به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هنر سینما اکنون 118 ساله است. در این مدت همه ساله در روند سیستمهای سینمایی مطرح جهان، فیلمهایی تولید شده که از نظر ساخت و مفهوم کیفیت ویژهای برخوردار بوده و در تاریخ ثبت و ماندگار شدهاند.
اینگونه آثار «فیلمهای زنده و نامیرا» نام دارند و معمولا غیر از تحلیل و بررسی مولفان و محققان سینمایی در کتابها کارهای ویژهای چون انتشار فیلمنامه آنها در قالب کتاب و ترجمه آن به زبانهای مختلف در دستور کار قرار میگیرد. لازم به ذکر است که نمایشنامهها از دیرباز به عنوان یک گونه ادبی شناخته میشدند و فیلمنامه نیز به نوعی برادر نمایشنامه به شمار میآید. با وجود این آیا میتوان فیلمنامهها را نیز مانند نمایشنامه یک گونه ادبی خواند؟
در ایران نیز مساله انتشار فیلمنامه، چه در میان آثار مطرح داخلی و چه فیلمنامههای خارجی سالهاست که رواج یافته است، در حالی که به نظر میرسد این روند به گونهای با دیگر کشورها تفاوت دارد. خبرگزاری کتاب ایران بر آن شد تا این تفاوت را در گفتوگو با کارشناسان این حوزه بررسی کند که حاصل آن در گزارش زیر آمده است.
کارکرد آموزشی فیلمنامهها
از آنجا که فیلمنامه یک متن تخصصی سینمایی است، اگر منتشر شود به مثابه یک کتاب آموزشی میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. محمدشهبا، مدرس دانشکده سینما و تئاتر اعتقاد دارد که فیلمنامههای برخی آثار خارجی، اگر به طور مناسب و درست ترجمه شوند، قابلیت و کارکرد آموزشی مناسبی برای دانشجویان و نوآموزان رشته فیلمسازی و فیلمنامهنویسی خواهند داشت. شهبا این قابلیت آموزشی را برای فیلمنامههای ایرانی قایل نیست و بر این اساس معتقد است که انتشار این فیلمنامهها محلی از اعراب ندارد.
فردین صاحبالزمانی، فیلمنامهنویس و کارگردان سینما نیز بر این باور است که ناشران خارجی، به ویژه ناشرانی که فیلمنامههای هالیوودی یا سینمای هنری اروپا را منتشر میکنند، از این کار خود چند هدف دارند که نخستین انگیزه، جنبه آموزشی این آثار برای دانشجویان و یا هنرجویان سینماست. به باور این هنرمند در سینمای ایران به ندرت چنین فیلمنامههایی نوشته میشود.
سینمای ایران و مشکل همیشگی فیلمنامه
شیوا مقانلو، مترجم و مدرس سینما، اعتقاد دارد که ضعف فیلمنامهها، یک مشکل قدیمی و کهنه در سینمای ایران است که تاکنون درست نشده. به باور مقانلو سینمای ایران با دو معضل اساسی در این حوزه روبهرو است؛ چراکه نه پیوند حرفهای و آگاهانه و روشنی میان سینما و ادبیات وجود دارد و نه خود فیلمنامههایی که به شکل اوریجینال و به قصد فیلم شدن نوشته میشوند، در استانداردهای جهانی میگنجند. مقانلو بیان کرد که این مسایل سبب شده فیلمنامههای ایرانی حتی در صورت انتشار با اقبالی از اهالی سینما مواجه نشود.
همچنین بهروز فرجی، فیلمنامهنویس و کارگردان نیز اعتقاد دارد که سینما مدتهاست با مشکل کمبود فیلمنامههای درست و مناسب دست و پنجه نرم میکند.
عدم بازده مالی مناسب برای فیلمنامهنویسها
محمد شهبا، اعتقاد دارد که فیلمنامه برای انتشار در قالب کتاب و در نتیجه خوانده شدن، نوشته نمیشود. فیلمنامهنویس تنها برای ساخته شدن در قالب فیلم است که مدتها زمان گذاشته تا فیلمنامه بنویسد. به باور وی اگر هم کسی فیلمنامه خود را قبل از ساخته شدن منتشر میکند، یا جریان سینمایی در ایران به او اعتقادی ندارد یا اینکه مشهور است و نمیتواند یا نمیگذارند اثرش ساخته شود. به اعتقاد این منتقد سینما، انتشار فیلمنامه در ایران یک عمل اعتراضی است.
همچنین بهروز فرجی نیز اعتقاد دارد که فیلمنامهنویس اگر چیزی مینویسد، در وهله نخست توقع ساخته شدن و در نتیجه بازده مالی مناسب دارد. انتشار کتاب در این زمان هیچ بازده مالی برای نویسنده ندارد و در نتیجه فیلمنامهنویس برای انتشار در قالب کتاب فیلمنامه نمینویسد.
ثبت اثر هنری؛ راهی برای معروف شدن؟!
تنها راه ثبت فیلمنامه برای فیلمنامهنویسان جوان و تازهکار، ثبت اثر در بانک فیلمنامه خانه سینماست. البته این مساله نویسنده را چندان معرفی نخواهد کرد و اثر رو به فراموشی میرود. مهرزاد دانش، منتقد سینما، معتقد است آثار فیلمنامهنویسانی که به سینمای حرفهای ایران راه پیدا نمیکنند، تنها از طریق انتشار در قالب کتاب معرفی خواهند شد. به باور دانش، این انتشار به نوعی ثبت اثر هنری در فضای عمومی است.
فیلمنامه از مخاطب عام بی بهره است
فیلمنامه مانند داستان و شعر مخاطب عام ندارد و این مساله از عدم فروش مناسب یا شمارگان پایین فیلمنامههای منتشر شده قابل اثبات است. شهبا خواندن فیلمنامه توسط مخاطبان ناآشنا با ساختار سینما را کاری دشوار خواند، چرا که مانند نمایشنامه مبتنی بر دیالوگ نیست.
صاحبالزمانی خواندن نمایشنامه را نیز مانند فیلمنامه کار مخاطب عام ندانست. او اعتقاد دارد که این دو گونه ادبی به دلیل آنکه هنگام خواندن زحمت زیادی برای مخاطب ایجاد میکنند، تنها طیف نخبه جامعه پیگیر انتشار آن خواهند بود.
فیلمنامه به مثابه یک سبک ادبی!
امیرحسن ندایی، کارگردان سینما و مدرس دانشگاه تربیتمدرس نظری متفاوت با دیگر مصاحبه شوندگان داشت. او اعتقاد دارد که انتشار فیلمنامهها نیز میتواند مانند انتشار نمایشنامهها با اقبال مخاطب مواجه شود. ندایی برای اثبات این نظر خود به برخی فیلمنامههای منتشر شده به قلم بزرگان ادبیات چون بهرام بیضایی در ایران، پیر پائولو پازولینی در ایتالیا و ژان پل سارتر در فرانسه اشاره کرد. به باور ندایی این چهرهها بعضی فیلمنامههای خود را تنها برای انتشار در قالب کتاب نوشته بودند و البته با اقبال مخاطب نیز مواجه شدند.
چه باید کرد؟
اهالی سینما و دست اندرکاران تولید آثار باید بپذیرند که سینمای ایران برای داشتن مخاطب در داخل و خارج از کشور باید مشکل فیلمنامه های ضعیف را برطرف کنند و شاید تا حد بسیاری بتوان گفت که انتشار این فیلمنامهها دردی را از سینمای ایران دوا نخواهد کرد.
از سوی دیگر این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که انتشار فیلمنامههای اصلی (و نه فیلمنوشت) آثار مهم تاریخ سینما و فیلمهای مهم جدید می تواند برای تدریس در دانشکدههای سینمایی مورد استفاده قرار گیرند. در این راستا میتوان از فیلمنامهنویسان مشهور جهانی نیز برای تدریس و برگزاری ورکشاپ به ایران دعوت کرد.
البته مساله ثبت جدی آثار فیلمنامهنویسان تازهکار در خانه سینما نیز راهکار منطقی برای جلوگیری از انتشار فیلمنامههایی است که تنها ممکن است با دغدغه شهرت توسط نویسندگانشان به چاپ برسند. در مجموع می توان اذعان داشت که انتشار فیلمنامه ضعیف قادر است بخش مهمی از ساختار سینمایی ایران را زیر سوال ببرد؛ حال چه نویسنده آن معروف باشد و چه تازه کار. بنابراین باید سازوکاری برای به خدمت گرفتن این نویسندهها در سینمای حرفهای ایران تعریف شود.
نظر شما