واکنش «جنتی» به رفتار لیلا حاتمی در کن
شنبه 14 تیر 1393، موضوع مورد توجه بیشتر روزنامه ها سخنرانی جنجالی علی جنتی وزیر ارشاد در رابطه با نویسندگانی که تا کنون مجوز نشر نگرفته اند و پوشش لیلا حاتمی در مراسم اختتامیه جشنواره کن بود. روزنامه «آرمان» در این روز گزارشی از سخنرانی وزیر ارشاد در همایش «دل آرامیم» را منتشر کرده است. به گفته آرمان، جنتی در این مراسم درباره کتابهایی که هنوز مجوز انتشار نگرفته اند می گوید: از نظر فرهنگي در گذشته فضاي انقباضي ايجاد شده بود كه بسياري از اهالي هنر از ابراز فكر و انديشه خود نااميد بودند و با دستگاههاي فرهنگي قهر كرده بودند. در طول 8سال رياستجمهوري آقاي احمدينژاد، ما نميديديم كساني كه امروز ميگويند نگرانيم، اظهارنگراني كنند. همانهايي كه در طول 8سال مرتبا سياستهاي ايشان و همه نابسامانيها و مشكلات اقتصادي كشور را توجيه ميكردند و امروز از سياست خارجي و سياستهاي فرهنگي كشور اظهار نگراني ميكنند، اما ظاهرا اين فرار به جلوست كه خود را به عنوان مدعي مطرح ميكنند. جنتي ادامه داد: بسياري از فيلمهايي كه امروز به آنها اعتراض ميكنند در دولت گذشته مجوز گرفتهاند اما اكنون به يكباره نگران شدهاند كه سينما به انحراف ميرود يا درباره كتابهايي كه هنوز مجوز انتشار نگرفتهاند، داد و فرياد راه مياندازند. 12 كتاب «صادق هدايت» در دولت نهم مجوز انتشار گرفت اما در اين دولت كه حتي درخواست تجديد چاپ هم نشده، فرياد ميزنند كه چرا دولت چنين اجازهاي ميدهد. در دولتهاي نهم و دهم در برخي مطبوعات به مقدسات توهين ميشد اما هيچكسي مدعي نبود و امروز به هر مناسبتي فريادشان بلند ميشود كه اسلام از دست رفت و منحرف شد.
«راکعی» به حمایت از «جنتی» رفت
یک شنبه 15 تیر 1393، پرداختن به افزایش قیمت خودرو و مقایسه آن با سال های قبل موضوع مورد توجه رسانه ها بود. «آرمان» در این روز مطلبی از فاطمه راکعی درباره نگرش مطلوب وزیر ارشاد به مقوله کتاب منتشر کرد که می گوید: وقتی آقای علیجنتی به مسئولیت وزارت فرهنگ و ارشاد منصوب شدند، در صحبتها و موضعگیریها نشان دادند که یک تفکر و روش معقولی در ارتباط با مسائل فرهنگی و هنری و مسائل مربوط به نشر دارند که درصدد هستند در طول دوره مسئولیت آنها را در جامعه نهادینه کنند. ایشان سعی دارند در حوزه مسئولیتشان فعالیت معناداری انجام بگیرد. برگزاری جشنوارههای ملی و بینالمللی فرهنگی و هنری زیادی هم در همین راستا انجام شد. به عنوان مثال جشنوارههای فجری که در یک سال گذشته برگزار شده، گرچه با حاشیهها و حاشیهسازیها همراه بوده و برخی تندروها سعی کردند به نحوی آن را خدشهدار کنند اما گامهای مهمی بود که در عرصه فرهنگ و هنر برداشته شد. به عنوان نمونه در حوزه شعر در جشنواره اخیر قدمهای مثبتی برداشته شد و اگر مشکلات یا نارساییهایی در آن بود، به خاطر بیسابقه بودن برگزاری چنین مراسمهایی است و بدون شک با تدبیر مسئولان و هنرمندان برای جشنوارههای بعد ایرادات و اشکالات کمتر خواهد بود. آنچه مهم است، تصمیمات بزرگی است که از سوی مسئولان صورت میگیرد و باید در عرصه فرهنگ نهادینه شود. درحوزه مجوز و ممیزی تلاش دولت بر این است که کار به کاردانان و مولفان و ناشران سپرده شود و اینکه تا چه اندازه در این زمینه موفق بودند باید از دستاندرکاران آن سوال کرد.
تغییر شیوه نامه بررسی کتاب و دستمزد ممیزان
دو شنبه 16 تیر 1393؛ موضوعی که در رسانه های کاغذی به آن پرداخته بودند دو باخت پی یا پی تیم والیبال ایران مقابل لهستان بود. روزنامه «ایران» نیز در این روز گفت و گویی با ابراهیم حسن بیگی، نویسنده در رابطه با مسایل و مشکلات صنعت نشر و ادبیات کشورمان منتشر کرد. وی در این گزارش به «ایران» می گوید: مسائل و مشکلات صنعت نشر و ادبیات کشورمان یکی از مباحثی است که در طول سالهای پس از انقلاب با فراز و نشیب های متعددی روبهرو بوده است. اطلاع رسانی، معرفی آثار، ممیزی، ادبیات عامه پسند و شمارگان و تعدد چاپ برخی کتابها و همینطور قراردادهای خرید کارتنی بخشی از مسائلی است که از دولت سازندگی به بعد مورد مناقشه بوده است. حسن بیگی درباره ارتباط بین نویسنده، کتاب و کتابخوان ادامه می دهد: متاسفانه امروزه ارتباط قابل قبولی بین نویسنده، کتاب و کتابخوان وجود ندارد و در بسیاری از موانع این ارتباط قطع است. وقتی جامعه کتابخوان کشور اطلاع درستی از کتابهای منتشر شده و حوزه های آن ندارد، چطور می تواند کتاب مورد نظرش را تهیه کند، بنابراین ما نمی توانیم به خاطر سرانه پایین مطالعه کتابخوانی را در جامعه مخدوش کنیم.
سوژه تکراری در ایستگاه «آرمان»
سه شنبه 17 تیر 1393؛ در این روز که داغ ترین خبر رسانه ها صحبت های رهبر انقلاب در دیدار با مسوولان و کارگزاران نظام درباره حمایت ایشان از تیم مذاکره کننده هسته ای و دولت بود روزنامه «آرمان» درآمد نویسندگان را بررسی می کند. به گفته این روزنامه در اغلب کشورهای دنیا، نویسندگی یک شغل تمام عیار اما گاهی کم درآمد محسوب میشود. در ایران به واسطه شمارگان پایین کتابهای داستانی و حق التالیف ناچیزی که نویسنده دریافت میکند و مشکلات و مسائل دیگری که باعث عدم قطعیت و ثبات در صنعت نشر کتابهای داستانی وجود دارد، هیچ نویسندهای نمیتواند صرفا بر درآمد نوشتن خود تکیه کند و معاش خود را به خطر بیندازد. یکی دیگر از منابع درآمدی که در خارج از کشور، نویسنده را از شغل دوم و سوم و غیره معاف میکند و به او اجازه میدهد تمام وقت خود را بدون دغدغههای مالی به نوشتن بپردازد، جایزههای ادبی است. این جوایز به شکلهای مختلفی به نویسندگان جدی و موفق کمک میکنند. در وهله اول مبلغ بالای جوایز باعث میشود نویسنده تا مدتی نیاز مالی نداشته و روی کارش تمرکز کند. یکی از دلایل اعتبار جوایز خارجی مانند نوبل یا پولیتزر که باعث میشود مردم کشورهای مختلف، نه تنها نویسندگان و منتقدان بلکه مخاطبان عادی داستان، آن را دنبال کنند، بالا بودن مبلغ جایزه است. گرفتن این جوایز اعتبار نویسنده را چندین برابر کرده و کتابهایش را پرفروش میکند. نویسنده برای کارهای بعدیاش بهراحتی میتواند قراردادهای بهتری بسته و باز از دغدغههای مالیاش کاسته شود. مسلما نویسندگان زیادی توانایی دریافت جوایز ادبی معتبر را ندارند. همین امر باعث فیلتر شدن و کناره گرفتن کسانی میشود که مجبورند نویسندگی را به شغل دوم یا سوم خود تقلیل دهند.
انتقاد روزنامه دولت از رییس رسانه ملی
چهارشنبه 18 تیر 1393؛ بازتاب سخنان رهبری در جلسه کارگزاران هنوز سوژه روز رسانه است. روزنامه «ایران» در این روز خبر ارسال نامه مصطفی مستور به عزت الله ضرغامی مبنی بر انتقاد وی از صدا و سیما درباره پخش نشدن ربنای استاد شجریان را از «ایسنا» انعکاس داده است. به گفته این روزنامه، در یادداشت انتقادی این نویسنده خطاب به رییس سازمان صدا و سیما آمده است: «تماشای تلویزیون ایران، هرچند دقایق اندکی از آن، حتی به کسی مثل من که دیر، خیلی دیر، انگیزه به کاری پیدا میکند، اغلب این انرژی ذهنی را میدهد تا به همه چیز آن اعتراض کنم. از معنا و محتوا گرفته تا صورت و ساختار تا اجرا و ادبیات و عناصر بصری تا فرهنگ و سواد و هوش جاری در عموم برنامهها، تا سطح نازل گرافیکی تا کاربرد نادرست زبان و ادبیات فارسی و تا بیدانشی و کمدانشی انواع و اصناف مجریان برنامهها. از غیبت ذوق و سلیقه گرفته تا فقدان احترام به مخاطب. برای تک تک این ویژگیها میتوان صدها شاهد آورد. کافی است به جای چند دقیقه، چند روز وقت صرف تماشای این تلویزیون کرد. اگر اصولا این کار اهمیت یا فایدهای داشته باشد. البته جرقههای درخشانی هم گاه در این جعبه دیده میشود، اما اینها فقط جرقهاند و روی سخن من اکنون آن استثناها نیست. روی سخن من فهرست طولانی نقصانهای وحشتناک آن هم نیست.پرسش ساده من - درواقع یکی از صدها پرسش ساده من - به عنوان شهروندی عادی که ظاهرا قرار است مخاطب تلویزیون شما باشد، از کسی است که خود را مسئول «رسانه ملی» میداند. «ملی» یعنی منسوب به ملت و مردم ایران، لابد. اگر چنین است چرا و به چه دلیل چندین سال است یکی از نغمههای مذهبی را - که به گواه و داوری همین ملتی که قرار است تلویزیون «ملی» متعلق به آنها باشد، بهترین و زیباترین و اثرگذارترین و پرخاطرهترین نغمههاست - هنگام رمضان از رادیو و تلویزیون پخش نمیکنید و آن را از مردم دریغ میدارید؟ آیا صرفا به این دلیل که نام خواننده آن محمدرضا شجریان است؟ یا شاید به این دلیل که خوانندهاش براساس عرف و قانون و حقوق شخصی مایل نیست تصنیفهایش از رادیو و تلویزیون پخش شود؟ یا شاید به دلایل سیاسی و امثال آن است؟
نظر شما