به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست رونمایی از کتاب «هگل» نوشته دکتر علیاصغر مصلح عصر دیروز (شنبه،20 مهرماه) با عنوان «هگل و فلسفه معاصر ایران» با حضور دکتر رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، دکتر سید محمدرضا بهشتی، دکتر سید حمید طالبزاده و نویسنده کتاب در تالار کمال دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.
دکتر مصلح در این نشست طی سخنانی با عنوان «ادوار چهارگانه آشنایی ایرانیان با هگل» اظهار کرد: اگر با تسامح به آنچه از 150 سال پیش درباره هگل در ایران مطرح شده است توجه کنیم، میتوانیم این سیر را به چهار دوره تقسیم کنیم. مرحله نخست توجه اجمالی به هگل است که طی آن کنت دوگوبینو 30سال بعد از مرگ هگل گزارش میکند که در تهران به جای کتاب دکارت از او میخواستند درباره هگل و اسپینوزا برایشان بگوید.
وی افزود: البته گزارشی از اینکه چه کسانی این درخواست را داشتهاند، وجود ندارد اما به زعم دوگوبینو دلیل علاقه به دانستن از هگل و اسپینوزا به روح آسیایی ایرانیها برمیگردد، دوگوبینو رواج تفکر هگل را مناسب ایرانیان نمیدانست و معتقد بود که ایرانیان باید دکارت بخوانند اما آنچه در این دوره مشخص میشود، این موضوع است که در این سیر زمانی اثری درباره هگل در ایران خلق یا ترجمه نمیشود.
مصلح افزود: دوره دوم توجه به هگل از دو جنبه فرعی و جنبی شکل میگیرد که بیشتر از سوی مارکسیستها یا از سوی مرحوم فروغی در نگارش تاریخ فلسفه ارایه میشود که تا 40 سال پیش نیز قرائت ما برهمین اساس بود. دوره سوم توجه به هگل مربوط به دهه 50 است که هگلپژوهی در ایران شروع شد و شخصیتهایی مانند دکتر کریم مجتهدی و حمید عنایت در آن دوره درباره هگل کار میکنند و در این دوره است که نقد هگل نیز توامان آغاز میشود، اما اغلب نقدها بدون توجه به متن اصلی درباره هگل است.
نویسنده کتاب هگل ادامه داد: در دوره چهارم که اکنون در آن قرار داریم، هگل با خودآگاهی و مراجعه به متن اصلی خوانده میشود و میتوان گفت اوج هگلپژوهی در ایران در 10 سال اخیر شکل گرفته است و پس از آن بود که آشنایی ما با فلسفه غرب و عمیقتر شدن این مواجهه سبب ملموستر شدن این مساله شد که اساسا برای چه آرای فیلسوفان غربی را میخوانیم.
مصلح با اشاره به اینکه فضای فعلی فکری ما را به سمت مطالعه فلسفه اروپایی خوانده است، گفت: تفکر امری تاریخی است و هگل به ما یاد داد که امور را تاریخی ببینیم. بنابراین دورهای که اکنون در آن قرار گرفتهایم، باید خوب شناخته شود و به تجارب گذشته توجه کنیم. ضمن آنکه فیلسوفانی مانند هگل،کانت و نیچه از لوازم درک فرهنگ مدرن و معاصرند و ما بدون این فیلسوفان از درک وضع خودمان نیز عاجزیم.
مصلح افزود: در زمان ما به دلیل گستردگی قرائتها از هگل، این فیلسوف بهعنوان فیلسوف جزمی معرفی نشده است. البته هگل فیلسوف آشتی است و او با قرائت معروف آشتی در آلمان مطرح میشود و با توجه به آثارش میتوان او را فیلسوف آشتی نام نهاد. بنابراین با الگوی هگل میتوان به وضع فرهنگی ایران نیز توجه داشت، زیرا با توجه به وجود و سیطره تاریخِ فکر و فرهنگ میتوانیم نحوه بروز استعدادها را کشف و پیوستگی را در آنها ببینیم، مانند نقشی که متفکران ایرانی در حوزه فرهنگ داشتهاند که این مساله باید برای ما مهم باشد.
این محقق ادامه داد: امروز فکر و فلسفه معاصر به سمت و سوی آشتی نیست، اما معتقدم فرهنگهای نظیر فرهنگ ایران حتی بهطور موقت باید به استقرار و سنتز برسند، چون تا زمانی که تکلیفمان با خودمان روشن نشود، نخواهیم توانست به زمان معاصر وارد شویم. این از معضلات فکر معاصر است و بنابراین به نظر من میتوان با الگوی هگل به وضع فرهنگی ایران توجه کرد.
مصلح در پایان با اشاره به اینکه یک متفکر باید آدابی را رعایت کند، اظهار کرد: اهل فکر و فلسفه باید به ادب و اخلاق خاص خود توجه کنند، زیرا متفکر توامان هم فرد هست و هم فرد نیست،. به نظر میرسد در چند سال اخیر اتفاقاتی میافتد که نتیجه غفلت از این قضیه است. متفکر باید اهل نقد و نقدپذیر باشد، زیرا عصبانیت متفکر دور از ادب است اما متاسفانه در میان متفکران معاصر ایران نوعی عصبیت احساس میشود؛ از دکتر شریعتی گرفته تا فردید و جلال آلاحمد. به نظر میرسد باید جایی برای ادب فکر و ادب تفکر ایجاد شود.
یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۸
نظر شما