پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۶
تاجگذاری رضاخان به روایت تاریخ‌نگاران/از «حیات یحیی» تا «مسافری از تهران»

کتاب های تاریخ پهلوی، چه روایت‌هایی را از به کرسی نشاندن یک نظامی کم سواد، به عنوان نخستین پادشاه پهلوی روایت کرده اند؟ گزارش خبرگزاری ایبنا مروری بر کتاب‌هایی که مراسم تاجگذاری رضاخان در 4 اردیبهشت 1305 را به تصویر کشیده‌اند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) - پهلوی اول در سن 47 سالگی طی مراسمی در کاخ گلستان تاجگذاری کرد و تیمورتاش وزیر دربار(نماینده اسبق مجلس ملی)، محمدعلی فروغی ملقب به ذکاء‌الملک، نخست وزیر وقت، گردانندگان اصلی مراسم تاجگذاری بودند. شیوه و سبک تاجگذاری رضاخان در واقع نمایان‌کننده سیاست وی در آینده بود.

به علت شخصیت نظامی و کم سواد رضاخان، تمام مراسم به دست افرادی چون محمدعلی فروغی، نخست وزیر وقت و تیمورتاش، وزیر دربار برنامه ریزی شد که بعدها هم بسیاری از امور دربار و سیاست‌های رضاخان داشتند و به وی خط می‌دادند. 

از روایت همسر کارمند وزارت خارجه انگلیس  تا روایت دولت آبادی
روایت‌های محدودی در منابع تاریخ عصر پهلوی از مراسم تاجگذاری شاه پهلوی وجود دارد که می‌توان به روایت ویتاسکویل وست، همسر هارولد نیکلسن، کارمند وزارت خارجه انگلیس در خاورمیانه در کتاب «مسافری از تهران»، کتاب «ایران؛ برآمدن رضاخان بر افتادن قاجارها و نقش انگلیسی‌ها» سیروس غنی، «حیات یحیی» یحیی دولت‌آبادی و به تازگی تفسیرهای عباس میلانی در کتاب «نگاهی به شاه» اشاره کرد. این کتاب‌ها جزییات بیشتری از مراسم تاجگذاری رضاخان را به تصویر می‌کشد و نکته‌های تاریک آن را برای پژوهشگران و تاریخ‌نگاران روشن می‌سازد. 

کتاب «ایران؛ برآمدن رضاخان، بر افتادن قاجارها و نقش انگلیسی‌ها» نوشته سیروس غنی، مورخ و حقوقدان مقیم آمریکا است که قسمتی از مراسم تاجگذاری رضاخان را ترسیم کرده است که این مراسم با تعابیر کنایه‌آمیزی از جمله «قراول دیروز و درباری‌های متملق» همراه است. 

در این کتاب بخشی از مراسم تاجگذاری رضا شاه آمده است: «تیمورتاش وزیر دربار مقتدر رضا شاه تاج نوساز پهلوی را روی دست گرفته بود، رضا شاه با دست‌های قوی و خشن خود تاج را از روی دست تیمورتاش برگرفت و بر تارک خود گذارد و شمشیر نادر را به‌کمربست آنگاه سوار کالسکه سلطنتی شده در خیابان‌های بیرق زدۀ تهران مشغول گردش شد و از کنار پاسگاه‌هائی گذشت که مدت‌ها تک و تنها سر پا ایستاده درآن‌جا قراول می‌داد و اکنون با جلال وجبروت شرقی وصدها درباری متملّق چاپلوس رعایای خویش را تماشا می‌کرد.» 

در «خاطرات سلیمان بهبودی» به کوشش غلامحسین میرزا صالح می‌خوانیم: «بالاخره پس از تاخیری طولانی، ناگهان در تالار این پچ پچ آغاز شد که پادشاه تازه به نزدیکی کاخ گلستان رسیده است. ناگهان جنب و جوشی در تالار احساس شد. یکی از درها باز شد و محمدرضای شش ساله به دنبالش گروهی ازمقامات عالی رتبه مملکتی، از جمله نخست وزیر وقت وارد تالار شدند. هریک از این گروه یکی از اسباب و ادوات لازم برای تاجگذاری را با خود حمل می‌کرد.» باین به این نکته اشاره کرد که ورود فروغی نخست‌وزیر پس از ولیعهد به تالار تاجگذاری نیز نشان‌دهنده اهمیت شخص وی در این مراسم است.

باشکوه جلوه دادن تاجگذاری به روایت حسین مکی
در طرح‌هایی برای باشکوه جلوه دادن تاجگذاری رضاخان، جواهراتی از خزانه سلطنتی استفاده شده بود. حسین مکی در کتاب «تاریخ بیست ساله ایران» درباره این جواهرات می‌نویسد: «سه تاج مختلف، سه شمشیر مرصع که هر یک در گذشته به پادشاهی تعلق داشت و تیر و کمانی جواهرنشان و مرصع به چند قطعه برلیان از جمله اسبابی بودند که اعضای هیات همراه ولیعهد با خود حمل می‌کردند.» 

این جواهرات هر کدام متعلق به یکی از پادشاهان گذشته ایران از جمله نادرشاه، شاه عباس و شاه اسماعیل صفوی بود و جایگاه اشخاصی که در مراسم حضور داشتند نشان‌دهنده میزان نقش این افراد در دربار آینده پهلوی اول بود که سیروس غنی نیز به این نکته در کتاب «ایران؛ برآمدن رضاخان، بر افتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها» اشاره می‌کند:
«میزان احترام و ارادت رضاشاه به شرکت‌کنندگان از جایگاه آنان در مراسم مشهود بود. تیمورتاش و فروغی در یک کالسکه سوار بودند. رضاشاه پیش از تاج‌گذاری بزرگترین نشان افتخار کشور را به به این دو داده بود. امیران ارتش و وزیران هر یک شیء ذیقیمتی از مجموعه جواهرات سلطنتی را(مانند شمشیر نادری، زره شاه اسماعیل صفوی و عصای مرصع همایونی) با خود حمل می‌کردند که همه نماد فرمانروایی بودند. فروغی تاج کیان را با خود می برد که در عهد قاجار ساخته شده بود و تیمورتاش تاج پهلوی را که رضاشاه بر سر خود نهاد. مراسم را مهمانان و دیپلمات‌های خارجی بسیار پسندیدند.» 

اختلاف ها و تفاوت نگاه یحیی دولت‌آبادی و عباس میلانی درباره مراسم تاجگذاری
در به تصویر کشیدن صحنه حضور رضاخان در کاخ گلستان و خواندن سوگندنامه در کتاب «حیات یحیی» (خاطرات یحیی دولت‌آبادی) که به عنوان منبع محسوب می‌شود و کتاب «نگاهی به شاه» میلانی که با بهره گیری از منابع نوشته شده است نوعی تضاد احساس می‌شود. میلانی در توصیف رضاشاه در کتاب «نگاهی به شاه» می‌نویسد: «طولی نکشید که بلاخره رضاخان هم وارد سالن شد برخی امرای ارتش همراهی‌اش می‌کردند. بعد از انتظاری، و پس از سکوت محضی که حضور رضاشاه در تالار پدید آورده بود. صدای رضاخان در تالار طنین انداخت و با صدایی رسا و به ایجازی تمام سوگند پادشاهی خود را برخواند. به خدا و قرآن و همه مقدسات ایرانیان قسم خورد که هم خود را صرف حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران خواهد داشت و از قانون اساسی حراست خواهد کرد و در رواج مذهب تشیع خواهد کوشید. آنگاه به سیاق ناپلئون تاج خود سلطنت را خود برگرفت و بر سر خویش نهاد.» 

اما یحیی دولت‌آبادی برخلاف میلانی معتقد است که صدای رضاخان چندان واضح در تالار شنیده نمی‌شد و از آب و تابی که میلانی در خواندن سوگندنامه از سوی رضاشاه سر می‌دهد خبری نیست. نکته‌ای که از این دو توصیف استنباط می‌شود این است که دولت‌آبادی با درک دوره رضاشاه وی را چندان در مراسم فاخر تاجگذاری مسلط و پرقدرت نشان نمی‌دهد در حالی که میلانی در توصیف چهره رضاشاه در مراسم تاجگذاری با استناد به روایت ویتا سکویل‌وست از توصیفاتی چون «طنین، صدای رسا، سکوت محض ناشی از حضور رضاشاه» شخصیتی مقتدر را منعکس می‌کند. 

مراسم تاجگذاری و نگاهی موشکافانه به پشت صحنه رژیم پهلوی
در مراسم تاجگذاری روحانیون به حاشیه رانده شدند و رضاخان خود تاج را بر سر گذاشت. یحیی دولت‌آبادی در کتاب «حیات یحیی» با ذکر صحنه تاجگذاری رضاشاه می‌نویسد: «رضا خان برای ساختن یک تاج تازه پافشاری کرده بود. تاجی که درگذشته رسم بود که علماء آن را بر ‏سر شاه بگذارند اما رضاخان با دست‌های خود کلاهش را برداشت، سپس تاجش را بلند کرد و بر ‏سرش نهاد. در حالی‌که دو وزیر در کنارش ایستاده و تاج‌های پادشاهی ساقط شدۀ قاجاریه را در ‏دست داشتند.»‏‏ 

مراسم تاجگذاری به نقل از کتاب «مسافری از تهران» کنایه‌ای ظریف به تجمل طلبی، زرق و برق مراسم و شخص رضاشاه دارد. در واقع آن‌چه بیش از این ظاهرسازی‌ها اهمیت دارد نگاه تیزبین زنی غیر ایرانی در مراسم تاجگذاری است که چندان با سیاست بیگانه نیست. جملات وی در توصیف تکاپوی دربار نورس پهلوی با جمله‌ای پرمعنا خوانندگان را به عمق پشت پرده تاجگذاری رضاشاه می‌کشاند: «ایرانیان حتّی در کوچکترین موضوع هم با دوستان انگلیسی خود مشورت می‌کردند... می‌خواستند که نسخه‌ای هم از جریان مراسم تاجگذاری اعلیحضرت جرج پنجم از وست مینستر اَبی به دست بیاورند ولی بعد از به دست آوردن نسخه، مراسم پیچیده و لباس‌های فاخر باعث ترس و حیرت آنها شد. فریبندگی ظاهری مراسم تاجگذاری می‌توانست آدمی را از توجه به مفهوم وسیع‌تر رژیم جدید باز دارد.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها