اوایل امسال ادوارد هرش 64 ساله که زندگی خود را وقف نوشتن، خواندن و تدریس شعر کرده است، کتاب خود با عنوان «واژهنامه شاعر» را که 10 سال برای تألیف آن زمان صرف کرده بود، منتشر کرد.
هرش در واژهنامه شاعر، کلمه «مرثیه» را چنین معنی کرده است: شعری که در غم از دست دادن کسی که مرده و برای تسلی سروده میشود. او این کتاب را پیش از مرگ فرزند خود نوشته بود و پسازآن بازنویسی نکرد. هرش گفت اگر احساسی که امروز دارم آن زمان داشتم، چندان روی کلمه تسلیبخش بودن مرثیه تأکید نمیکردم.
در شب26 اوت 2011 که طوفان ایرنه روی داد، «گابریل» 22 ساله، تنها پسر ادوارد به یک مهمانی رفت و در آنجا به دلیل مصرف نوشیدنی آلوده به مواد مخدر که به او دادهشده بود، دچار تشنج و درنهایت ایست قلبی شد. اما ادوارد و همسر سابقش تا سه روز از این ماجرا خبر نداشتند و در شهر طوفانزدهای که پلیس فرصت جستجوی گابریل را نداشت، به دنبال پسر خود گشتند تا درنهایت او را در سردخانه یک بیمارستان یافتند.
پسازآن هرش تا یک سال قادر به انجام هیچ کاری حتی خواندن شعر، نبود. سپس به آتلانتا رفت و هرروز چند ساعت از وقت خود را صرف تهیه چیزی که «پرونده» زندگی گابریل مینامد و گفتگو با دوستان و بستگان درباره خاطرات فرزند خود کرد.
پس از یک سال این خاطرات در ذهن او اشعاری را شکل دادند که از جنس غم از دست دادن گابریل و نیز زندگی پرشور و طراوت او بود و سرانجام ادوارد اوایل امسال شعری 70 صفحهای را در کتابی به نام «گابریل» به اتمام رساند.
هرش میگوید: پروندهای که از زندگی گابریل جمعآوری کرده بودم درواقع فقط برای خودم بود. اما بهمحض اینکه به شعر تبدیل شد، گرچه لازم نبود حتماً منتشر شود ولی برداشتن خواننده اشاره میکرد.
او گفت: من برای خوانندگان شعر نگفتم، اما میدانستم شاید افرادی این شعر را بخوانند که نه من و نه گابریل را میشناسند و فقط از طریق شعر من میتوانند با پسرم آشنا شوند و شاید دلیل موفقیت این کتاب نیز همین حس آشنایی با گابریل باشد. من میدانم که گابریل دوست ندارد مردم در مورد بعضی چیزهای زندگیاش آگاه شوند اما این نیز خود جزئی از داستان اوست.
هرش از انتشار کتاب گابریل هراس داشت که یک دلیل آن عدمحمایت همسر سابقش از این قضیه بود. دلیل دیگر، ماهیت و حال و هوای خصوصی این شعر بود، اما درنهایت آن را منتشر کرد. این شعر فقط در آمریکا منتشرشده و نیویورکر آن را «شاهکار مرثیهسرایی» خوانده است.
او تمام سعی خود را برای بهتر سرودن این شعر به کار برد اما میدانست که شعر محدودیتهای خود را دارد و هرقدر هم که خوب باشد نمیتواند عزیزان ازدسترفته را به ما بازگرداند.
مرثیه هرش تلاش میکند روح پسری را تسخیر کند که از جای گرفتن در کلمات پدر خود امتناع میکند. خواندن این شعر بیریا کمک میکند با تابوی ترس فرهنگی و یا احساس خجالت از سوگواری و اندوه مقابله کنیم. مسئله دیگری که کتاب گابریل به آن اشاره میکند این است که غم و اندوه، فرآیندی انتخابی نیست. هرش برای تمام جنبههای زندگی فرزند خود (هم آرامش و هم طغیانش) سوگواری کرد.
درزمانی که هرش پس از مرگ پسرش وضعیت روحی خوبی نداشت اطرافیان برای او داروهایی تجویز میکردند، اما او معتقد است تفاوت بزرگی میان افسردگی و عزاداری وجود دارد. افسردگی احساسی بدون دلیل است و عزاداری دلیل دارد. او میگفت 12 ماه مدتی طبیعی برای اندوهناک بودن از چنین غمی است، گرچه پسازآن نیز نمیتوان احساسات خود را بهطور کامل بازیابی کرد.
این شاعر نامدار آمریکایی پیش از کتاب گابریل، 8 جلد کتاب شعر دیگر نیز سروده بود که برنده جوایز بزرگی شدهاند. او همچنین مرثیههایی در غم از دست دادن دوستانش سروده بود، ولی تفاوت میان آنها با شعر گابریل را شنا در استخر و سپس شنا در اقیانوس میداند. پرفروشترین اثر هرش «چگونه شعر بخوانیم و عاشق شعر شویم» است که در سال 1999 منتشر شد.
هرش در 11 سال گذشته رئیس بنیاد سیمون گوگنهایم در نیویورک و مسئول نظارت بر صندوق وقف و تخصیص کمک مالی برای حمایت از تحقیقات مهم علمی و هنری بوده است.
نظر شما