سه‌شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۸
«تاريخ هخامنشيان»؛ پرتويي جديد بر هخامنشي‌شناسي

پژوهشگر تاريخ ايران باستان در نشست «يافته‌هاي نو درباره تاريخ هخامنشيان» گفت: كار برجسته‌اي كه در دهه 80 و 90 در دانشگاه خرونينگن هلند انجام شد، برپايي كارگاه هخامنشي‌پژوهي بود كه تاكنون نتايج اين كارگاه‌ها در 9 جلد كتاب با نام «تاريخ هخامنشيان» توسط مرتضي ثاقب‌فر ترجمه شده و انتشارات توس آنها را منتشر كرده است.مقالات اين مجموعه، پرتويي جديد بر هخامنشي‌شناسي است.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، «يافته‌هاي نو درباره تاريخ هخامنشيان» عنوان نشستي تخصصي بود كه بهرام روشن‌ضمير، پژوهشگر تاريخ ايران باستان عصر روز دوشنبه (29 فروردين) با نگاهي به منابع كهن و نويافته، تاريخ هخامنشيان را در موسسه فرهنگي هنري جمشيد جاماسيان بررسي كرد. 

بهرام روشن‌ضمير، پژوهشگر تاريخ ايران باستان گفت: برپايي كارگاه هخامنشي پژوهشي و ارايه سخنراني‌هاي متعدد هخامنشي‌شناسان دستاورد دانشگاه خرونينگن هلند در دهه 80 و 90 بود و اين پژوهش‌ها در انگليس و آمريكا ادامه يافت. آن پژوهش‌ها كمك بسياري براي شكستن فضاي كليشه‌اي بود كه براي شناخت تمدن هخامنشي وجود داشت اما نتيجه تحقيقات آنان بسيار دير به ايران رسيد. 

وي افزود: تاكنون 9 جلد از آن كتاب‌ها توسط مرتضي ثاقب‌فر به فارسي ترجمه شده است. همه مقالات آورده شده در آن كتاب كه «تاريخ هخامنشيان» نام دارد، پرتو جديدي بر هخامنشي‌شناسي است و اميدواريم پژوهشگران ايراني را به سمتي ببرد كه از قالب‌هاي سنتي شناخت هخامنشيان فاصله بگيرند و به سوي شناخت تازه آن دوره از تاريخ ايران كشيده شوند. 

روشن‌ضمير خاطرنشان كرد: يكي از مباحثي كه «پير بريان»، هخامنشي‌شناس بزرگ، در اين مجموعه مطرح مي‌كند، مقاله‌اي به نام «تاريخ هخامنشيان» است و مساله مركز گرايي يا مركز گريزي دولت هخامنشي را مطرح مي‌كند. مركز گرايي به اين معناست كه دولت مركزي بر همه مسايل قلمرو خود نظارت و كنترل مي‌كند. 

يك نمونه از اين مركز گرايي را در امپراتوري روم مي‌توان ديد و نمونه مدرن و بهتر آن را در جمهوري فرانسه و دوران ناپلئون. به هر حال در كتاب‌هاي كلاسيكي كه درباره هخامنشيان نوشته شده است، همواره اشاره كرده‌اند كه هخامنشيان مركز گرا بودند. بدين صورت كه شاه قدرتمندي در پايتخت، شوش، مي‌نشست و همه مسايل را زير نظر داشت و درباره آنها نظر مي‌داد. 

وي افزود: اما با پيدا شدن دانش باستان‌شناسي، ديدگاه محققان درباره مركز گرايي هخامنشيان، بكلي دگرگون شد و آنها دريافتند كه دولت هخامنشي نه تنها مركز گرا نبود، بلكه گرايش بسياري به گريز از مركز داشت و آن گونه نبود كه قلمرو خود را كه از سند تا مديترانه امتداد داشت، قدم به قدم تحت كنترل داشته باشد. البته محققان غربي اين دوري از مركزيت را نشانه ضعف و سستي هخامنشيان گرفته و گفته‌اند كه آنان تاثيري بر فرهنگ و هنر روزگار خود نداشتند. 

اين پژوهشگر تاريخ ايران باستان در ادامه سخنانش گفت: «پير بريان» چنين برداشتي از مرگز گريزي هخامنشيان را نادرست مي‌داند و مي‌گويد كساني كه چنين فهمي از دولت هخامنشي دارند، نمي‌توانند ويژگي‌هاي فرهنگ ايراني و غير ايراني را در روزگار هخامنشيان بازشناسند و هر اثري را كه در بيرون از ايران مي‌يابند، بدون بررسي، آن را به غير ايرانيان نسبت مي‌دهند. در حالي كه براستي نمي‌توان مرز ميان يك اثر ايراني و غير ايراني را شناسايي كرد. 

مثلا هنگامي كه نيايشگاهي پيدا مي‌شود چگونه مي‌توان آن را معبد «آرتمي» دانست در حالي كه ويژگي‌هاي آن با آناهيتا هم همخواني دارد؟ يا هنگامي كه نقش سكه و اثري را مي‌بينيم، چطور مي‌توان آن را نقش «زئوس» بدانيم در حالي كه چه بسا نشانه‌اي از «اورمزد» باشد؟ 

وي افزود: «بريان» به نكته ديگري هم اشاره مي‌كند و مي‌نويسد كه اين برداشت برخي از محققان هم نادرست است كه گمان مي‌كنند هخامنشيان صرفا سرزمين‌ها را اشغال مي‌كردند تا ماليات بگيرند و كاري به مسايل فرهنگي نداشتند. اگر چنين بود اسكندر و كساني كه پس از هخامنشيان آمدند، هرگز به تقليد از آنان دست نمي‌زدند. اسكندر كه خود را نماينده غرب مي‌دانست، مو به مو از هخامنشيان تقليد مي‌كرد. 

روشن‌ضمير يادآور شد: در نگاه شرقي هم اسكندر پايان هخامنشيان نيست، بلكه خود پاياني است بر دوره هخامنشيان. تنها پس از اسكندر است كه مي‌توان از گسست سخن گفت. به همين دليل، نمي‌توان هخامنشيان را متهم به سستي و ضعف كرد. آنها هنگامي كه سرزميني را مي‌گرفتند، نمي‌كوشيدند كه فرهنگ خود را بر مردم تحميل كنند و اين دليل بر ناتواني آنها نيست. 

مرتضي ثاقب‌فر، مترجم مجموعه 9 جلدي «تاريخ هخامنشيان» پيش از اين درباره اين مجموعه عنوان كرده است: اين مجموعه به كوشش دانشگاه خرونينگن هلند و «هلن سانسيسي وردن بورخ» به نگارش درآمده و مسايل و ناگشوده‌هاي تاريخ هخامنشيان، تحليل شده و نوشتارهاي آن كاملا تخصصي و كارشناسانه است. هر كسي كه اين كتاب‌ها را مي‌خواند با تاريخ هخامنشيان آشناست و براي يك فردي كه هيچ اطلاعي از تاريخ هخامنشيان ندارد اين كتاب به رشته تحرير درنيامده است. تمام اين كتاب پاسخ به انگيزه مطالعاتي هخامنشيان از نظر غربي‌هاست زيرا اينها مشكلات و مسايل تاريخ هخامنشيان را روشن كرده‌اند، تاريخ هخامنشي در غرب مظلوم واقع شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها