سه‌شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۲
با ممیزی موافق نیستم/ باید کتاب ارزان در جامعه توزیع شود و روی کودکان سرمایه گذاری کنیم

هنرمند خوش صدای رادیو و تلویزیون معتقد است اگر می خواهیم فاصله جامعه با کتاب کمتر شود راهی جز سرمایه گذاری روی کودکان و عرضه کتاب‌های با کیفیت و ارزان نداریم.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، شیما کریمی: بر خلاف کتاب، «صدا» خواندنی نیست؛ شنیدنی است. آن هم صدای ویژه گرم، زنده، گوش نواز و باور پذیر بانویی مهربان و متین که هرچه خوبان دوبله، گویندگی، صداپیشگی آنونس، تیزر، نریشن و اجرا دارند، یکجا دارد. صدای ژاله صادقیان یادآور خیلی از عاشقانه های آرام زندگی مان است درست مثل همان کتاب های خوشمزه ای که قبل از خواب برایمان می خواندند، اما افسوس در این سطرها که یک روز از 49 سالگی اش را با کتاب ورق زدیم، حق صدایش ادا نمی شود؛ «صدا» خواندنی نیست؛ مثل بعضی از کتاب های امروزی شنیدنی است. دلنوازان (شبکه 4)، عصر خانواده (شبکه 2)، مسابقه طنز عصر پنجشنبه های رادیو ایران و برنامه های روتین رادیو فرهنگ سهم روزانه، شبانه‌های بهاری مخاطبان از صدا و تصویر صادقیان در حال حاضر است. گفتگوی ایبنا با این هنرمند دوست داشتنی را از دست ندهید.

چه کنیم تا فاصله فرهنگ کتاب و کتابخوانی مان با دنیا کم شود؟
این اتقاق، حاصلِ یکی دو روز یا یک دهه نیست که بخواهیم در یک بازه زمانی مشخص، جمع و جورش کنیم. معتقدم ما هم مثل خیلی های دیگر، در گذر تاریخی این ماجرا قرار گرفته ایم. وقتی تکنولوژی به جای این که قدم به قدم وارد زندگی شود، ناگهان بر سرمان فرود می آید طبیعی است که بسیاری از رسانه های گذشته، مغفول می مانند و وسایل ارتباطی جدید که سرعت در آنها حرف اول را می زند، بیشتر در کانون توجه هستند. اکنون برای کم کردن این فاصله باید روی کودکان 2، 3 ساله سرمایه گذاری کنیم. یعنی ما در حال حاضر برای جوان 18،19 ساله، قادر به انجام کاری نیستیم و تنها باید امیدوار بود که با گذر فرهنگیِ زمان بتوانیم تغییرات خوبی در آنها به وجود آوریم.
زمانی به بچه های کوچک، کتاب های مخصوص خودشان را می دانند تا حتی اگر آن را پاره کنند فرهنگ آشنایی با کتاب از همان دوران، در وجودش شکل بگیرد اما این روزها اولین چیزی که یک کودک 3،4 ساله دارد تبلت است!

آیا واقعا ممیزی کتاب، سهمی در این بی اعتنایی به مطالعه دارد؟
اصولا خیلی اهمیت دارد که ارتقا و اعتلای فرهنگ از دریچه ممیزی را چه کسی تعیین کند. مثلا من نمی توانم بگویم آقا یا خانم دکتر فلانی، حق رد یا تایید فلان کتاب را دارند. باید جامعه و خوانندگان را بسیار معقول فرض کنیم و بدانیم مردم، کتاب خوب و بد را از یکدیگر تشخیص می دهند. ممیزی در هر کاری، خودسانسوری افرادی را به دنبال دارد که کارهایشان ممیزی پذیر نیست. من به هیچ شکلی با این مسئله، موافق نیستم.

ژاله صادقیان، چه طور از تازه های کتاب، با خبر می شود؟
به دلیل مشغله های کاری، فرصت کتاب خوانی ام خیلی کمتر از قبل شده است؛ بنابراین وقتی کتابی توسط افراد مورد اعتماد که تا حدودی سلیقه ام را می دانند به من معرفی شود در خریدش کوتاهی نمی کنم. بعضی از دوستان هم خیلی لطف دارند و در هر مناسبت به جای هر هدیه دیگری، کتاب می دهند که از این بابت خیلی خوشحالم.

خودتان هم کتاب، هدیه می دهید؟
بله. به نوجوان ها که خیلی زیاد.
ترجیح می دهید کتاب را کاغذی، ورق بزنید یا به صورت آنلاین و از طریق اینترنت و گوشی و...؟
حتما کاغذی. اگر دست خودم بود و به تکنولوژی و اینترنت نیازی نداشتم همه اینها را دور می ریختم و همچنان از نامه استفاده می‌کردم. (می‌خندد). می دانید چرا دستخط بچه های این دوره زمانه بد شده است؟ علتش، ننوشتن است. حتی در تکالیف مدرسه شان تعداد سطرهایی که باید بنویسند یک دهم چیزی است که در گذشته نوشته می شد. در زمان پدر من، آدم های خوش خط زیاد بودند، به نسل من که رسید تعدادشان کم شد و الان دیگر تقریبا نادر هستند.

در گرانی بازار کتاب، چه طور مردم را به کتابخوانی تشویق کنیم؟
متاسفانه خیلی از هزینه‌هایی که برای رسانه های دیداری- شنیداری صرف می شود، به کتاب اختصاص نمی یابد. دنیای یار مهربان، مهجور مانده و فرهنگ سازی و پرداخت یارانه برای این محصول ارزشمند، بسیار کمتر از رسانه هایی مثل سینماست. اگر می خواهیم آدم های کتابخوان را بیشتر کنیم باید کتاب با قیمت ارزان در اختیار جامعه قرار بگیرد. این روزها با توجه به شرایط اقتصادی مردم و مملکت، کتاب جزو آخرین کالاهایی است که در سبد خانوار قرار می گیرد. پس اگر ارزان تر، زیباتر و با کیفیت بالا به دست افراد برسد، قطعا جذب خواهند شد. چرا نباید سر هر گذر یک دکه کتابفروشی کوچک داشته باشیم؟ چرا نباید ویترین های شیشه ای کتاب در خیابان ها باشند و تازه های نشر را به مردم، معرفی کنند؟ حتی اگر یک نفر را با کمک این ابزار، کتابخوان کنیم برنده شده ایم.

وقتی چشمتان به قیمت پشت جلد کتاب ها روشن می شود، دست و دلتان نمی لرزد؟
به نظرم ناشران باید مورد حمایت بیشتری قرار بگیرند تا قیمت پشت جلد پایین بیاید.

راوی عاشقانه های قند پارسی حاضر است کتاب خوب را گران بخرد؟
نمی دانم درست است یا نه، اما بله. (می‌خندد). حاضرم قیمت بیشتری بپردازم به شرطی که کتاب را با کیفیت بسیار عالی دریافت کنم. در خانه، نزدیک به 2، 3 هزار جلد کتاب دارم که هر یک برای نوادگانم میراثی گران بهاست. به نظر من، تک تک محصولات فرهنگی و کتاب ها باید در موزه نگهداری شوند.

بسته پیشنهادی بانوی خندان عصر خانواده از دنیای کتاب های جذاب و خواندنی؟
بیشتر به کتاب های ادبی، روانشناسی و جامعه شناسی گرایش دارم. اما به نظرم کتاب هایی که برنده جایزه های جهانی می شوند، حتما ارزش خواندن دارند. مثل «کوری» ژوزه ساراماگو که گرچه بسیار تلخ است اما چشم آدم را به دنیای دیگری باز می کند. فکر می کنم این گونه ارزش گذاری هایی که در دنیا صورت می گیرد تعیین کننده بهتری برای معرفی کتاب است.

این روزها مشغول ورق زدن چه کتابی هستید؟
رمان «غذا، دعا، عشق» نوشته الیزابت گیلبرت. با ترجمه ندا شادنظر.

و روزگار بی کتاب؟
مثل فیلمِ انگلیسی 451 درجه فارنهایت به کارگردانی فرانسوا تروفو! (می‌خندد). این قدر از این فیلم ترسیدم و خاطره بدی دارم که باور نمی کنید. وقتی دیدم ممکن است روزی این اتفاق بیفتد و کسانی به جان کتاب ها بیفتند، نفس در سینه ام حبس شد. امیدوارم آن روز را هیچ وقت نبینم.

کتاب را در هوای نمایشگاهِ امسال، نفس کشیدید؟

من کم می توانم به این مکان فرهنگی بیایم. نمایشگاه پر از آدم های کتاب دوستی است که قدم زدن در میانشان خیلی شیرین است، اما وقتی مرا می بینند ترجیح می دهند راجع به رادیو و تلویزیون صحبت کنند و لب به انتقاد و شکایت از برنامه ها و آدم های مختلف بگشایند. حضور در چنین فضایی برایم سخت است و نمی توانم گشت و گذار دل خواهم را داشته باشم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها