاستی که گفته میشود منبعث از سندی به نام «وصیتنامه پترکبیر» است. هرچند درباره صحتوسقم این وصیت و مفاد آن حرف بسیار است.
دولتشاهی افزود: در اثر اتکا به وصایای پترکبیر در این میان ژنرال پاسکوویچ سر برمیآورد و حضور این شخص در ایران باعث بسته شدن دو قرارداد اجباری بانامهای عهدنامه ترکمنچای و گلستان در ایران عهد قاجار میشود. از طرفی همین ژنرال قیام نوامبر در لهستان را نیز سرکوب میکند.
ایرانشناسی لهستانیان در زمان حضور اجباری
در ادامه رضا نیک پور با تکیهبر اسناد حضور مهاجران لهستانی در ایران گفت: مرور برخی اسناد از سال ۱۳۱۷ و حتی قبل از آن نشان میدهد که روابط نزدیک فرهنگ و اقتصادی بین ایرانیان و لهستانیان وجود داشته است اگرچه این روابط با کوچ اجباری لهستانیها در زمان جنگ جهانی دوم و سکونت آنها در ایران بیشتر میشود. در این زمان حدود 110 هزار نفر از اقشار مختلف لهستانی با جنسیت و ادیان متفاوت در ایران حضور پیدا میکنند.
مدیر اجرایی انجمن دوستی ایران و لهستان بیان کرد: حضور لهستانیهای مهاجر در شرایط سخت اشغال ایران از سوی متفقین با تأثیرات و ارتباطاتی بهویژه فرهنگی مصادف بوده است. ازجمله درزمانی که مطبوعات ایران از سوی سران متفقین بهشدت سانسور خبری میشد در اردوگاههای لهستانیهای مهاجر روزنامههایی پخش میشد که از سانسور روزنامههای ایرانی در آن خبری نبود و از طریق تبادل این روزنامهها ایرانیها میتوانستند روزنهای برای ارتباط با دنیای آزاد پیدا کنند و فضای خبری را تا حدودی پوشش بهتری بدهند.
وی عنوان کرد: در میان آوارگان لهستانی افراد پژوهشگر و محقق فرصت را از دست ندادند و با ترتیب دادن مجالس سخنرانی شروع به شناسایی ایران کردند و نتایج این شناسایی را بعدها با خود به لهستان بردند. مطالعاتی که موجب تشکیل انجمن مطالعات ایرانی در لهستان شد.
در سمینار بزرگداشت ۵۴۰ سال روابط دیپلماتیک بین ایران و لهستان پیام دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه که به مناسبت برگزاری این همایش، از سوی بهزاد خاکپور، رئیس اداره اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه خوانده شد.
در نشست دوم با عنوان «حال و آینده روابط ایران و لهستان» و نشست سوم با عنوان «همکاریهای فرهنگی ایران و لهستان» سخنرانان به مسائلی مانند چشمانداز توسعه همکاریهای اقتصادی از منظر لهستان، چشماندازهای روابط دو جانبه، روابط دوجانبه در ایران عهد صفویه، نسخههای خطی ایرانی در لهستان، تأثیر فرهنگ لهستانی بر فرهنگ ایرانی و... پرداختند.
یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۴
نظر شما