میشل هولبک بعد از دریافت جایزه کنگور در جمع خبرنگاران حاضر شد و ضمن پاسخ به سوالهای آنها گفت: «من از صمیم قلب از اینکه جایزه کنگور را به دست آوردم خوشحالم، هم برای خودم، هم برای انتشارات فلاماریون.»\
ميشل هولبك در جمع خبرنگاران
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پاریس، مینو خانی: به گزارش خبرگزاری ایبنا به نقل از سایت ادبی نوول ابسرواتور، هولبك ابتدا، از فرانسوآ نوریسیه، مدیر انتشاراتی فلاماریون تشکر کرد و افزود: «فرانسوآ برای این جایزه تلاش خیلی زیادی کرد. هر چند وضعیت جسمیاش به او اجازه نداد که در جمع حضور داشته باشد، ولی میدانم وقتی بفهمد که جایزه کنگور را دریافت کردم، خیلی خوشحال خواهد شد. انتشارات فلاماریون شایستگی این را دارد که هر از گاهی جایزه کنگور را دریافت کند و این خیلی مهم است. و همانطور که میبینید چون امروز صبح را تا زمان اعلام برنده نهایی با گروه فلاماریون سپری کرده ام، از هیجان و خوشحالی آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفتهام. و گرنه برای یک نویسنده این هیجان خیلی عادی است. یک کتاب به تنهایی نوشته می شود و الان در اینجا احساس عجیبی هست و من خیلی خوشحالم. نمیتوانم این احساس را توصیف کنم. به خودم می گویم این رسانه ها هم چیزهای عجیبی هستند. این کاری که شما خبرنگاران می کنید هم خیلی عجیب است، ولی من عمیقاً خوشحالم.»
آیا هولبک- دپانت یک نسل را می سازند؟ - هر چه سن بالاتر میرود، این تمایل که متعلق به نسلی باشیم، کمتر می شود. این احساس بیش از پیش ناراحت کننده است که آدم خودش را جزیی از یک نسل بداند. من جزیی از نسلی هستم که الان مثلاً یکی از آنها، «گیوم دوستان» مرده است و این مرا خیلی متاثر می کند. بنابراین تلاش میکنم کمتر به این فکر کنم که جزیی از یک نسل هستم. ضمن اینکه زندگی وظیفه دارد شما را ایزوله کند. اینکه آدم جزیی از یک نسل باشد، بیشتر در جوانی دیده می شود.
بهترین کتاب شما؟ - نمی دانم. نظرات راجع به کتابهایم را چند سال بعد از انتشارشان به دست می آورم. ولی فکر نمیکنم که نویسنده، بهترین فرد در جایگاه پاسخ به این سوال باشد. من نهایت تلاشم را کرده ام که متن این اثر، روان خوانده شود. میخواهم بگویم تلاش کردم که اثر دلپذیری خلق کنم. شاید خواندن این رمان ساده باشد، شاید هم در ساختارش پیچیدگیهایی وجود داشته باشد. ولی تلاش کردم پیچیدگیها را پنهان کنم . آن را روان و سلیس بنویسم. ولی اینکه موفق شده ام یا نه، نمی دانم.
جایزه کنگور به چه کار می آید؟ - افرادی هستند که در جریان ادبیات معاصر هستند و می دانند که جایزهای به نام کنگور هم وجود دارد. من جزو این افراد هستم. وقتی جوان بودم آثار کلاسیک را در قطع جیبی میخواندم و از ادبیات زمان خودم هم بیشتر رمانهای پلیسی و علمی -تخیلی امریکایی را میخواندم. به این فکر می کنم که ادبیات معاصر فرانسه در جايگاه جایزه ادبی کنگور هم وجود دارد و این چیز کمی نیست. ادبیات در مرکز توجه همه فرانسویها نیست؛ هستند افرادي که فقط وقتی جایزه کنگور به اثری اهدا میشود آن را میخوانند و به ادبیات معاصر توجه نشان می دهند.
کدام یک از آثار برگزیده کنگور را خوانده اید؟ - آنکه من خریدم خیلی خوب نبود، ولی بهتر است راجع به این موضوع صحبت نکنیم.
و شرایط ناراحت کننده؟ - من چیزهای بد را فراموش میکنم. این حس بد، خودش بازسازی می شود. رمان «عناصر خاص» (دومین رمان نویسنده - 1998- است که آخرین جایزه نوامبر که به ضد-کنگور معروف است، دریافت کرد) حتی یک زخم نبود. خیلی متعجب شدم که تا آخر پیش رفتم. کنگور چیزی نیست که به خودی خود به آن فکر کنیم، خصوصاً وقتی کتاب از سوی انتشارات فلاماریون منتشر شده باشد (از سال 1903 تا به حال، فلاماریون 5 بار توانسته برنده این جایزه باشد، در حالی که انتشارات گالیمار، 37 بار برنده جایزه کنگور شده است). به این مساله هم فکر کردم چون فرانسوآ نوریسیه را خیلی خوشحال می کند.
و کارهای رسانهای؟ - از آنها شگفتزده نشده ام، بلکه به لحاظ فیزیکی شگفتزده هستم چون جمعیت خیلی زیاد است و من تحت فشار هستم. ولی می دانم که رسانه ها در فرانسه ايجاد تحرک میکنند.
شما از این تحرک راضی هستید؟ -اوه، بله، بله، چرا که نه.