بزرگترین نویسنده حال حاضر مکزیک با حضور در کلمبیا، از راه حل های ضروری بحران مواد مخدر در کشورش، دوستی اش با گارسیا مارکز و آینده رمان سخن گفت.-
آمریکای لاتین احترامی برای این نویسنده برخوردار است که هیچ جای جهان نمی توان مشابه اش را دید و این احترام را می شد در جشنواره کارتاژنای کلمبیا به عینه دید. نویسنده 83 ساله بیشتر از یک ستاره راک با استقبال روبه رو شد و از هر سو با احساسات و خوشامد مخاطبانی از چند نسل روبه رو بود که هر کلام او را آویزه گوش خود می کردند.
فوئنتس، بزرگترین نویسنده مکزیک و دیپلمات سابق، در این گفتوگوی مطبوعاتی با اشاره به مشکلات معاصر آمریکای لاتین، به ویژه به مشکل مواد مخدر در مکزیک پرداخت.
او گفت: قاچاقچیان مواد مخدر در مکزیک، از مرزهای این کشور مواد را به آمریکا می فرستند و وقتی از مرز عبور می کنند چه اتفاقی می افتد؟ ما نمی دانیم چه کسانی مصرف کننده اینها هستند. ما نمی توانیم آنها را تحت تعقیب قرار دهیم، و نمی توانیم دفاعی هم بکنیم. این موقعیتی بسیار دشوار برای ما مکزیکی هاست. دولت های آمریکا و مکزیک باید با هم علیه قاچاقچیان مواد مخدر مبارزه کنند.
فوئنتس بر این باور است که قانونی کردن مواد مخدر تنها راه خاتمه دادن به خشونتی است که در 5 سال گذشته نزدیک به 50 هزار نفر از اعضای تبهکاران، نیروهای امنیتی و ناظران بی گناه را به کشتن داده است.
وی گفت این یک رویارویی است؛ بعضی وقت ها ما برنده ایم، بعضی وقت ها آنها می برند اما در این میان 50 هزار کشته و وابستگانشان باقی می مانند که هیچ کس به فکر آنها نیست.
او گفت ما در موقعیت سیاسی بسیار دشواری قرار داریم و من امیدوارم، با گذر زمان، مکزیک به گسترش سیاستی برای حل این مشکلات بپردازد.
فوئنتس درباره «رونق جدید» در ادبیات آمریکای لاتین نیز که توسط نویسندگانی چون خوان گابریل واسکوئز ایجاد شده، سخن گفت. او یادآور شد در حالی که نسل قدیمی تر نویسندگان آمریکای لاتین تلاش می کنند تا گذشته این سرزمین را پوشش دهند، نویسندگان امروز آزادند تا هر موضوعی را که دوست دارند کشف کنند.
او گفت: آنها مجبور نیستند تا بگویند در گذشته این سرزمین چه اتفاقی افتاده زیرا تا به حال در این باره خیلی چیزها گفته شده است؛آنها می توانند داستان های امروز را بیان کنند.
فوئنتس نویسنده رمان هایی چون «گرینگوی پیر» و «مرگ آرتمیو کروز» گفت جهان امروز از مفهوم ادبیات ملی فراتر رفته و به نویسندگان به عنوان فردیت هایی مستقل نگاه می کند.
وی افزود: ما هنوز با آنچه به آن تعلق داریم، در ارتباط هستیم، اما باید فراتر از آن به ایده مشترک در فرهنگ آمریکای لاتین توجه کنیم.
او گفت: در حالی که آثار گابریل کارسیا مارکز بیش از هر نویسنده اسپانیایی زبانی پس از سروانتس خوانده شده، اما هنوز کار زیادی باید انجام شود تا کیفیت آثار مارکز تکرار شود.
وی تاکید کرد: کسی آثار گونتر گراس را به دلیل این که او آلمانی زبان است، یا نادین گوردیمر را به این دلیل که از آفریقای جنوبی است، یا گارسیا مارکز را به این دلیل که او کلمبیایی است، نمی خواند؛ بلکه این شایستگی آنهاست که موجب اعتبار آنها شده و آثارشان خوانده می شوند.
در این گفتوگو، دوستی فوتنس با گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی که داستان هایش در آن روزها در کارتاژنا با استقبال زیادی روبه رو می شد، بسیار مورد توجه قرار گرفت و فوئنتس گفت: این دوستی بسیار دیرپا بوده و یکی از چیزهایی است که من از آن همواره لذت برده ام. من در انتخاب دوستانم بسیار دقت می کنم، اما واقعا عاشق او هستم.
او با اشاره به انبوه حکایاتی که از گفتوگوهای این دو مرد در دهه 60 وجود دارد گفت من یک فکر بزرک برای نوشتن یک رمان داشتم و آن را می توان در اثری با نام «صد سال تنهایی» دید.
از فوئنتس درباره این که آیا رمان آینده ای دارد سوال شد و او در پاسخ گفت : خیلی ها می گویند رمان مرده است و این تکنولوژی است که رمان را کشته است اما رمان به بقای خود ادامه می دهد. چرا ؟ زیرا رمان ها چیرهایی را به ما می گویند که به شکل دیگری نمی توان بیانشان کرد.
او گفت: فکر نمی کنم رمان هیچ وقت بمیرد. هیچ چیز آن را نکشته است و ما باید به رمان نوشتن ادامه بدهیم حتی اگر فکر کنیم که هیچ کس آنها را نخواند.
به عنوان آخرین سوال این نشست، فوئنتس در پاسخ به این سوال که اگر بخواهد از 5 کتاب به عنوان بزرگترین ادبیات جهان نام ببرد از چه کتاب هایی نام می برد گفت: دون کیشوت، دون کیشوت، دون کیشوت، دون کیشوت، دون کیشوت.
گزارشگر: مازیار معتمدی
نظر شما