صابری، نويسنده و مدرس فلسفه و عرفان، مقالات خود با موضوع شبهات عرفاني را در قالب يك كتاب گرد آورد. تشريح سلوك عملي و احوالات فكري شيخابوالحسن خرقاني و بايزيد بسطامي نيز بخشي از مطالب اين كتاب را تشکیل میدهد.-
وي افزود: بخش نخست اين اثر مربوط به سوالات و چالشهايي است كه درباره عرفان شكل ميگيرند. اين سوالات گاهي ايرادند و گاهي نيز جنبه اتهامي دارند و از جهل انسان ناشي ميشوند. عدهاي با مقايسه عرفان و احوال عارفان با زندگي عادي، مدعي ميشوند كه عارفان شريعت را رعايت نميكنند و از تعقل و جامعه دورند. در مقالات اين كتاب نشان دادم كه عرفا كاملا عقل را ميشناسند و دامنه رياضتشان بيش از آنچه قرآن به آن اشاره ميكند، نيست.
صابري ادامه داد: عارفان از جامعه دور نيستند ولي با خودشان و خداي خودشان خلوت ميگزينند. آنان نيز با اين باور اسلامي كه «لا رهبانيت في الاسلام» كه مبني بر حرام بودن رهبانيت در اسلام است، موافقند و از همين رو از كار گريزان نيستند و همه عرفاي واقعي مشغول به كاري بودند.
وي بررسي سلوك عملي و احوالات فكري سيري شيخ ابوالحسن خرقاني و تصوف عاشقانه بايزيد بسطامي را موضوع بخش دوم كتابش دانست و گفت: اين بخش به برخي از اشكالاتي كه به بايزيد بسطامي وارد ميشوند پاسخ داده است.
محقق حوزه عرفان گفت: بايزيد از عارفان همعصر امام جعفر صادق(ع) و از اهالی حومه سمنان است، شيخ ابوالحسن خرقاني نيز پس از حدود 150 سال بعد از بايزيد ميزيست. خرقاني اهل «قبض» است، بر خلاف بايزيد كه اهل «بسط» است. خواجه عبدالله انصاري يكي از شاگردان خرقاني بود.
وي ادامه داد: بايزيد و خرقاني هر دو از عارفان مجذوب سالك قلمداد ميشوند؛ يعني موردنظر خداوند قرار گرفتند. اين دو عارف با وجود 150 سال فاصله از يكديگر، متعلق به يك سنت هستند. مساله «وجود» و «معرفت» مسايل فراتاريخي محسوب ميشوند.
صابري در پايان گفت: اگر بخواهيم زندگينامه انبيا را بررسي كنيم، ميتوان آن را در قالب تاريخ انجام داد، اما اگر درباره مسايلي مانند عشق اويس قرني به پيامبر بخواهيم مطالعهاي داشته باشيم، اين موضوعي فراتاريخي است مانند عرفان.
نظر شما