احمد ابومحبوب در نوزدهمین نشست «شاهنامهپژوهی» گفت: در پیوند زال و رودابه بهطور مشخص اتحاد دو جریان فکری و دو نگرش میبینیم، یکی از این نگرشها پرستش آناهیتا است که رودابه سنبل آن به حساب میآید و دیگری مهر یا میترا که زال سمبل آن است. بنابراین ازدواج این دو به شکلی نزدیکی و پیوند ماه و خورشید است.-
ابومحبوب در آغاز این جلسه اشارهای به بحثهای مطرح شده جلسههای پیشین و عبور زال از رودخانه داشت و گفت: یکی از آزمونهای بزرگی که تمامی قهرمانان و پهلوانان «شاهنامه» باید از سر بگذرانند، عبور از رودخانه است. این عبور از رودخانه از فریدون آغاز میشود و تا داستانهای دوران تاریخی ادامه دارد و بزرگترین پهلوانان آنهایی هستند که از رودخانه عبور کردهاند
وی ادامه داد: زال هم برای رسیدن به رودابه از رودخانه عبور کرده است. رودخانه، مرغابی و آب، همگی جلوههای آناهیتا هستند، ما در پیوند زال و رودابه بهطور مشخص اتحاد دو جریان فکری و دو نگرش را مشاهده میکنیم. یکی از این نگرشها پرستش آناهیتا است که رودابه سنبل آن به حساب میآید و دیگری مهر یا میترا که زال سمبل آن است. بنابراین ازدواج این دو به شکلی نزدیکی و پیوند ماه و خورشید است.
این پژوهشگر به نمادهای اسطورههای ماه و خورشید اشاره و تشریح کرد: ماه با گاو، باروری، شادی، عشق و نشاط مرتبط است. تمامی اینها در وجود آناهیتا نیز خلاصه میشود. آناهیتا خدای آبهای پاک و روان و شادمانی است و آناهیتا همان ناهیدی است که در نجوم فنیقیهای به آن زهره و خدای عشق و شراب و موسیقی میگویند، اما آناهیتای ایرانی خدای نیالودگیها و آبهای پاک و روان است.
وی افزود: در ارتباط با نماد اسطورهای رودخانه، بعدها در داستان رستم میبینیم که هر زمان رستم میخواهد به جنگ برود، سر و تن در آب رودخانه میشوید. این مساله تعبیر اسطورهای و البته برداشت روانشناسانه دارد.
ابومحبوب در ادامه به موضوع دیدار رودابه و زال در تاریکی اشاره کرد و گفت: صحنه اسطورهای هوای تاریک و عبور از رودخانه به نوعی آزمون پهلوانی است. بعدها نیز میبینیم که موبدان زال را آزمون میکنند و همچنین در داستان رستم هم این آزمون را داریم و در حقیقت هفتخوان رستم از اینجا آغاز میشود؛ چرا که رستم تجسم زال است.
وی اظهار کرد: زال طولانیترین عمر را در «شاهنامه» دارد. ما مرگ او را در «شاهنامه» نمیبینم و تنها محو میشود، البته در افسانههای دیگری که براساس زندگی زال ساخته شدهاند به مرگ زال اشاره میشود.
این استاد دانشگاه بار دیگر اشارهای به دیدار زال و رودابه داشت و توضیح داد: در این دیدار از گیسوی رودابه یاد شده است. گیسو چند مفهوم نمادین دارد یکی از این نمادها زنانگی و شوق و اشتیاق زنانه است و در داستان رستم هم دیده میشود (بستن مهره به گیسوی دختر) اما در ادبیات عرفانی گیسو نماد مسیر کمال است و در حقیقت با تعبیر عرفانی همان سیر و سلوک است.
وی ادامه داد: آیین میترایی آیینی است که بنیاد تفکرات و سیر و سلوکهای عرفانی را در دورههای بعد از خودش نیز وارد کرده است؛ یعنی به نوعی قدرت و نفوذ آیین میترایی را نشان میدهد که به نوعی در هر دینی میتوان آداب و رسوم آن را دید چراکه به صورت آداب اجتماعی در آمده است.
ابومحبوب تاکید کرد: آیین میترایی از آیینهای رازآلود کهن است و هر فردی به راحتی در نیایشهای آنها راه نمییافته است و باید هفت مرحله سیر و سلوک عرفانی را طی میکرده است بنابراین زال از لحاظ مراحل میترایی همان پیرمغان، یعنی فردی است که از هفت مرحله گذشته. رستم هم به نوعی پیر مغان است چراکه هفت مرحله را طی کرده است.
وی افزود: اتحاد میترا و آناهیتا به وجود آورنده جهان و انسان جدیدی است. آتش با مهر و میترا مرتبط است و آب با آناهیتا.
این شاهنامهپژوه در بخش دیگری از سخنانش گفت: اسطورههای ایران آمیختگی بسیاری دارند و ما آمیختگی اسطورههای آریایی، بومی و هندی را میبینیم.
وی در ادامه ماجرای ابراز علاقه زال و رودابه را براساس ابیاتی از «شاهنامه» و تصمیم حمله سام به کابل شرح داد و گفت: خرد زال مانع از حمله سام به کابل میشود. در حقیقت ما به نوعی باز هم با خرد زال در این داستان روبهرو میشویم.
ابومحبوب گفت: به عبارت دیگر ما پیروزی میترا را میبینیم و گویی تاریخ جامعه ایران وارد مرحله جدیدی میشود و تحولی را پشت سر میگذارد و به نوعی چهره آینده فرهنگی ایرانی را در این جریان میبینیم که آمیزهای از امور متضاد است.
وی درباره بخش دیگر این داستان که به سربلند گذشتن زال از هفت آزمون اشاره دارد، گفت: در 6 مرحله زال باید به پرسشهایی پاسخ میداد و در آزمون هفتم، منوچهر قرار یک مبارزه را میگذارد، که زال از هر هفت مرحله سربلند عبور میکند.
این نویسنده در پایان یادآور شد: پیروزی زال در این آزمونهای هفت مرحلهای سبب میشود که بتواند موافقت منوچهر را برای ازدواج با رودابه کسب کند. نکته جامعهشناسی این مساله وابسته بودن ازدواج به موافقت رییس قبیله است که در جوامع ابتدایی وجود داشته است، اما زال و رودابه با موافقت منوچهر و مهراب رابطهای را شروع نکردهاند، بلکه با عشق و خرد خود توانستند موافقت آن دو را داشته باشند و در نتیجه زال و رودابهای که هر دو از دو تبار مختلف بودند، به وصال یکدیگر رسیدند.
هجدهمین نشست از مجموعه درسهای «شاهنامهپژوهی» سهشنبه (25 مهر)ساعت 17 در سرای اهل قلم، واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجهنصیر، شماره دو برگزار شد.
نظر شما