جشنواره دو نوپرداز سترگ معاصر، دهخدا و نيما يوشيج برگزار شد
یادی از شوخیهای دهخدا/نیما از ترسوها ميگريخت
امين مؤيدي، طنزپرداز، در جشنواره دو نوپرداز سترگ معاصر گفت که شوخي دهخدا محكم و جاندار بود و این نویسنده با قلمش براي اصلاح ميكوشيد و ميخروشيد. مريم حقروستا نيز در این برنامه تاکید کرد که نيما از آدمهاي ترسو ميگريخت.
وي ادامه داد: دوم شوخ طبع و هوشمند باشد كه اگر نباشد نوشتهاش فاقد جذابيت و نمك و پيچيدگي است. سوم به زواياي فرهنگ عامه تسلط و احاطه داشته باشد، كه اگر نباشد نميتواند چنان كه شايسته است، با مردم ارتباط برقرار كند. چهارم خلاق باشد و براي خنداندن به هر وسيلهاي متوسل نشود و براي نوشتن يا سرودن به يك سلسله قواعد و حدود اخلاقي مقيد باشد كه اگر نباشد قلم را كه عطيه خداوند است قدر ندانسته و به دره هجو و توهين و تمسخر غلتيده و مخاطب فرهيخته و مودب را رنجانده است.
اين روزنامهنگار اضافه كرد: پنجم و مهمتر از همه به مردم و كشورش متعهد باشد كه اگر نباشد، قلمش را ميفروشد كه اگر اين گونه شود به بدترين نوع هرزگي فرهنگي آلوده شده است.
مؤيدي افزود: به زغم من آنچه طنز دهخداي بزرگ را از سايرين ممتاز ميكند آن است كه دهخدا به هر اين پنج اصل و مشخصه، به غايت مسلح بود. دهخدا بي اغراق نماد طنز فاخر و متعهد و مردمي است. او به ادبيات احاطه داشت. مردم و فرهنگ عامه را نيك ميشناخت، شوخياش به جا و محكم بود و مهمتر از همه به وطنش و مردمش عشق ميورزيد و طنز را براي هدف مقدسش ميخواست. او با قلمش براي اصلاح ميكوشيد و ميخروشيد. براي همين شايستگيها نام استاد علي اكبر دهخدا ماندگار و درخشان شد.
غلامحسين مراقبي، پژوهشگر و دبير اين جشنواره نیز گفت: دهخدا طنز را از هجو جدا كرد و طنز را عليه سياست به كار گرفت. سعدي و عبيد و ديگران هيچ يك نتوانسته بودند مانند دهخدا طنز را در خدمت نقد سياست به كار گيرند.
مريم حق روستا، رييس دانشكده زبانهاي خارجي دانشگاه تهران از ديگر سخنرانان اين جشنواره نیز گفت: نويسندگان در هر دورهاي بيشترين سهم را در اعتلاي فرهنگ داشتهاند. بي اساس نيست اگر دهخدا را فردوسي معاصر بناميم. كسي كه بيش از 40 سال از عمر خود را صرف كتابي كرد كه در حفظ زبان فارسي چيزي كم از كار فردوسي ندارد. وي با اشعار و گفتارش به سرشت بشر ايراني تلنگري در جهت هوشياري زد.
حقروستا افزود: وقتي دهخدا بيانيه صلح استكهلم را امضا كرد، نشان داد كه دوستدار بشر و صلح است. وي در اشعار خود از آرايههاي ادبي با زباني ساده استفاده كرد. نيما يوشيج در نوشتههاي خود لحظهاي از شناساندن حق واقعي مردم دست برنداشت. نيما وقتي با ادبيات غرب آشنا ميشود، ميخواهد سبكي نو را ايجاد كند اما او را نقد ميكنند. اين داستان مثل داستان موسي و شبان است. نيما مانند شبان ميخواهد ساده و بي ريا صحبت كند. نيما در برههاي ميزيست كه خفقان سياسي مسلط بود. شعر «داروگ» او مؤيد خفقان حاكم بر دوران اوست.
وي ادامه داد: نيما در برابر سكوت مردم و در مقابل ظلم نيشخنده ميزد. وي از مردم ترسو ميگريخت و آرزو ميكرد در تنهايي باشد؛ نه در كنار آنان. پدر شعر نو فارسي از احساسات قوي برخوردار بود و فقط به مبارزه در محدوده شعرهايش اكتفا نكرد. عشق در شعرهاي نيما متجلي است.
محمود جنيديجعفري، معاون فرهنگي پژوهشگاه علوم انساني نیز در این برنامه اظهار کرد: خدا انسان فخر فروش و متكبر را دوست ندارد. اين خصوصيات در وجود نيما يوشيج و علي اكبر دهخدا وجود نداشت. شخصيت اخلاقي اين دو بزرگوار زبانزد عام و خاص بود. آنها انسانهايي افتاده بودند. طنز دهخدا سرشار از خردورزي بود. دهخدا سياسي بود و با قلمش توانست نماينده دو شهر بشود و حقوق مردم مظلوم را بگيرد.
مؤيدي در فرازي ديگر از سخنانش گفت: اين روزها در آشفته بازار طنز پيدا كردن دهخدايي ديگر كه هر پنج مشخصه را داشته باشد كمي مشكل است. كساني هستند كه در بهترين حالت به صفت دوم، يعني شوخ طبعي موصوفاند و همان شوخيهاي كلامي معموليشان را بر كاغذ مينويسند و به خورد مردم ميدهند. اما به زغم من مهمترين مشکل ایشان، عدم تعهد به قلم و وطن است. كساني كه برايشان اهميت ندارد چه بر سر مردم ميآيد و بدتر از آن كساني كه قلمشان را ميفروشند يا فرصتطلباني كه هنر و قلم را مستمسكي براي منافع خويش ميدانند، از این دستهاند.
جشنواره دو نوپرداز سترگ معاصر، دهخدا و نيمايوشيج شب گذشته، هشتم بهمن، در تالار خليج فارس دانشكده زبان و ادبيات خارجي دانشگاه تهران برگزار شد.
نظر شما