شاهنامه کردی «برزونامه» با ترجمه و ویراستاری منصور یاقوتی منتشر شد. یاقوتی این کتاب را از شعر و زبان کردی به صورت نثر ساده و داستانی درآورده است. این داستاننویس برگردان شعر به نثر را در این متن حماسی کاری دشوار میداند که ارزش ترجمه و ساده شدن برای مخاطب امروز را دارد.-
یاقوتی متن این داستان را به زبانی ساده و به صورت داستانی درآورده است. این نویسنده ضمن آنکه همراه با این سادهنویسی سعی داشته متن را به عبارات و واژگان اسطورهای زبان شاهنامه نیز مزین کند، خواننده را نیز از لذت رودررویی با واژگان آرکاییک محروم نکرده است. وی در عین حال کوشیده است تا سنت قصهگویی کهن را نیز به گونهای در متن داستانش بگنجاند.
این داستان اینگونه آغاز شده است:«اما، راویان داستانهای کهن و شیرین کلامان ملک سخن چنین روایت کردهاند که: در مجلس با شکوهی که کیخسرو شاه، شاه والاگهر و دادگر برپا کرده بود، و بزرگان و پهلوانان ایران مانند گیو و گودرز و توس و برزو و فرامرز و زال زر.. حضور داشتند، رستم پهلوان نامدار ایران از روی تخت زر برخاست. شاه دادگر را درود و سپاس گفت و رو به شاه عرض کرد: فدایت شوم شاه بزرگمنش، چراغ روشن سرزمین ایران، صاحب تخت و تاج فریدون فرهمند، جانشین خسرو کیانی، من رستم هستم نوه سام، اجازه بدهید در حضو ر سرداران ایرانی که امروز در این مجلس حضور دارند، سپهسالاری ایران را به برزو ببخشم..
حوریه لقا دایه پیری داشت، از آن پیرزنهای مرموزی که برای یک ذرع پارچه، یا یک جفت کفش زنانهی چند دانه ریز لعل همه کاری میکنند..یک روز سر شاه را خلوت دید در حالی که خیلی مواظب بود کنیزی او را نبیند، در پای تخت شاه زمین را بوسید...»
یاقوتي زمانی که این اثر را به زبان فارسی ترجمه میکرد، درباره آن به «ایبنا» گفت: در زبان كردی كرمانشاهي تعدادي شاهنامه به زبان كردي وجود دارد كه به صورت پراكنده موجود است و عموما به شعر نوشته شده است.
وي درباره تفاوت اين شاهنامهها با شاهنامه فردوسی نیز توضیح داد: شخصيتهاي اين شاهنامهها در واقع همان شخصيتها و قهرمانان شاهنامه فردوسیاند، ولي برخی داستانها متفاوتند و ارتباطی با داستانها و قصههای شاهنامه ندارند.
ياقوتي درباره ويژگيهاي اين زبان در شاهنامه برزونامه نیز گفت: زبان كردی كرمانشاه در اين آثار متنی باستانی به شعر كردي و تركيبي از زبان اقوام كردهاي كرمانشاهي با زبان فارسي است و اين خط 700 سال سابقه دارد. من سعي داشتم نثر اين داستان را به زبان فارسی امروزی و ساده درآورم تا برای علاقمندان قابل استفاده باشد.
یاقوتی در بخشی از پیشگفتار این کتاب نوشته است:
«داستان برزونامه هم مثل دیگر داستانهای حماسی و پهلوانی کردی معلوم نیست سروده کیست. هیچ رد و نشانی از خالق آن نیست. این داستان سینه به سینه و معمولا در شبهای دراز و برفی زمستان و در پای کرسی روایت میشده.
ویراستاری متن برزونامه حدود سه سال کار برده است. متنی که به دست این قلمزن رسید، سرشار از اغلاط املایی بود. به نظر میرسید کاتبان کم سوادی آن را نوشته بودهاند....
ویرایش برزونامه کار پر مشقتی بوده است، آن هم در شرایطی که هیچ نوع روزنهای برای ادامه زندگی وجود نداشت..اما.. در جایگاه داستاننویسی حرفهای که نزدیک به نیم قرن میشود که مینویسم با قاطعیت میگویم که این متن ارزش آن را داشت که ویراستاری و ترجمه شود...
به راستی ترجمه شعر کاری است دشوار و خسته کننده و جانفرسا. نمیشد ترجمه تحتاللفظی کرد و نمیشد چیزی به روایت داستانی افزود. غیر از صحنه «سیل» که میآید و ده هزار سپاهی را با خود میبرد و کسی از آن ده نفر زنده نمیماند که با برزو همراه شود...»
«برزونامه» سرگذشت برزو، پسر سهراب است که از توران به ایران میآید.
«برزونامه» امسال(1391) با شمارگان هزار و 100 نسخه در 96 صفحه و به قيمت دو هزار و 800 تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نظر شما