دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ - ۱۶:۲۰
روايت تاريخي حادثه سي تير در كتاب «روز سي تير ميدان بهارستان»

دكتر هوشنگ طالع در كتاب «روز سي تير ميدان بهارستان» به تشريح حادثه سي تير در قالب يك راوي پرداخته است. اين نشست به مناسبت تيرماه و حوادث تاريخي سي تير با حضور نويسنده اثر در گنجينه اسناد ملي برگزار شد.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، نشست نقد و بررسي كتاب «روز سي تير ميدان بهارستان» با حضور نويسنده اثر در گنجينه اسناد ملي برگزار ‌شد. در اين نشست با حضور منتقدان و كارشناسان تاريخ معاصر، كتاب هوشنگ طالع درباره حادثه سي تير بررسي ‌شد.

دكتر طالع در اين كتاب به تشريح حادثه سي تير در قالب يك راوي پرداخته است: «صبح روز سي تير، با برنامه‌ از پيش ريخته شده‌، نيرودارهاي پايگاه البرز که در تهران بودند، در پايگاه خيابان فرصت (شاهرضا / انقلاب کنوني) که در خانه‌ پدري هوشنگ طالع، اجتماع کردند. مسوول پايگاه در همـان خيابان زندگي ‏مي‏کرد و گروهي از سرکردگان حزب در دبيرستان البرز، چونان بهمن کاميار، ناصر عسکري و... در آن دور و بر زندگي مي‌کردند. با گردهم‌ آمدن بيشتر نيروداران حاضر در تهران، مسوول، نيرودارها و عناصر کوشنده پايگاه البرز، دسته جمعي به سوي ميدان بهارستان حرکت کردند‏.

در ميدان گروهي از افراد حزب و نيز افراد پايگاه البرز، در گوشه و کنار ميدان‏، حاضر بودند که بدون درنگ به اين جمع پيوستند. مسوولان در برابر مجلس شوراي ملي مستقر شدند و نيرودارها با افراد حاضر هر نيرو در چهار گوشه‌ ميدان که از پيش برنامه‌ريزي شده بود، جا مي‌گرفتند. با ورود ديگر نيروداران، افراد حزب وابسته به پايگاه البرز به نيرودار و نيروي خود مي‌پيوستند.

نيروهاي دانش‌آموزي ديگر دبيرستان‌هاي تهران که به ميدان بهارستان آمده بودند، با آشنايي با افراد نيروهاي البرز، در کنار آنان قرار مي‌گرفتند. سازمان دوشيزگان حزب که زير سرپرستي دوشيزه شهربانو باوند قرار داشتند، در برابر درب مدرسه‌ شاهدخت در خيابان شاه‌آباد و درون مدرسه با وسايل اوليه‌ زخم‌بندي و... مستقر شده بود. افراد بخش‌هاي گوناگون حزب، دسته دسته از خيابان ژاله (دفتر حزب)، به ميدان بهارستان مي‌آمدند. گروهي در آنجا مستقر مي‌شدند و پاره‌اي که ماموريت‌هاي ويژه داشتند‌، به سبزه‌ ميدان (دهانه‌ بازار) و ميدان توپخانه مي‌رفتند. افراد دبيرستان‏هاي مروي‌، اديب، دارالفنون، رهنما و... بيش‌تر در ميدان توپخانه و دهانه‌ بازار مستقر شده بودند.

با توجه به حضور كافي نيروهاي دانش‌آموزي و دانش‌جويي در ميدان بهارستان ، به افراد وابسته به سازمان كارگري و نيز كارمندي حزب دستور داده شده بود كه در ميدان بهارستان و دهانه‌ بازار مستقر شوند. آنان دستور داشتند كه در همكاري سازماني با نيروهاي دانش‌آموزي و دانشجويي حاضر در ميدان، رهبري كلي تظاهرات را به عهده گيرند.»

در بخش ديگر اين كتاب تاريخي آمده است: «در بامداد سي‌ام تيرماه 1331، تهران و ديگر شهرهاي بزرگ ايران، چهره‌ ديگر داشتند. با اين كه از شب پيش نيروهاي زرهي در مواضع حساس مستقر شده بودند، هنوز در بامداد سي تير، نقل و انتقال واحدهاي زرهي و ديگر يگان‌هاي نظامي در جريان بود. بامداد گرمي بود. سكوت سنگين بر شهر تهران سنگيني مي‌كرد. اين سكوت را، تنها صداي زنجير تانك‌ها و حركت خودروهاي نظامي درهم مي‌شكست اما اين سكوت، سكوت پيش از توفان بود. توفاني سهمگين و توفنده. توفاني به كوبندگي و نيرومندي خشم‌ همه‌ مردم ايران.

بر پايه سنت مشروطيت، اين بار نيز آوردگاه اصلي، ميدان بهارستان بود. «بهارستان» تا آن روز، با وجود كوتاهي عمر مشروطيت، بارها شاهد زورآزمايي ملت با قلدران و قداره‌بندان و عناصر فاسد حاكمه بود. اين بار نيز سرنوشت مبارزه ملت ايران با عناصر فاسد حاكمه و جناح «توده ـ نفتي» در ميدان بهارستان، رقم مي‌خورد. البته اين امر، از ارزش مبارزات مردم در دهانه‌ بازار و ميدان ارگ و ميدان توپخانه و ديگر شهر‎هاي ميهن ما،چيزي نمي‌كاهد

با انبوه شدن مردم و سردادن اولين شعارها در حمايت از «‏‏مصدق» و «ملي كردن نفت در سرتاسر كشور»، تفنگ‌ها آتش كردند و تانك‌ها به حركت درآمدند. چند نفري افتادند و مردم سرآسيمه عقب نشستند اما جوانان و نوجوانان، با سر دادن بانگ «ايران پيروز» و «مصدق پيروز است». مردم را دوباره براي رهايي ميدان بهارستان، ارگ و سبزه ميدان، به حركت درآوردند.

هر بار، همزمان با حركت مردم، صداي خشن «فرمان آتش» به گوش مي‌رسيد. تني چند از پاي مي‌افتادند و مردم عقب مي‌نشستند . دوباره فريادهاي «ايران پيروز» و «مصدق پيروز است» از ميان جمعيت اوج مي‌گرفت و دوباره مردم به سوي سنگر نظاميان به حركت درمي‌آمدند. بايد گفت كه نظاميان نيز از رگ و ريشه‌ ما بودند. بيش‏تر فرماندهان، از روي ناچاري فرمان آتش مي‌دادند و بسياري از نظاميان به طور مستقيم بر روي مردم آتش نمي‌گشودند.

سرانجام به دنبال ساعت‌ها آتش و خون، فريادهاي «ايران پيروز» و «مصدق پيروز است»، رساتر شده و آهنگ آن مقطع‌تر شد. اين بار، اين شعارها، از گلوي مردم پرطنين‌تر خارج مي‌شد‏. گويي همه احساس مي‌كرديم كه لحظه‌ پيروزي نزديك شده است. وقتي فريادها به اوج رسيد، جمعيت توفنده‌تر از هر بار، از ژاله، شاه‌آباد و بهارستان و سرچشمه، به سوي ميدان بهارستان به حركت درآمد. بيش‌تر پرچم‌هاي سه رنگي را كه مردم بر دوش مي‌كشيدند، با خون شهيدان مزين بود. اين بار علي‌رغم به حركت درآمدن تانك‌ها و رگبار گلو‏‏‏له‌ها، سيل خروشان جمعيت از پاي نايستاد و ميدان بهارستان را درنورديد. تانك‌ها از حركت افتادند و تفنگ‌ها خاموش شدند.

«ملت» پيروز شده بود. در آن روز تاريخي براي تداوم مبارزات ملت ايران در جهت درهم كوبيدن همه‌ مظاهر استعمار و استثمار بيگانه، گروهي از هم‌ميهنان در شهر تهران، جان باختند. ملت ايران با تجليل ويژه پيكر آنان را در آرامگاه شهيدان سي‌ام تير ماه در ابن بابويه به خاك سپرد. براي ارج‌گذاري و فرود آوردن سر تعظيم بر ابرفداكاري بزرگ آنان، مجلس شوراي ملي، عنوان پرافتخار « شهيد راه وطن » به آنان اعطا كرد.

اين نشست صبح روز دوشنبه (13 تير) از ساعت 10 در گنجينه اسناد ملي برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها