ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
یکی از مشکلات ما در همان روزهای اول جنگ این بود که خلبانها از نیروهای قوای دیگر شناخت درستی نداشتند. نیروی زمینی و دریایی شناختی از هواپیما و نوع آن نداشتند. بسیاری از پدافندهای ایرانی میگ را از «اف 4» تشخیص نمیدادند. این بود که بارها هواپیماهای خودی را هدف قرار میدادند و میزدند. اگر در جایی بین نیروهای سهگانه زمینی، هوایی و دریایی هماهنگی میشد و آنها نسبت به هم شناخت بیشتری داشتند، شاید میشد جلوی خیلی از فاجعهها را گرفت. خودم شاهد یکی از این فاجعههای دلخراش بودم. در تاریخ هفتم مهرماه 1359 در بندر امام دو فروند فانتوم خودی به دست پدافندهای خودمان سرنگون شدند. یک هواپیما به خلبانی علیاکبر بشیری و محمدرضا کرم بود که هر دو خلبانش شهید شدند. در یک هواپیمای دیگر هم سروان شیرچی و ستوان موسوی بودند که هر دو با چتر پریدند و نجات پیدا کردند.
هدف قرار گرفتن هواپیماها در حوالی بندر امام خمینی بود. از دست دادن هواپیماها، آن هم در اوضاعی که ایران تحریم نظامی بود و آمریکا و غرب هیچ هواپیمایی به ما نمیفروخت، ضربه سنگینی بود. عمق فاجعه این بود که این کار را یک نیروی فداکار ایرانی کرده بود. خیال کرده بود هواپیماهای دشمن را هدف قرار داده است. بنده خدا وقتی شنیده بود هواپیماهای خودی را زده، شوکه شده و میخواست خودش را با تیر بزند.
صفحات 215 و 216/ پرواز روی خاک /خاطرات سرهنگ خلبان منوچهر شیر آقایی/ سیدقاسم یاحسینی / انتشارات سوره مهر/ چاپ اول/ سال 1391/ 386 صفحه/ 8900 تومان
نظر شما