خاطرات خلبانان و مهندسان پرواز هوانیروز ارتش از دوران دفاع مقدس در اثری با عنوان «فرشتگان آسمانی: پای درس شهامت و جوانمردی» به قلم بهرام مرادی منتشر شدهاند.
کتاب «فرشتگان آسمانی» با خاطره سرهنگ خلبان صفر پایخان با عنوان «فرار صید از صیاد» آغاز میشود و با خاطره سرهنگ خلبان حسنعلی امیری درباره نجات منطقه میمک از سقوط حتمی با عنوان «اسیر عراقی با پاهای بزرگ» پایان مییابد.
خاطرات خلبانان و کارکنان هوانیروز از دلاوریها و ایمان بالای خلبانان شهید شیرودی، کشوری، شمشادیان و سهیلیان در این کتاب گردآمده که «رخش شیرودی» و «شهامت شیرودی» درباره پایداری و استقامت خلبان شهید شیرودی و عنوانهای «خلبانان شجاع» و «سایه خلبان سهیلیان» خاطراتی درباره رشادتهای خلبانان شهید کشوری، سهیلیان و شمشادیان هستند.
عنوانهای انگار عروسی میروم، رادیویی برای 10 سال اسارت، تکهای نان خشکیده و خونآلود در کف بالگرد، دختر هراسان، موشها در لباس گرگ، ترک بودم کرد شدم، یک هفته مهمانی در گودال و پرواز آخر نیز از خاطرات دیگر در این کتابند.
همچنین عکسهایی از عملیاتهای هوانیروز در پشتیبانی از نیروهای زمینی ارتش و سپاه و خلبانان شهید قربان شیرودی و احمد کشوری در انتهای کتاب گرد آمده است.
شهید چمران: «هوانیروزیها فرشتگان آسمانیاند.»
بهرام مرادی، نویسنده کتاب «فرشتگان آسمانی» و خلبان هوانیروز ارتش در گفتوگو با ایبنا، درباره انگیزهاش از تدوین خاطرات خلبانان و مهندسان پرواز هوانیروز در دفاع مقدس اظهار کرد: استادان ما که از خلبانان هوانیروز در دفاع مقدس بودند، سر کلاسهای درس از فنون و شگردهایی که خودشان و دیگران در دفاع از میهن و آرمانها انجام داده بودند صحبت میکردند که برای ما دانشجویان بسیار جالب و لذتبخش بود.
وی درباره هدفش از تدوین این کتاب افزود: من که تجربهای از نوشتن کتاب در زمینه علوم سیاسی داشتم، تصمیم گرفتم با نوشتن خاطراتشان، کارهایی که انجام دادهاند را به نسلهای آینده منتقل کنم.
مرادی درباره نحوه دسترسیاش به خلبانان و مهندسان پرواز هوانیروز اظهار کرد: 15 تا 20 نفر از کارکنان را به من معرفی کردند که در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در پایگاه هوانیروز ارتش در کرمانشاه فعالیت میکردند. مصاحبه با برخی از آنان که استادم، همکارم و دوستم بودند، راحتتر بود اما دسترسی به تعدادی که پس از بازنشستگی به شهرشان بازگشته بودند، مقدور نبود. تنها در همایشهایی درباره پیشکسوتان آنان را میدیدم و در همان فرصتهای کوتاه خاطرات را میپرسیدم و ثبت میکردم.
نویسنده کتاب «فرشتگان آسمانی» در پاسخ به سوالی مبنی بر چرایی بیشتر بودن خاطرات از برخی کارکنان گفت: کسانی که وقت و روحیه بازگویی خاطراتشان را داشتند، در زمان بیشتر، خاطرات بیشتری تعریف میکردند. تعدادی هم مکان و مقطع زمانی خاطراتشان را به یاد نداشتند یا فقط یک خاطره تعریف میکردند.
وی با اشاره به سرهنگ خلبان حسنعلی امیری و مسوول فنی هوایی، حسین کرمبسی که 6 خاطره از هریک در کتاب وجود دارد، افزود: با هر یک از این دو نفر سه تا چهار جلسه چند ساعته نشستیم تا این تعداد خاطره به دست آمد. سرهنگ امیری به دلیل داشتن دستی در نگارش، خاطرات را با جزییات بیشتر تعریف میکرد و هزاران خاطره در ذهن داشت، به قول خودش هر روز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران برایش یک خاطره بود.
این خلبان هوانیروز درباره وضعیت کنونی خلبانانی که خاطراتشان در کتاب آمده، اظهار کرد: بیشتر آنان پس از بازنشستگی در قسمتهای مربوط به بالگردهای شرکت نفت، سازمانهای صدا و سیما و جمعیت هلال احمر به صورت پاره وقت فعالیت میکنند که سرهنگ خلبان حسنعلی امیری از این دسته است.
وی در پاسخ به سوالی درباره علت نیامدن نام برخی راویان خاطرات در کتاب، گفت: برخی از کارکنان هوانیروز میل نداشتند خاطراتشان را بازگو کنند. با پیگیریها و خواهشهای من پس از متقاعد شدن و تعریف خاطره از من میخواستند که اسمشان را در کتاب نیاورم چون نظرشان این بود که با خدا معامله کردهاند و میخواهند در گمنامی بمانند.
خلبان مرادی با اشاره به خاطرهای که در پایانش عبارت «همرزم شهید پیشگاه هادیان» آمده، اظهار کرد: نظر راوی این بود که اگر محبوبیتی پیدا کرده به خاطر شهید هادیان بوده و دلیلی ندارد که نامش مستقل از این شهید در کتاب بیاید.
نویسنده کتاب «فرشتگان آسمانی» دلیل انتخاب این عنوان برای اثرش را سخن شهید دکتر چمران درباره هوانیروز عنوان کرد که گفت: «هوانیروزیها فرشتگان آسمانیاند.»
مرادی با اشاره به خاطرهای از شهامت خلبان شهید شیرودی در حفظ پادگان ابوذر در کرمانشاه که در کتاب با عنوان «رخش شیرودی» آمده است، اظهار کرد: به دلیل پیشروی نیروی زرهی ارتش عراق در دشت ذهاب، قرار بود پادگان ابوذر که مقر نیروهای نظامی ارتش و نقطه ثقل حملات از غرب کشور به عراق بود، تخلیه و مهمات آن منفجر شود.
وی افزود: اما شهید شیرودی تنها کسی بود که دستور دفاع از پادگان و ماندن در آن جا را داد و با حرکتهایی علیه تانکهای عراقی، دشمن نه تنها نتوانست پیشروی کند بلکه مجبور به عقب نشینی شد و پس از آن پادگان ابوذر مرکز ساماندهی نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و عملیاتها علیه دشمن شد.
نویسنده کتاب «فرشتگان آسمانی» با اشاره به این که خلبانان هوانیروز طعم امدادهای الهی را بارها چشیدهاند، درباره خاطره «کمک دشمن در تخلیه بار» یادآور شد: این خاطره درباره زمانی است که پادگان ارتش در سنندج در محاصره گروهک کومله قرار گرفته و بالگردی برای پادگان بار غذایی، پوشاک و پتو میآورد ولی به دلیل تیراندازیها نمیتواند فرود بیاید. در حالی که بالگرد روی محوطه پادگان منتظر میماند، تیر اسلحهای که به سمت بالگرد شلیک میشود به طنابی که بار به آن وصل بوده برخورد میکند و بار در محوطه پادگان به زمین میافتد.
کتاب «فرشتگان آسمانی: پای درس شهامت و جوانمردی» در قطع رقعی و 220 صفحه با شمارگان 2 هزار نسخه و بهای 64 هزار ریال از سوی انتشارات سوره سبز با همکاری موسسه فرهنگی هنری اقلیم حکمت ایرانیان منتشر شده است.
نظر شما