ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
حاکمیت، به رابطه بین حکم و حاکم نظر دارد. اکنون سؤال این
است که: این رابطه، اعتباری است یا حقیقی؟
پاسخ به این پرسش، به لحاظ ابعاد مختلف حاکمیت، چندان ساده نیست و به مقدماتی نیاز دارد.
از یک زاویه، حاکمیت، رابطه اعتباری میان حاکم و محکومان و اختیار قانونی و حق دخالت او در امور اجتماعی را نشانه میرود که بسیاری، در طرح حاکمیت یا ولایت، به این بعد نظر دارند.
از سوی دیگر، باید توجه کنیم که تحقّق این امر اعتباری، بدون اسباب و امور حقیقی، ممکن نیست که این هم، عامل دیگری برای پیدایش اختلاف در تعریف «حاکمیت» بوده است؛ زیرا، بعضی سیاستپژوهان حقیقت حاکمیت را «حق» دانسته و بعضی دیگر، محتوای آن را «قدرت» پنداشتهاند.
علت دوگانگی این است که وجود دو عنصر «حق» و «قدرت» در شکلگیری و تداوم حاکمیت ضروری است، ولی این دو عنصر در جهان خارج، همیشه همراه نیستند، بلکه تفکیکپذیرند؛ یعنی کسانی که قدرت تحمیل اراده خود بر دیگران را دارند، دو دستهاند: یک دسته آنان که حق حکومت دارند، و دسته دوم، کسانی که دارای چنین حقی نیستند. از همینجاست که حکومتهای عادل و ظالم به وجود میآید.
صفحه 47 / سیری در حاکمیت(1): حقوق طبیعی قراردادگرایی و حاکمیت/ محمدحسین اسکندری/ انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت/ چاپ اول/ سال 1391/ 272 صفحه/ 4200 تومان
نظر شما