محمد ميرشكرايي مردمشناس در جشن هزاره شاهنامه كه در دانشگاه علم و فرهنگ برگزار شده بود، گفت: فردوسي پردازنده و شكلدهنده هويت ملي ماست. از سويي ديگر شاهنامه در سرزميني پديد آمده است كه از ديرباز تا قرنهاي بسيار مكان زايش و آفرينش آثار فرهنگي بوده است.
وي افزود: درباره فردوسي و شاهنامه او به 3 موضوع ميتوان پرداخت. نخست جايگاه فردوسي و اثر او در ادبيات رسمي و مردمي ماست، دوم مقام او در گستره جغرافيايي ايران و سرزمينهايي است كه با فرهنگ ايران پيوند دارند و سرانجام پيامي است كه از رويدادهاي شاهنامه ميتوان دريافت.
اين مردمشناس خاطرنشان كرد: ما در ادبيات كهنمان قلههاي شعري فراواني داريم كه همه آنها جايگاهي جهاني و انساني دارند. از خود فردوسي گرفته تا سعدي، مولانا، حافظ و ديگران. براي من بسيار دشوار است كه يكي از اين بزرگان را بر ديگري ترجيح بدهم و بگويم كه او ستيغ بلند ادبيات ماست و كسي را همتراز او نداريم.
وي در ادامه سخنانش يادآور شد: اما اين را ميتوانم بگويم كه كار فردوسي و شاهنامه او اثري دارد كه در هيچ شاعر ديگري نميتوان سراغ گرفت. نفوذ شاهنامه در ميان لايههاي پايين جامعه تا به حدي است كه برخي عشاير ايران آن را كتابي مقدس ميدانند كه حتي ميتوان در هنگام سوگواري و پُرسه هم خواند و براي روان درگذشتگان آمرزش طلبيد.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: در ميان برخي از عشاير بختياري چنين پديدهاي وجود دارد. افزون بر اين در مبارزات و جنگها نيز سنت شاهنامهخواني بخش ناگسستني از نبردها بوده است. همآوردان با خواندن شاهنامه به هيجان ميآمدند و براي رويارويي با دشمن دليرتر ميشدند.
وي به نكات ديگري از شخصيت فردوسي اشاره كرد و گفت: يك نكته ديگر آن است كه شخصيت فردوسي در پديد آمدن شاهنامه نقش بهسزايي داشته است. اينگونه نيست كه او تنها متني را از نثر به نظم تبديل كرده باشد. هنر داستانپردازي فردوسي در خلق داستانهاي شاهنامه بيگمان تاثيرگزار بوده است. اگر كتاب او را با منظومههاي حماسي ديگر بسنجيم پي خواهيم برد كه او تا كجا از هنر والا و دانش خود سود برده است تا شاهكاري بي همتا بسازد.
ميرشكرايي خاطرنشان كرد: شما به هر گوشه از ايران كه بنگريد ميتوانيد جاهايي را بيابيد كه با نام پهلوانان شاهنامه پيوند دارند. نزد ما مكانها همواره از تقدس برخوردارند؛ پس وقتي جایی را به نام يكي از پهلوانان حماسي و اسطورهاي ناميدهاند، پيداست كه از نظر مردم آن شخصيت از قداست برخوردار بوده است. اينهاست كه لايههاي زيرين فرهنگ را پديد ميآورد.
وي در پايان سخنانش يادآور شد: در شاهنامه هنگامي كه صحبت از جنگ ايران و توران ميشود نبرد ميان دو نژاد نيست، درگيري و ستيز ميان دو تيره از يك نژاد به هم پيوسته است. ايران و توران از هم بيگانه نيستند هر دو از يك فرهنگ مشترك برخاستهاند از همين روست كه نامهاي توراني، ايرنياند. پس ما با فرهنگي يكسان و همانند مواجه هستيم.
سپس آزاده احساني دانشجوي دكتراي فرهنگ و زبانهاي باستاني به چگونگي پيدايش شاهنامه پرداخت و گفت: شاهنامه افسانه و قصه نيست، تاريخ ايران است. پس چه خوب است كه به جاي تكيه بيش از حد به منابع يوناني كه چندان هم مستند و راستگو نيستند، به شاهنامه رجوع كنيم و تاريخ پيشينيانمان را بر پايه شاهنامه بنويسيم.
وي افزود: در آن بخشهايي از شاهنامه هم كه براي ما شگفتآور است خود فردوسي ميگويد بايد با «رمز» به حقيقتشان پي برد. بسياري از اين رمزها، رازگشايي شده و اكنون حقيقت و سنديت تاريخي آن بر ما آشكار شده؛ چون برگرفته از اوستا و متنهاي كهن است.
در پايان «جشن هزاره شاهنامه» نقالي توسط «فاطمه غلامينژاد» و اجراي قطعهاي نمايشي توسط «فرزين طاهري» برگزار شد و فيلم مصاحبه با «آلينوش طريانگ» نخستين بانوي نجوم و ستارهشناسي ايران براي حاضران در جلسه به نمايش درآمد.
«جشن هزاره شاهنامه» در سالن آمفي تئاتر دانشگاه علم و فرهنگ (بزرگراه اشرفي اصفهاني) عصر دیروز شنبه (۲۶ ارديبهشت) با حضور دانشجويان دانشگاه برگزار شد.
نظر شما