سه‌شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۴
نگاهی به بخش مفرح ادبیات داستانی کره

ادبیات داستانی کره از هر نظر به کاملا جدی بودن مشهور است، با این حال گاهی اگر مشکلاتی در زمینه ترجمه آثار طنز به وجود نیاید، می توان با بخش مفرح آن نیز ارتباط برقرار کرد./

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از لیست، به دلیل موجود بودن محدود ترجمه های قابل قبول از ادبیات کره، ممکن است این تصور به وجود بیاید که هیچ اثر مفرحی در ادبیات داستانی کره وجود ندارد. اما واقعیت این است که مساله چنین نیست. 

در ادبیات کره نیز شخصیت هایی وجود دارند که از جنبه طنزشان شهرت یافته اند. اغلب، این طنز است که به خواننده کمک می کند تا عناصر فرهنگی کره را در داستان های ادبی درک کند. اصطلاحی در زبان انگلیسی وجود دارد که می گوید: «یک قاشق پر شکر نیاز به دارو را از بین می برد» و چنین چیزی در داستان های کره ای اتفاق می افتد. 

کویه چونگ-هویی در یکی از آثارش درباره دشواری های پس از جنگ دهقانی در این کشور می گوید و جادوگری هوشمند و در عین حال درنده خو را تجسم می کند که از مرگ یک عروس برای کلاهبرداری استفاده می کند تا خانواده او را وادار سازد همه کالاهای عروس مرده را برای او بیاورند و تنها مرغ ها را برای خودشان نگه دارند. 

در اثر درخشانی از چون کوانگیونگ نیز با عنوان «کاپیتان ری» زندگی در نیمه نخست قرن بیستم مرور می شود و در خلال آن شخصیت اصلی که جوان بسیار نابکاری است، می تواند خواننده را به خوبی سرگرم کند.  اینجاست که می توان به اهمیت طنز در چنین داستان های پرمعنایی پي برد و با داستان های کره ای ارتباط برقرار کرد. 

اما داستان های کوتاهی هم وجود دارند که بسیار سرگرم کننده و مفرح اند. سه داستان مهم از این مجموعه که از سوی انتشارات جیموندانگ به زبان انگلیسی و با عنوان کلی «کتابخانه قابل حمل داستان کره ای» به بازار آمده، در اینجا مرور می شود. 

کیم یو-جونگ در یکی از این داستان ها با عنوان «کاملیا» شخصیتی روستایی به نام کاملیا را تصویرمی کند که برای نخستین بار عاشق و در این ماجرا مجبور می شود تا چهره به چهره دختری از طبقه بالا و مرفه جامعه دست و پنجه نرم کند. اما او تنها پرخاشجویی بلد است و داستان وقتی پیچیده تر می شود که معلوم می شود این دختر از وابستگان پیشوای اجتماعی آنهاست. از اینجا پرخاشجویی و مهربانی با درگیری طبقاتی در هم می آمیزد و ماجرایی جدید به وجود می آورد. 

در داستان دیگری از این مجموعه با عنوان «عموی بیگناه من» نوشته چایی مانسیتک، نویسنده به هجو سوسیالیست های آرمانگرای کره ای می پردازد و چهره فرصت طلب عمویش را که در صدد همکاری با استعمار ژاپن است، نشان می دهد. در این داستان کمدی، راوی با طنزی که ترجمه آن به دشواری می تواند خوب از آب دربیاید، همه این ماجراها را توصیف می کند. این راوی در جایی به جای اینکه عمویش را سوسیالیست بنامد به اشتباه او را اسکاتیلیست می نامد و اینجاست که خواننده به راحتی می تواند واژه های موازی مورد نظر نویسنده را در ادبیات و سیاست مدرن دریابد. 

در داستانی دیگر نیز با عنوان «چه اتفاقی برای این جوان وقتی در آسانسور گیر کرد افتاد؟» که داستانی کلاسیک از کیم یونگ-هاست، در قالب داستانی ابزورد ماجراهای بک روز بیان می شود که در آن همه چیز می تواند اشتباه پیش برود؛ مردم آشکارا خود را محور همه چیز می بینند، فن آوری غیرقابل اعتماد چهره می کند و تاجری که روزش را شروع کرده از همان اول صبح با بدبیاری مواجه می شود و در نهایت با جوانی روبه رو می شود که در آسانسور گیر کرده است. 

از خلال این داستان ها که معاصر و نوشته سال های 2002 و 2003 هستند می توان به خوبی با چهره دیگری از کره آشنا شد و در عین حال آثار ادبی قابل توجهی را خواند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها