«آقاي پاير» نقاش ساختمان است و يكي از آرزوهايش سفر به قطب و ديدن پنگوئنهاست. درست زماني كه آقاي پاپر در فكر رسيدن به اين روياهاست، يك پنگوئن پشت در خانهاش منتظر اوست!
«آقاي پاپر» نقاش ساختمان است و همراه با خانوادهاش در حومهي يك شهر كوچك زندگي ميكند. او كه آروز دارد سراسر دنيا را ببيند، كتابها و مجلات زيادي دربارهي مردمان كشورهاي گوناگون و فرهنگشان ميخواند.
داستان كتاب از روزي آغاز ميشود كه خانوادهي آقاي پاپر به يك برنامهي راديويي گوش ميدهند كه توسط يك افسر نيروي دريايي اجرا ميشود.
اين مجري در برنامهي زندهي راديويي به نامهي آقاي پاپر جواب داده و به او قول يك غافلگيري را ميدهد. و اين غافلگيري چند روز بعد، پشت در خانهي آقاي پاپر منتظر اوست: يك پنگوئن!
آقاي پاپر كه حالا به يكي از آروزهايش رسيده، نام پنگوئنش را «كاپيتان كوك» ميگذارد و براي آسايش بيشتر او، يك جعبهي يخ برايش درست ميكند.
كاپيتان كوك روز به روز بزرگتر ميشود؛ اما سلامتياش روز به روز تحليل ميرود و اين از چشم آقاي پاپر دور نميماند.
او براي بازگرداندن سلامتي كاپيتان كوك، دست به دامن مسؤولان يك آكواريوم بزرگ ميشود و آنها نيز يك پنگوئن ديگر را به خانهي آقاي پاپر ميفرستند چرا كه معتقدند كاپيتان كوك از تنهايي افسرده شده است!
كاپيتان كوك و پنگوئن جديد كه «گرتا» نام دارد خانوادهاي را تشكيل ميدهند و طولي نميكشد كه تعداد افراد خانوادهي پنگوئنها به 12 ميرسد!
خب! حالا آقاي پاپر بايد فكري به حال اين پنگوئنها و دردسرهايشان بكند!
آيا او خودش نگهداري و بزرگ كردن خانوادهي بزرگ پنگوئنها را به عهده ميگيرد و يا آنها را به زادگاه اصليشان يعني قطب شمال ميفرستد؟
پاسخ اين سوال را ريچارد و فلورانس ات واتر در كتاب مشترك خود يعني «پنگوئنهاي آقاي پاپر» به شما دادهاند.
آنها اين كتاب را در سال 1938 نوشتهاند و براي نگارش آن جايزههاي معتبري همچون ديپلم افتخار نيوبري سال 1939 و جايزهي لوئيس كروت شلف سال 1958 را از آن خود كردهاند.
اين كتاب كه یکی از صد کتاب ارزندهی قرن بیستم محسوب ميشود، در برخي از ايالتهاي آمريكا جزء برنامهي آموزشي مدارس است.
«پنگوئنهاي آقاي پاپر» همچنين دستمايهي توليد يك فيلم سينمايي با همين نام و با بازي «جيم كري» شده است.
«پنگوئنهاي آقاي پاپر» را پروين عليپور ترجمه و انتشارات ونوشه براي دومين بار و با قيمت 3000 تومان راهي كتابفروشيها كرده است.
نظر شما