علی بهرامیان، یکی از سخنرانان این مراسم در ابتدا به توضیخاتی در مورد «مسکین» بودن حوزه تاریخ در ایران پرداخت و گفت: جای بسی تاسف است که رشته تاریخ و وضعیت فعلی آن در ایران بسیار بد و نحیف است. البته این به معنای آن نیست که کتابهای تاریخی نوشته نمیشود اما در اغلب آنها روح علمی حاکم نیست و تنها به توصیف صرف پرداخته شده است و آگاهی نسبی و ناقص ما، محدود به کلیات و مصنوعات این حوزه است و این چیزی است که در مورد دوره آل بویه هم صدق میکند.
وی ادامه داد: این در حالی است که تاریخ باستان ایران به نسبت تاریخ مدرن کشورمان از وضعیت بهتری برخوردار است و این را مدیون غربیان و تلاشهای باستانشناسی آنها هستیم. کما اینکه آنها در بیشتر موضوعات پیشرو بودند مثلا در پژوهشهای مربوط به اشکانیان یا ساسانیان. به حدی که حتی تا به امروز هم تاریخ نگاری ما در پرتوی آنها قرار دارد. با این حال نمیتوان میراث شگفتانگیز تاریخنگاری ایرانیها در دوران مختلف را نادیده گرفت.
بهرامیان در ادامه به توضیحات دقیقی از تاریخنگاری ایرانیان پرداخت و گفت: تمام حوادث سالهای اول، دوم و سوم بعد از اسلام، تحت تاثیر تاریخنگاری ایرانیان بوده است و این ایرانیان بودند که زبان عربی را از آن خودشان کردند؛ بدین معنا که اگر ایرانیها را از زبان عربی برداریم چیزی برای آنها باقی نمیماند. میراث گذشته ایران با زبان عربی حفظ شده و همین میراث بوده است که به دست کسانی چون فردوسی رسید و او شاهنامه را نگاشت.
آل بویه از بنیانگذاران هویت ایرانی است
این عضو هیات علمی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در مورد سلسله آل بویه توضیح داد: آل بویه یکی از نخستین سلسلههایی در ایران بوده که سعی کردند امپراتوری ساسانی را به روش خود احیا کنند زیرا از زمانیکه اعراب به ایران حمله کردند و ساسانیان فرو پاشیدند، حکومتهای مختلف در ایران همیشه در پی آن بودند که به آن دوران باشکوه برگردند و این نیز در مورد سلسله آل بویه صادق است.
وی عنوان کرد: به نظر من، مهمترین کار آل بویه آن بود که پیوندی را بین تشیع و ایرانیت ایجاد کرد؛ یعنی آنها سعی کردند قضیه اسلام و زبان عرب را از هم جدا کنند. این سیاستمداری و هوشمندی آنها را نشان میدهد که دریافتند با مذهب تشیع هم میشود مسلمان بود و هم ایرانی؛ هم هویت جدید داشت و هم عرب نشد. از این رو، باید به آل بویه به چشم بنیانگذاران هویت ایرانی نگریست.
بهرامیان در پایان سخنان خود به کتاب «تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران در عصر آل بویه» اشاره کرد و ضمن قدردانی از مولف این کتاب، انتقاداتی نیز به نویسنده این کتاب وارد کرد و گفت: اگر در این کتاب از منابع و مآخذ اصلی و عربی مربوط به این دوره استفاده میشد و در رابطه با برخی موضوعات مطرحشده در این کتاب تحقیقات عمیقتری صورت میگرفت، کتابی جامعتر و کاملتری را شاهد بودیم.
آل بویه؛ دوران ترافیک نخبگان و دانشمندان ایرانی
در ادامه، صادق حجتی، نویسنده این کتاب درباره این دوره از تاریخ ایران چنین توضیح داد: ما ایرانیان دین بزرگی نسبت به این سلسله داریم. به طوریکه در طول تاریخ ایران از القاب کبیری که برای کسانی مانند شاهعباس استفاده میکنیم، برای افراد این دوره همچون «عضدالدوله» نیز باید به کار ببریم؛ چراکه وی به معنای دقیق کلمه کبیر بود. در دانش دوستی، کشورداری و سیاست، عضدالدوله مردی بیبدیل بود که متاسفانه توجه دقیقی در تاریخ به وی نشده است.
وی ادامه داد: در کشور ما آثار و کتابهایی که در مورد آل بویه نوشته شدهاند، بسیار قدیمی هستند مانند کارهایی که علی اصغر فقیهی درباره این دوره انجام داده است. به طوریکه عملا بعد از وی کتابی در این زمینه وجود ندارد و اگر هم بوده مروری کوتاه بر تاریخ سیاسی این دوره بوده است. این در حالی است که وضعیت محققان غربی و پژوهش آنها در مورد آل بویه بسیار بهتر از خود ما ایرانیهاست؛ به طوریکه کج فهمیهای بسیاری در زمینه این دوره وجود دارد و بسیار جای شگفتی است که نکات و مطالب ریز و دقیقی از چشم محققان ما دور افتاده است.
محققان غربی بیشتر درباره آل بویه پژوهش کردهاند
این دانشجوی دکترای تاریخ با تایید سخنان محمدخانی مبنی بر وجود شخصیتهای متعدد فرهنگی مهم در این دوره، تصریح کرد: ترافیک نخبگان و اهل فرهنگ در این دوره امری اتفاقی نبوده است و به حمایتهایی که همین سلسله در حمایت از آنها انجام دادند و باعث پرورش چنین شخصیتهایی شدند، برمیگردد.
حجتی در ادامه به نقد کتاب خود پرداخت و گفت: به طور قطع، این کتاب نمیتواند پژوهش جامعی در مورد این سلسله باشد، کما اینکه همه چیز در مورد آن نوشته نشده است و این نیز به امکانات محدود بنده در زمان تالیف آن بر میگردد. به عنوان مثال، من در هنگام نوشتن این کتاب موفق نشدم «بند امیر» را که یکی از عجایب مهندسی دنیای قبل از مدرن محسوب میشود و به این دوران متعلق است مشاهده کنم. این بنا اکنون حال و روز خوبی ندارد و بسیاری از بناهای آن در حال نابود شدن است.
وی ادامه داد: با این حال مهمترین هدف من در این کتاب توجه بیشتر محققان و عامه مردم به آل بویه و به وجود آوردن جرقهای در این زمینه برای شروع کارهای دیگر و جامعتر بوده است.
نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران در عصر آل بویه» با سخنان علیاصغر محمدخانی و توضیح وی درباره عصر آل بویه و اهمیت آن آغاز شد. وی با بیان اینکه این دوره از تاریخ ایران، عصر ناشناختهای در تاریخ ایران است، گفت: عصر آل بویه که مربوط به قرون چهارم و پنجم هجری است، یکی از مهمترین دورههای تمدن اسلامی بوده که دانشمندان بسیاری را در حوزههای مختلف در خود جای داده که تاثیرات شگرفی در تمدن اسلامی بر جای گذاشتند.
سلسلهای که 130 سال حکمرانی کرد اما ناشناخته ماند
وی ادامه داد: این جای تاسف بسیار زیادی است که با وجود حکمرانی 130 ساله این سلسله بر ایران، هنوز زوایای اهمیت آن برای محققان ایرانی آشکار نشده و تالیفاتی شایسته درباره آن صورت نگرفته است.
وی در ادامه سخنان خود در مورد عصر آل بویه و ویژگیهای آن سخن راند و عنوان کرد: بنیانگذاران سلسله آل بویه، سه برادری بودند که نام آل بویه برای این سلسله را از نام پدرشان (آل بویه) گرفتند. آنها در این دوره موفقیتهای بسیاری کسب کردند و تاثیرات تمدنی بزرگی بر تاریخ ایران بر جای گذاشتند. از جمله این که در دوران حکمرانی خود توانستند، بغداد را فتح کنند که بعدها به دلیل فعالیت آنها، تبدیل به یکی از مراکز مهم تمدنی شد.
محمدخانی اظهار کرد: آل بویه شیعه مذهبانی بودند که توانستند با حمایتهای خود، وزیران، دانشمندان و شخصیتهای علمی، فرهنگی و فقهی زیادی را پرورش دهند. عضدالدوله، سید رضی، ابوبکر صنوبری، شیخ مفید، ابن مسکویه همه شخصیتهایی بودند که در این دوران شکفتند و تاثیرگذار شدند.
عصر آل بویه دوره ناشناخته تاریخ ایران است
معاون فرهنگی شهرکتاب با تاکید بر تسامح آل بویان با مذاهب دیگر افزود: پایه گذاران مراسم عزاداری محرم و عید غدیر که هنوز سنت آن بر جای مانده است، از دوران آل بویه به یادگار مانده است.
وی در جمعبندی سخنان خود گفت: با این تفاسیر ما باید نگاه خود را چه در حوزههای آموزشی و چه رسانههای عمومی به تاریخ قویتر سازیم تا بتوانیم کتابها و آثار پژوهشی بیشتری را درباره دورههای مختلف تاریخ ایران داشته باشیم تا معرفت تاریخی بیشتری از گذشته حاصل شود.
نظر شما