یکشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۱
می‌توان با «داوری» از خود «داوری» هم عبور کرد!

نجفی گفت: استادد داوری اردکانی همواره می‌گفتند ذات اندیشه ایستادن در یک قسمت نیست بلکه عبور است. دکتر داوری این عبور را به ما یاد دادند و حتی می‌توان با داوری از خود داوری هم عبور کرد که البته کاری مشکل است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) حمیدرضا حافظی: روز نخست از همایش «داوری در ترازوی داوری» درباره اندیشه‌ها و نظریات و آثار استاد رضا داوری اردکانی  از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این همایش طی سخنانی با بیان اینکه داوری را فیلسوفی مدنی می‌داند که در نیم قرن اخیر از برجسته‌ترین کسانی است که در اندیشه معاصر تأثیر گذاشته‌اند گفت: ایشان بارها و بارها گفته‌اند انقلاب اسلامی در افق مدرنیته زائیده نشده و خود این انقلاب، یک پرسش از غرب است. این دیدگاه باعث شد گروهی وی را نپسندند چون دکتر داوری، بُعد دوم انقلاب اسلامی را مد نظر داشتند. توجه به فلسفه مدنی فارابی باعث می‌شود دکتر داوری، فلسفه را در مباحث نظری صِرف ندانند بلکه وارد مباحث روز سیاسی هم بشوند. به نظرم می‌توانیم امکانات فلسفه اسلامی ایرانی را در اندیشه ایشان با جریانات اندیشه غرب به صورت توامان شاهد باشیم و در افق انقلاب اسلامی به پرسش از غرب بپردازیم و به امکانات یک انقلاب دینی و عهد جدیدی که در ایران پیدا شده توجه کنیم.

او افزود: مهمترین خصوصیت این اندیشه دکتر داوری، عالمی جدید غیر از عالم غربی است که با انقلاب اسلامی متولد شده است. ایشان همواره می‌گفتند ذات اندیشه ایستادن در یک قسمت نیست بلکه عبور است. دکتر داوری این عبور را به ما یاد دادند و حتی می‌توان با داوری از خود داوری هم عبور کرد که البته کاری مشکل است.

حسین کلباسی اشتری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه این نشست طی سخنانی گفت: روشن است که استادان یاد می‌‌دهند و شاگردان مفردات دانش را یاد می‌گیرند. چیزی که ارسطو بر آن تأکید کرده این است که فرونسیس در هر دانشمندی محقق نمی‌شود. وقتی از حکمت عملی صحبت می‌‌کنیم منظور این است که دانش در کجا خرج شود. در تعلیمات دینی هم گفته شده که فضیلت علم به عمل کردن است لذا گرامی‌‌ترین دانشمندان هم کسانی هستند که از فرونسیس برخوردارند. این کلمه در دوران قرون وسطی به زبان لاتین به دور اندیشی و حزم یا به تعبیری محافظه‌کاری ترجمه کردند. دکتر داوری به طور خلاصه می‌‌گوید عقلانیت و خردورزی نشانه‌هایی دارد که از مهمترین نشانه‌های آن این است که انسان به مقدورات و ضعف‌ها و توانایی‌های خود پی ببرد؛ یعنی حدود و توانایی‌ها را بشناسد.

او افزود: داوری می‌گوید توسعه یافتگی به معنای علم و توجه به دانستن‌‌ها و ندانستن‌هاست. نتیجه توسعی نیافتگی، بی‌نظمی و از اینجا رانده و از آنجا مانده شدن است. ایشان بیش از شصت سال در این حوزه به تفکر پرداخته‌اند و دائماً بیان کرده‌اند که معنای توسعه یافتگی آسان ولی فهم آن دشوار است و خودشان می‌گویند توسعه‌یافتگی به معنای علم به امکانِ عمل است. در نتیجه وقتی امکانات هدر می‌رود و در جای خودش مصرف نمی‌شود به معنای عدم توسعه یافتگی است. برخی از عالمان و شبه عالمان در امور جاری زندگی خود نیز می‌لنگند و به همین دلیل است که ارسطو می‌‌گوید فرونسیس به معنای علم به جزئیات است.

او بیان کرد: بارها حقیر در جلسات و محافلی توفیق این را داشته‌ام که در خدمت استاد داوری باشم و از اینکه فلان مطلب را از ایشان می‌شنیدم دچار شگفتی می‌شدم و وقتی خارج از نشست، به ایشان می‌گفتیم انتظار این بود که شما این مطلب را نگویید اما وقتی توضیح می‌‌دادند به این نتیجه می‌‌رسیدیم که چقدر ما خام و شتابزده عمل کرده‌ایم چراکه سخنی که استاد بر زبان رانده برای طرف مقابل تناسب بیشتری دارد تا آنچه امثال ما می‌اندیشیدند. ای بسا افرادی که ایشان را به محافظه‌کاری متهم کرده‌اند اما ایشان همواره فرموده‌اند که اقتضای حکمت عملی این بوده ولی هیچ وقت حقیقت را فدای مصلحت نکرده‌اند.

محمدعلی فتح اللهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دیگر سخنران این همایش بود. او با بیان اینکه بخشی از هویت، جنبه معرفت شناسانه دارد و عقلانی است عنوان کرد: هرچند که بخشی از آن سیاسی و بخش مهمتر، فرهنگی و حرکت عمومی جامعه است. در واقع مجموعه‌ای از اقدامات باعث می‌‌شود یثرب تبدیل به مدینه النبی شود اما ممکن است برخی افراد که سیاستمدار حرفه‌ای هستند حکومتی که پیامبر(ص) در مدینه داشت را حکومت تلقی نکنند و بگویند این ضایع کردن سیاست است چراکه سیاست بود اما سیاست مرسوم نبود. هویتی که پیامبر(ص) عرضه کرد فلسفه بود اما فلسفه مرسوم نبود.

این مدرس دانشگاه افزود: در فلسفه، بحثی داریم که ماهیت حق وجود است و وقتی می‌خواهیم وجود را تحدید کنیم ماهیت پدید می‌آید. هویت که پدیده‌ای یکپارچه است وقتی برای آن حدی قائل شویم سیاست و فلسفه مرسوم پدید می‌آید وگرنه آن هویت در ذات خودش همه اینها را دارد و پدیده‌ای یکپارچه است لذا حکومتی که پیامبر اسلام(ص) بنیانگذاری کرد در ذات خود، هویت، سیاست و فرهنگ و فلسفه داشت اما ممکن است فیلسوفان مرسوم بگویند این فلسفه را قبول نداریم. این قصه در آموزه‌های امام جعفر صادق(ع) به عنوان رئیس مذهب هم کاملا بازسازی و در ولایتعهدی امام رضا(ع) نمود اجتماعی پیدا کرد و به هر حال تاریخ عالم اسلام را رقم زد یعنی هویتی داریم که در آن همه چیز وجود دارد.

این مدرس دانشگاه بیان کرد: هزار و چهارصد سال است که می‌خواهیم فلسفه را به ماهیت جامعه نزدیک کنیم و بگوییم اصالت با وجود است نه با ماهیت‌ها و الان در حال تحول به سمت این است که اصالت را به وجود بدهد. لذا ما اگر از موضع ماهیتی نگاه کنیم، ممکن است بگوییم دین چه ربطی به فلسفه دارد؟ از بدو خلقت حضرت آدم در بهشت مباحث عقلی وجود دارد اما در آنجا فلسفه مستقل دیده نشده است. دین نیاز به فلسفه و سیاست دارد اما این نیاز در ذات آن است و فلسفه مستقل و ماهیت شده نیست. اینکه سنگ بنای مباحث خود را  بر اساس استقلال فلسفه بگذاریم از مهمترین معضلات ماست چراکه فرهنگ شامل توجه به مباحث عقلی و سیاسی در دل هم است و توجه به عقل و سیاست است که فرهنگ را می‌سازد.  

نگار داوری اردکانی، فرزند رضا داوری اردکانی نیز در ادامه این همایش گفت: ماهیت این مجلس تازه است و قبلا چنین چیزی وجود نداشته که نقد یک متفکر در زمان حیات خودش وجود داشته باشد و یکی از دلایلی که پدر در اینجا حضور ندارند این است که اساتید به صورت آزادانه بتوانند نقدهای خود را بیان کنند. از شورای علمی این همایش، از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سایر دست‌اندرکاران بی‌نهایت سپازگزاریم. بنده به نیابت از دو خواهر دیگرم هم در اینجا صحبت می‌کنم. 

او با بیان اینکه نوشتن درباره فیلسوفی که بیش از شصت سال به تفکر و پژوهش و تدریس پرداخته کار دشواری است مخصوصا اگر علاوه بر استادی نقش یک پدر را هم داشته باشد افزود: یکی از مباحث نوجوانی ما سوال درباره فایده فلسفه بود که جواب همیشه مفصل و سرشار از شوق بود. خلاصه اینکه فلسفه مادر علوم است و بدون فلسفه نمی‌توان زیست. در بیست سالی که هر یک از ما در خانه پدری بودیم، آنی نبود که وی را بدون قلم، کاغذ یا کتاب بینیم. هنوز بر همان منوال است مگر موقع نوشیدن چای یا صرف غذا.

داوری اردکانی گفت: هر موقع که پدر شعری می‌خواند یا بحثی درباره مسائل روزمره زندگی پیش می‌آید نیز در نهایت به یک بحث فلسفی می‌انجامد. مباحث فلسفی پدر توجه به فلسفه رسمی یعنی میراث مقبول اسلاف و استفاده از عبارات آنها نیست. او به فلسفه حقیقی توجه دارد که هدف آن پرسش درباره مباحث زمانه است. در واقع درد وی درد زمانه است. او بر این گمان است که در قرون اخیر، فیلسوفان ما به شعر و سیاست و حتی اخلاق، اعتنای درخوری نکرده‌اند. 

این محقق فلسفه در پایان گفت: داوری به سیاست هم نظر دارد اما در سیاست، نظر وی بر این نبوده که چه کسی حکومت می‌‌کند بلکه سیاست‌ها را در نظر آورده است. سوالش این است که این یا آن سیاست چه طبعی دارد و به کجا می‌‌رود؟ در آنجا هم زبانش زبان سیاست نیست. او معتقد است که سیاست در زمان ما تاریخ را مصادره کرده است و از جمله چیزهایی که شاید راه نجاتی بگشاد هنر است چراکه شعر و هنر شرط قوام زندگی انسان است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها