به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، كتاب «تاريخ فرهنگي چيست؟» عصر روز يكشنبه (اول خرداد) با حضور دكتر نعمتالله فاضلي (انسانشناس دانشگاه علامه طباطبايي و مترجم كتاب)، مرتضي قليچ (مترجم كتاب و دانشجوي دكتري جامعهشناسي)، دكتر محمدسعيد ذكايي (منتقد و عضو هيأت علمي دانشگاه علامه طباطبايي) و خديجه معصومي (دبير نشست) نقد و بررسي شد.
در اين نشست دكتر محمدسعيد ذكايي، منتقد و عضو هيأت علمي دانشگاه علامه طباطبايي گفت: كتاب «تاريخ فرهنگي چيست؟» ميتواند در تاريخ فرهنگي ما سهم بسزايي داشته باشد. چند ماه پيش كه به پاياننامههاي تاريخ نگاهي ميكردم با اينكه اين رشته ديرپاست و سابقه طولاني دارد ولي بحث مطالعات فرهنگي در نوشتههاي تاريخي مطرح نشده و يك جامعهشناس نميتواند با اين پاياننامهها ارتباط برقرار كند.
وي افزود: بيشترين تاريخنگاريها با محوريت تاريخ تحولات انجام شده است؛ نگارش تاريخ روايتها، تاريخ دولتها، شخصيتهاي سياسي و شرح حال پادشاهان بيشترين غلبه تاريخنگاريها را دارد و اكثر مورخان اهميت تاريخ را در نگارش اين نمونهها ميدانند. تاريخ بيشتر به عنوان كنش مطرح بوده است و صلح، جنگ و پيمان بيشترين كنش را در تاريخنگاريها بيان ميكند.
ذكايي يادآور شد: تاريخ در گذشته به عنوان گفتمان و معرفت مطرح شده و امروزه پيوند سستي ميان تاريخ، ادبيات، هنر و رسانه ميتوان مشاهده كرد. تاريخ در گذشته بيشتر روايتهاي تاريخي را دربر ميگرفت و فرهنگ عامه در حاشيه بود و جايگاه مهمي نداشت. اين گروههاي حاشيهاي و فرودست جايي براي ابراز خود در تاريخ نداشتهاند.
وي به كتاب «تاريخ فرهنگي چيست؟» اشاره كرد و گفت: اين كتاب كوشش ميكند بهطور ظريف و بارز موارد تاريخ فرهنگي را توضيح دهد. مورخان فرهنگ به دنبال راه كارياند كه تاريخ را به لحاظ فرهنگي بنويسند چون معتقدند به لحاظ فرهنگي ميتوان در تاريخ نظم ايجاد كرد.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: تاريخ فرهنگي به ما بينش و ايده ميدهد. تحول رفتاري در زندگي روزمره انسانها به ظاهر بسيار كمرنگ و گاهي بسيار فانتزي است ولي ميتواند در ترسيم تاريخنگاري فرهنگي كمك زيادي كند. تأكيد تاريخ فرهنگي بر چند پايه اساسي است كه بر ساختار و الگوهاي ذهني شكل ميگيرد.
وي افزود: تاريخ فرهنگي كمك ميكند كه به تحول و انديشيدن بيشتري دست يابيم. به عنوان نمونه ميتوان گفت كه گاهي تاريخ براي مردان نوشته ميشود و در جايي تاريخنگاري زنان اهميت بيشتري مييابد. نگاه شرقشناسان و غربشناسان براي ما مسألهساز است و تاريخنگاري فمينيستي غفلتي است كه به آن پرداخته نشده است.
ذكايي خاطرنشان كرد: تاريخنگاري فرهنگي نگاه كلگرايانهاي به فرهنگ دارد و نگاه تفضيلي و هرمنوتيك آن نياز به رياضت ذهني دارد. ما بايد تخصصي به تاريخ بپردازيم تا تاريخنگاري جامعي ارايه دهيم. اين كتاب دستاوردهاي بسياري دارد و از نشانهشناسي و زبانشناسي الهام ميگيرد و آمار و ارقام علوم اجتماعي را مطرح ميكند و از تقابل گفتمان شكل ميگيرد.
وي افزود: «تاريخ فرهنگي چيست؟» فارغ از بحث فرهنگي، دستاوردهايي را براي محققان تاريخ نيز ارايه ميدهد.
مرتضي قليچ، مترجم و دانشجوي دكتري جامعهشناسي نيز در اين نشست گفت: در دورهاي تاريخ فرهنگي به تاريخ فرهنگ عامه محدود ميشد. فرهنگ عامه اين مسير را طي كرد و به تاريخ فرهنگي جديد رسيد. امروزه تاريخ گردشگري، تاريخ بلند گريستن، تاريخ آرام گريستن، تاريخ شوخيهاي عاميانه، تاريخ جمعي خواندن و انفرادي خواندن، تاريخ لباس پوشيدن موضوعاتي است كه شايد از نظر ما بسيار عادي باشد ولي از نظر تاريخنگاري فرهنگي بسيار مهم است.
وي افزود: با ورود به دنياي مدرن اين موارد متحول شدهاند و نشان ميدهد كه فرهنگ بر ادراك ما اثر ميگذارد. توجه به اين موارد در تاريخ نوآوري محسوب ميشود.
قليچ به معرفي پيتر برك نويسنده كتاب پرداخت و گفت: پيتر برك در سال 1937 ميلادي از پدري كاتوليك و مادري يهودي (كه بعدا كاتوليك شد) به دنيا آمد. برك به ارتباط بين تاريخ فرهنگي و اجتماعي با موضوعات مدرن تأكيد ميكند. وي نخستين كتاب مهمش را در سال 1972 ميلادي با نام «رنسانس ايتاليايي» نوشت.
در ادامه اين نشست نامه پيتر برك نويسنده كتاب براي حاضران قرائت شد.
در اين نامه آمده بود: «بسيار خوشحال و شگفتزده شدم از اينكه فهميدم كتاب من پيرامون تاريخ فرهنگي به زبان فارسي ترجمه شده و همچنين اين كتاب موضوع بحث و نقد مورخان و محققان ايراني قرار ميگيرد. از اينكه به دلايل زباني و جغرافيايي نميتوانم در جلسه شما شركت كنم خيلي متأسفم. با اين حال، از اين دور و بدون آنكه بدانم كه محققان و شركتكنندگان چه چيزي خواهند گفت به دو نكته كوتاه اشاره ميكنم.
من كتاب تاريخ فرهنگي را به زبان انگليسي و براي انگليسيزبانها و يا دقيقتر بگويم براي جهان خوانندگان انگليسي نوشتهام. رفته رفته در طي چهل سال اخير فهميدم كه جهان انگليسيخوان در حال رشد و توسعه است. نخستين كتاب من در سال 1969 چاپ شد. همچنين در سال 2004 وقتي كه اين كتاب منتشر شد انتظار داشتم به چند زبان اروپايي ترجمه شود اما موفقتر از آن بود كه من انتظار داشتم. كتاب تاريخ فرهنگي چيست؟ وقتي كه در سال 2004 چاپ شد، بلافاصله به زبانهاي چيني، كروات، سوئدي، چك، هلندي، آلماني، يوناني، ايتاليايي، ژاپني، كرهاي، پرتقالي، صربستاني اسپانيايي و همينطور فارسي، استونيايي، اسلونيايي و تركي ترجمه و منتشر شد.
هنگامي كه اين كتاب را مينوشتم به خوانندگاني كه انگليسي ميدانند خيلي فكر ميكردم و از اين رو تلاش كردم تا نمونههايي از كشورهاي مختلف را ارايه كنم تا خوانندگان ساير كشورها نيز مطمئن شوند كه تعميمهاي من در باب تاريخ و تاريخ فرهنگي با شواهد عيني و انضمامي همراه شده است. از آنجايي كه كه كتابهاي من به زبانهاي چيني، ژاپني و تركي قبلا ترجمه شده بود، اين احتمال را ميدادم كه محققان و دانشجويان اين كشورها كتاب مرا خواهند خواند.
مشكل اصلي من اين بود كه نميتوانم زبانهاي كشورهاي مختلف را بخوانم و طبعا ايده چنداني درباره تفكر تاريخي و تاريخنگاري و تغييرات آنها نميتوانم ارايه دهم. آيا براستي «چرخش فرهنگي» همگام با ايالات متحده و اروپا در چين نيز رخ داده است؟ مشكل من در مورد ايران حادتر از ساير كشورهاست چرا كه من ترجمههاي چندين كتاب و مقاله از سوي محققان تركيهاي، ژاپني و چيني دارم و از اين كشورها نيز ديدن كردهام و با مورخان آنها و كارهاي آنان نيز آشنايي دارم. ايران به لحاظ جغرافيايي و تاريخي براي من كشور كشف نشدهاي است.
راستش را بخواهيد آخرين مورخي كه من نامش را شنيدهام اسكندر بيك است. (به شوخي منظور وي اسكندر بيك منشي نويسنده كتاب تاريخ عالم آراي عباسي در زمان صفويه است) شايد بتوانيد تصور كنيد كه چقدر براي حضور در جلسه شما اشتياق دارم؛ به موضوعات بومي كه شركت كنندگان اشاره خواهند كرد. ميخواهم بدانم كه مدل پيشنهادي من در باب تاريخ فرهنگي در ايران پيگيري خواهد شد و بايد پيگيري شود يا نه!.
دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۴:۱۵
نظر شما